۱۳۹۴ خرداد ۴, دوشنبه

خرمشهر؛ تشنه‌تر از همیشه

خرمشهر؛ تشنه‌تر از همیشه

سی و سه سال از آزادسازی خرمشهر می‌گذرد، با این وجود نبود آب آشامیدنی هم‌چنان مهم‌ترین مشکل شهروندان است.
شاید قبل از همه مردم ایران،‌ این اهالی خرمشهر بودند که به تنگ آمده از بی‌آبی در حضور رییس جمهوری وقت فریاد سردادند «شعار بسه، آب نداریم، آب نداریم» و به این ترتیب وضعیت سخت و بحران زده‌ی شهر خود را که از بی‌توجهی‌های عمده ناشی می‌شد رسانه‌ای کردند. در آن زمان محمود احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهوری وقت در چنین ایامی که مصادف است با سالروز آزادسازی خرمشهر در استادیوم ورزشی این شهر حاضر شده بود تا برای مردم سخنرانی کند. اما تنها چیزی در حدود دوهزار نفر در ورزشگاه حضور یافتند و از استقبال خیابانی، ‌آن‌چنان که مرسوم سفرهای احمدی‌نژاد بود هم خبری نبود.
احمدی‌نژاد در آن سال که نخستین سال ریاست جمهوری‌اش بود در مقابل اعتراض مردم خرمشهر لبخندی زد و گفت: «اگر تا سال آینده مشکل آب آشامیدنی مردم منطقه حل نشده باشد وزیر نیرو را در لوله می‌کنم». هیچ وزیر نیرویی اما در لوله نشد.
از آن زمان تا به امروز چندین وزیر عوض شده و علاوه بر مجلس، قوه مجریه نیز دست‌خوش تغییر و تحولات فراوانی بوده و تنها چیزی که هم‌چنان در جای خود ایستاده، بحران بی‌آبی در خرمشهر، جزیره مینو، آبادان و حتی اهواز است که شهروندان این مناطق ناچارند آب آشامیدنی خود را یا از مغازه‌ها خریداری کنند و یا از تانکرهایی که به این کار روی آورده‌اند و آب فروشی به  شغل پردرآمدی در این مناطق تبدیل شده است.
سابقه بحران آب در خرمشهر در واقع به نخستین روزهای بازپس گیری این شهر باز می‌گردد، زمانی که ارتش عراق این شهر را تخیله کرد تقریبا به جز چند خانه مسکونی، هیچ چیز دیگری در این شهر باقی نمانده و همه چیز ویران شده بود، از جمله تاسیسات تصفیه آب این شهر. بعد از پایان جنگ و بازگشت آرام آرام اهالی خرمشهر به شهرشان که دیگر تلی از ویرانه بود، دولت وقت بارها و بارها نوید بازسازی سریع به مردم داد تا شاید از این طریق بومیان این شهر ویران شده برای بازگشت مشوقی داشته باشند. مردم به خرمشهر بازگشتند اما دریغ از بازسازی‌هایی که وعده داده شده بود و به این ترتیب بحران کمبود آب که این روزها بر سراسر کشور چنگ انداخته از خرمشهر آغاز شد و گسترش یافت.
آنچه که در سال ۱۳۸۵ در استادیوم تختی خرمشهر روی داد، اعتراضی مسالمت‌آمیز بود که بعدها در شهرهای دیگر ایران و به اشکالی نه چندان مسالمت آمیز دنبال شد. برای مثال اهالی شهرستان پلدختر در استان لرستان با مسدود کردن جاده اصلی برای ساعاتی،‌ خواستار برخوداری از آب آشامیدنی سالم شدند. مردم منطقه‌ای در حاشیه شهر مشهد،‌ موسوم به همت آباد در اعتراض به نبود آب در لوله‌های منطقه جاده سیمان مشهد را بستند و اهالی خراسان جنوبی و بخش‌های وسیعی از استان سیستان و بلوچستان نیز در مناسبت‌های مختلف صدای اعتراض خود در خصوص بی‌آبی را به گوش مسوولان رسانده‌اند.
واقعیت این است که بحران بی‌آبی در ایران به کلافی سردرگم تبدیل شده که دیگر هیچ مسوولی قادر به گشودن گره آن نخواهد بود و آن‌چنان که کارشناسان بارها و بارها اعلام کرده‌اند طی سال‌های آینده عمده‌ترین چالش و گرفتاری مردمان در اکثر مناطق ایران بحران آب خواهد بود.
از سوی دیگر واقعیتی غیر قابل انکار این است که رکود اقتصادی ناشی از بحران کم‌آبی گریبان‌گیر مردمان مناطقی هم‌چون ارومیه، اصفهان، اهواز و … شده است که رودخانه‌ها و آبگیرهای موجود در آنها تا چند سال پیش به عنوان یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری مورد توجه مسافران بوده و اکنون با خشک شدن کارون و زاینده رود و کم آبی شدید در دریاچه ارومیه دیگر کمتر گردشگری رغبت به بازدید از این شهرها دارد و در نتیجه اقتصاد وابسته به گردشگری نیز با رکود مواجه شده است.
روی دیگر سکه نیز آن است که بر اساس آمار و ارقام موجود ایران با قرار گرفتن در منطقه‌ای نسبتا خشک که میانگین بارندگی در آن یک سوم میانگین جهانی است به خودی خود با کم آبی مواجهه است، اما طی چند سال اخیر به ویژه در دو دوره‌ی سازندگی و اصلاحات، روند رو به رشد سد سازی از یک سو و بهره برداری غیر اصولی از منابع آبی از سوی دیگر همه و همه دست به دست هم داد تا کشور با بزرگترین بحران و معضل بعد از جنگ روبه رو باشد. آمار میانگین جهانی بارندگی را ۸۵۰ میلیمتر در سال ثبت کرده در حالی که برای ایران رقم ۲۵۰ میلیمتر صادق است، این در حالی است که پتانسیل آب شیرین تجدید شونده در ایران در رتبه دوم خاورمیانه قرار دارد، با این وجود از آنجایی که مدیریت صحیح و کارآمدی در طی چندین سال گذشته در کشور برای بهره‌برداری صحیح از منابع آبی وجود نداشته و دستگاه‌های ذی‌صلاح در حوزه فرهنگ‌سازی نیز آن‌چنان از وظایف خود عدول کرده‌اند که مصرف سرانه استاندارد اگر در بیست و چهار ساعت ۱۵۰ لیتر باشد، در ایران این رقم بالغ بر ۲۵۰ لیتر است و عملا فرهنگی در زمینه مصرف آب وجود ندارد.
در زمینه کشاورزی نیز وضع به همین روال است به گونه‌ای که طبق آمارهای وزارت نیرو در کشور از ۱۳۰ میلیارد متر مکعب پتانسیل سالانه آب تجدید شونده، ۹۲ درصددر بخش کشاورزی، ۶ درصد در بخش شرب شهری و روستایی و تنها دو درصد در بخش صنعت مصرف می شوددر حالی که استانداردهای جهانی در خصوص منابع آبی تجدید شونده هفتاد درصد در بخش کشاورزی، هشت درصد در شرب شهروندان و ۲۲ درصد در بخش صنعت است.
در همین حال نقش غیر قابل انکار آب در توسعه اقتصادی را نیز نمی‌شود درعدم توسعه‌ی مناطقی هم‌چون خرمشهر، آبادان و یا مناطق شرقی کشور نادیده گرفت. به اعتقاد کارشناسان رابطه بین توسعه صنعتی و اقتصادی با شرایط آبی یک منطقه رابطه مستقیم دارد، به عنوان مثال از راه اندازی کارگاه‌های کوچک گرفته تا صنایع زیر ساختی هم‌چون پالایشگاه و پتروشیمی و فولاد بدون منابع آبی امکان پذیر نیست ، این نکته را هم باید در نظر داشت که در ایران تنها دو درصد از منابع آبی قابل تجدید سهم بخش صنعت است که به عبارتی می‌شود دو و شش دهم میلیاردمتر مکعب در سال در حالی که استاندارد جهانی آن بیست و هشت و شش دهم میلیارد متر مکعب در سال است. با این وجود یکی دیگر از عوامل عقب ماندگی مناطق یاد شده آشکار می‌شود.
شاید برخی وجود رودخانه‌های مرزی در مناطق توسعه نیافته‌ای هم‌چون خرمشهر را دلیلی بر رد ادعای وجود رابطه مستقیم میان آب و صنعت بدانند. در خوزستان رودخانه کارون بعد از عبور از دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان وارد خاک عراق می‌شود، در شرایطی که با احداث سدهای گوناگون حاشیه نشینان رودخانه در این دو استان از آب کارون بی‌بهره هستند، دیگر آبی باقی نمی‌ماند که وارد خاک عراق شود و همین موضوع نیز به خودی خود می‌تواند عاملی برای بروز تنش بین ایران و عراق در آینده تبدیل شود،‌ رودهای مرزی دیگری هم‌چون اترک، ارس و هیرمند نیز از این قاعده مستثنی نیستند و می‌توان  در آینده انتظار تنش‌های گوناگونی در مناطق مرزی را داشت، کما اینکه افغانستان طی سال‌های گذشته با احداث سد بر هیرمند باعث خشک شدن رودخانه هیرمند و دریاچه هامون شد و تعداد زیادی از روستاییان کشاورز را به رها ساختن خانه و کاشانه و روی آوردن به مشاغل دیگر واداشت.
قرار گرفتن ایران در یک جغرافیای سیاسی خاص نیز خود مزید بر علت است، در غرب ترکیه، سوریه و عراق بر سر تقسیم بندی سهم‌شان از دجله و فرات اختلاف نظر دارند، در شرق پاکستان و هند اختلاف مشابهی در خصوص سهم آب رودخانه سند دارند، در شمال شرقی نیز میان یه کشور ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان ماجرای حق بهره برداری از رودخانه‌های مشترک و یا احداث سد مشکل‌ساز شده است.
بر اساس تحقیقات منتشر شده در سازمان ملل متحد، تا سال ۲۰۲۵ بیش از سی کشور از کمبود آب رنج خواهند برد که هجده کشور درمنطقه خاورمیانه و مابقی در آفریقا هستند، بنابراین علاوه بر عقب ماندگی مناطقی که بی‌آبی در آن حکم‌فرماست، وقوع جنگ پنهان یا جنگ آب نیز به دور از انتظار نیست.از سايت خودنويس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر