۱۳۹۷ تیر ۳۱, یکشنبه

ایران:‌تروریست- هسته خفته ويلريك (نام يك حومه شهر آنتورپ- بلژيك)


روزنامه د استاندارد- روزنامه اصلي فلامان زبان بلژيك
20 ژوئيه 2018
صفحه اول و صفحات 12 الي 14
به قلم: استين كولس و نيكولاس فان هكچه (خبرنگاران د استاندارد)

هسته خفته ويلريك (نام يك حومه شهر آنتورپ- بلژيك)
نسيمه و امير براي سالها يك زندگي كه توجهات را جلب نميكرد داشتند. اين زوج ايراني- بلژيكي به ظن تروريسم دستگير شدند. از آن زمان افراد در تهران و واشنگتن نيز ميدانند كه ويلريك كجا قرار گرفته است.

بازسازي حمله  شكست خورده امير و نسيمه
هنگامي كه يگانهاي ويژه پليس فدرال با آنها درگير شده و آنها را از بنز مدل CLC تيره رنگ آنها بيرون آوردند، امير 38 ساله و نسيمه 33 ساله فهميدند كه طرحشان سقوط كرده است. در روز شنبه 30 ژوئن، اين زوج ايراني- بلژيكي در مسير به ويلپنت، در حومه پاريس بودند. در ماشين آنها يك ميكانيزم انفجاري و نيم كيلو مواد منفجره TATPكه در يك كيف آرايش كوچك مخفي شده بود وجود داشت. اين ماده انفجاري مايع در سالهاي اخير در بين جهاديستها بسيار محبوب شده است چرا كه ساختن آن با اقلاميكه هر داروخانه مي فروشد، بالنسبه ساده است.
اما امير و نسيمه جهاديستهاي مسلمان نبودند. مقصد نهايي سفر آنها كنفرانس «ايران- آزاد» جنبش مقاومت ايراني، مجاهدين خلق MEK كه خواستار سرنگون كردن رژيم ايران است بود. در اين گردهمايي حدود 25 هزار نفر شركت كرده بودند و ليست ميهمانان در برگيرنده افراد چشمگيري بود. رودي جولياني، شهردار سابق نيويورك و وكيل فعلي رييس جمهور آمريكا، دونالد ترامپ، سخنراني كرد. همچنين جلودار جمهوريخواهان نوت گينگريج، سياستمدار فرانسوي- كلمبيايي، اينگريد بتانكور نيز حاضر بودند مشاور امنيت ملي ترامپ، جان بولتن نيز بعنوان يك منتفذ سرسخت ايران، براي مدتهاي مديدي يك هوادار قوي MEK بود.
يك حمله تروريستي در  پاريس در گردهماي مخالفين رژيم ايران و با ايجاد خطر براي حاميان آمريكايي آنها. اين يك پيام قوي با خود بهمراه ميداشت. اما اجراي اين طرح در مسير يك جاده ترامو در منطقه سنت پيترز ولوو (يك منطقه بروكسل-م) با كمك بخش ضد مين DOVO  (بخش از بين بردن و خنثي كردن مواد منفجره ارتش بلژيك-م) كه ماده منفجره را به سلامت از ماشين خارج كرد به پايان رسيد. امير و نسيمه از آن روز شنبه دستگير شده اند. امروز، جمعه (20 ژوئيه) بخش احكام تصميم ميگيرد كه آيا آنها بايد هنوز زنداني بمانند يا خير. آنها به ظن تلاش براي يك اقدام تروريستي و  آماده سازي براي يك جنايت تروريستي در حبس هستند. دادستان تحقيقاتي را شروع نموده و درخواست يك قاضي تحقيق نموده است.
مقر: درخيابان  Boomsesteenweg
مقر امير و نسيمه يك آپارتمان در (... نامفهوم-م) در خيابان Boomsesteenweg در ويلريك بود. بنا بر گفته همسايه ها، آنها در يك آپارتمان كه قشنگ نوسازي شده بود زندگي ميكردند. هيچ چيز عجيب و نگفته شده در مورد اين زوج وجود نداشت. او(امير) به اينكه گهگاه مشروبي بزند نه نميگفت (يعني گهگاه مشروب ميخورد)، دوست داشت كه بازي فوتبال نگاه كند و براي صرف چاي به منزل همسايه ها ميرفت. او (نسيمه) ظاهري مرتب و آراسته داشت.  خوش مشرب بود و منش او مدرن بود.
امير حدود پانزده سال قبل به كشور ما آمده و بعنوان يك پناهنده سياسي درخواست پناهندگي كرد. او ميخواست از رژيم سختگير در تهران بگريزد و موقعيت پناهندگي به دست آورد. از نظر همسايگان او بطور كامل در اينجا انتگره شد. «او حتي بخش مشترك راهروي آپارتمان را تميز كرد.»
همسر او نسيمه چند سال بعد آمد. هر دو آنها تابعيت بلژيكي بدست آوردند. بطور دقيق مشخص نيست كه شغل آنها چه بوده است اما او احتمالا از طريق كار در بندر رتردام امرار معاش ميكرد و همسرش در يك سوپرماركت كار ميكرد. هر چقدر كه زندگي آنها عادي و متوسط بود، به همان ميزان طرحي كه آنها بنظر ميرسد درگير آن بودند، عجيب و افراطي بود. 
اين عكس كه توسط وزارت امور خارجه ايران توزيع شده است ميخواهد ثابت كند كه اين زوج به جنبش مقاومت ايران سمپاتي داشته اند. نفر سمت راست امير است و فردي كه در سمت راست او ايستاده است، مهدي ابريشمچي، يك مقام ارشد MEK در اروپا است.
مردي از وين
در روز يكشنبه 1 ژوئيه، روز بعد از دستگيري امير و نسيمه، پليس آلمان مردي را در  يك پاركنيگ در  شاهراه A3 در نزديكي فرانكفورت در يك ماشين فورد كرايه اي دستگير نمود. اين فرد، ديپلمات ايراني، اسدالله آ، «كنسول سوم» ايران در سفارت وين از سال 2014 بود.
از زمان جنگ سرد، وين يك آشيانه جاسوسها است. براي اسدالله آ، نيز نقش كنسول سوم چيزي بيش از يك پوش براي فعاليت بعنوان يك مامور مخفي نبود. اين دقيقا همان چيزي است كه قوه قضاييه آلمان او را از آنزمان تاكنون براي آن در حبس نگه داشته است: فعاليتهاي جاسوسي بعلاوه طراحي براي يك تلاش براي به قتل رساندن. بنا بر اطلاعيه دادستاني آلمان، او يك عضو سرويسهاي مخفي ايران، MOIS است كه كار اصلي آن مانيتور كردن گروههاي مخالف در داخل و خارج و عنداللزوم متوقف كردن آنها مي باشد، گروههايي همچون مجاهدين خلق ايران.
اسدالله آ و زوج ويلريك يكديگر را مي شناختند. اما چيزي فراتر از آن. به احتمال خيلي زياد، او رييس آنها بود. بنا بر گفته دادستاني آلمان، او در ماه مارس به آنها دستور حمله به گردهمايي ايران آزاد را به آنها داد. او  دستكم چهار روز قبل از كنفرانس پاريس، امير و نسيمه را در شهر لوكزامبورگ ملاقات كرده و نيم كيلو TATPرا به دست آنها داد.
اين سه نفر زير رادار يك سرويس اطلاعاتي خارجي قرار گرفته بودند. بنا بر اطلاعاتي كه ما به دست آورده ايم، اين سازمان اطلاعاتي خارجي حدود دو هفته قبل از حمله طراحي شده، اطلاعات را به سازمان امنيت فدرال بلژيك داد. سازمان امنيت فدرال دفتر دادستاني فدرال را مطلع ساخت و اقدامات در دستور كار قرار گرفتند. فرانسه نيز درگير شد. سرويسهاي امنيتي در آنها مهرداد آ، يك فرد رابط با دو نفر از شهر ويلريك.
بعد از دستگيري اسدالله آ، MEK بسرعت كليات را ارائه كرد: امير و نسيمه وانمود كردند كه طرفدار يك ايران آزاد هستند ولي در حقيقت تحت كنترل سازمان اطلاعات ايران بودند. اين زوج سالها آرام و خفته بودند و منتظر دستور براي وارد كردن ضربه بودند.
كار دروني
طولي نكشيد كه رژيم ايران به اين حمله خنثي شده واكنش نشان داد. وزير امور خارجه ايران، جواد ظريف، تمام اين عمليات را يك «كار دروني» توصيف كرد. مطابق اين «كار دروني»، مشخصا درمورد ايران، MEK خود اين عمليات را انجام ميدهد. استدلال اين بود كه اينگونه سازمان مجاهدين خلق ايران خود را قرباني جلوه داده و رژيم منفور را بي اعتبار ميكند.
 
براي تقويت ادعاي خود، رژيم ايران، عكسهايي كه مطابق آنها، امير با رهبران MEK در حين كنفرنسها و ساير برنامه ها عكس گرفته بود را توزيع نمود. با اين كار، آنها (رژيم ايران-م) ميخواهد نشان دهد كه اين فرد اهداف خود را خوب مي شناسد.
با توجه به عملكردهاي عمومي و زندگي آنها، بنظر ميرسد كه (امير و نسيمه-م) هواداران معمولي بوده اند تا كساني كه واقعا مومن  و معتقد باشند و عكسهايي كه امير در آنها ظاهر شده است، براي اين است كه نشان دهد كه او اين جنبش مخالف كه بخش اعظم آنها در خارج ايران در تبعيد است را مي شناسد. سازمان مجاهدين خلق نسبت به خشونت غربيه و ناآشنا نيست. بواسطه سالها مقاومت مسلحانه، MEK سالها بعنوان يك گروه تروريستي شناخته ميشود. اين گروه ابتدا در دهه 1960 با هدف بيرون كردن شاه بنيانگذاري شد. اما بعد از تغيير رژيم ايران در 1979، تيرهاي خود را به سمت آيت الله ها نشانه گرفت.
حمايت از جانب صدام
براي مدت طولاني، مجاهدين روي حفاظت از سوي صدام حسين ديكتاتور عراق كه آنها مسلح كرد و اجازه داد كه از خاك عراق به ايران حمله كنند، ميتوانستند حساب كنند. آنها در ليست هاي تروريستي اروپا و آمريكا قرار گرفتند ولي بتدريج از سال 2000 توانسته اند از آنها خارج شوند. امروزه مجاهدين تاكتيك مسير خرجهاي زياد و لابي گري را پيش گرفته اند. نتيجه آن يك شبكه چشمگير جهاني است كه شايد دامنه آن به سياست بلژيك كشيده شده است. در اين ميان  نله لينجن نماينده پارلمان و درك كلاوس نماينده و سناتور سابق روابط خوبي را با آنها حفظ كرده اند.
اكنون باد تغيير  بنفع آنها در حال وزيدن است. بهترين دليل اين مدعا حضور چندين تن از نزديكان ترامپ در پاريس بود. گسترش احساسات ضد ايراني از سوي ايالات متحده باور مجاهدين به تغيير را قويتر ميكند. رهبران آنها كليدهاي تغيير روبه آينده هستند.
در واشنگتن چشم هاي بيشتر از فقط يك توجه به اين زوج معطوف است. تا جايي كه وزير خارجه آمريكا ، مايك پمپئو درحال حاضر درگير مسئله است. او تروريسم دولتي از سوي ايران را يك موضوع نگران كننده ميداند. يك مقام دولت وي در بريفينگ وزارت خارجه به تمامي دولتها پيشنهاد كرد كه ديپلماتهاي مشغول كار در سفارتهاي ايران در كشورشان را زير نظر داشته باشند. هلند منتظر اين اخطار نماند، در بهار آنها دو كارمند سفارت ايران در لاهه را بخاطر  اينكه پاي خود را فراتر از محدوده وظايف ديپلماتيك شان گذاشته بودند اخراج كرد.
سخنگوي پمپئو گفت ” ما اين موضوع را جدي ميگيريم”. ” ما بابلژيكي ها، اتريشي ها و آلمان براي رسيدن به ريشه اين موضوع كار ميكنيم.”
اين مقام تئوري ايرانيها مبني بر ” كار خودي ” بودن اين موضوع را مضحك توصيف كرد. اين حقيقت كه روابط بين تهران و واشنگتن بعد از روي كار آمدن ترامپ به زير صفر رسيده ميتواند در ارزيابي از اين موضوع نقش داشته باشد.

تحت فشار قرار گرفتن
بهر ترتيب، توضيحات ارائه شده از سوي رژيم ايران با اظهاراتي كه امير و نسيم به تحقيقگران در شهر انتورپ ارائه كرده اند همخوان نيست. اين زوج مدعي هستند كه تهران براي انجام اين حمله آنها را تحت فشار قرار داده است. خطرها متوجه سلامت خانواده هاي آنها خواهد بود.  براي آنها روشن شده بود كه «خيلي سريع يك تصادف رخ خواهد داد.» بهمين دليل امير در سالهاي اخير اطلاعات در اختيار دولت ايران قرار ميداد (براي دولت ايران خبرچيني ميكرد-م.)
آنها همچنين تكذيب كرده اند كه ميدانستند كه در مسير پاريس يك بمب با خود همراه دارند. حداكثرش اين بود كه آنها نظم را بهم بزنند تا سال ديگر گردهمايي ايران آزاد نباشد و سازمان مجاهدين قادر نباشد خود را با عكس گرفتن با مقامات غربي مشروع جلوه دهد.
اين توضيحات در محافل قضايي بعنوان حرف بي ربط و چرت رد ميشود. منابع قضايي ميگويند «توضيحات آنها بنظر ميرسد كه از قبل كار شده براي موقعيتي كه اگر لو رفتند،  مي باشد.» «امكان ندارد كه آنها نميدانستند با خود يك بمب حمل ميكنند.»
اين امكان واقعي وجود دارد كه انگيزه غايي و مشتري غايي اين حمله خنثي شده هيچگاه كاملا مشخص نشوند. اين تئوري هم مطرح است كه سپاه پاسداران اين كار را خودسرانه در دستور قرار داد تا موقعيت پرزيدنت روحاني را متزلزل كند. هر گام از دادگاهي كه در بلژيك يا آلمان برگزار شود عواقب ديپلماتيك خواهد داشت. در عين حال دنيا دارد موضوع را دنبال كرده و مورد توجه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر