۱۳۹۴ خرداد ۴, دوشنبه

عيسي آزاده از هتل مهاجر تا بازگشت مخفيانه به ايران قسمتهاي از سايت ايران افشاگر

یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ه‍.ش.
 

عيسي آزاده از هتل مهاجر تا بازگشت مخفيانه به ايران قسمتهاي از سايت ايران افشاگر


 
اين مزدور  درتمامي جلسات واكسيون هايي كه وزارت اطلاعات برگزار ميكند ، شركت همراه با ماموران پيشاني سياه و شناخته شده وزارت اطلاعت   حضور دارد .
او تاكنون چند نوبت با تي وي مردم ، تلويزيون وزارت اطلاعات مصاحبه كرده است وحرفهاي وزارت اطلاعات را تكراركرده است .
ولي فقيه ارتجاع علاوه براستفاده اين قبيل مزدوران در داخل كشور براي سوخت رساني به ماشين فرسوده و رسواي دروغ پراكني شبكه گشتاپوي آخوندي در اروپا، جديدترين محصول صنعت«منتقدسازي» عليه مجاهدين را آمادة عرضه به بازار سياست فريب و نيرنگ كرده است.
عيسي آزاده مستخدم جديد وزارت اطلاعات به دليل عدم توان تحمل سختيهاي مبارزه و پس از چندين بار اتمام حجت توسط سازمان، در 6دي ماه1391، خودش را تسليم نيروهاي عراقي كرده و به هتل مهاجر در بغداد(پايگاه وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس براي توطئه عليه مجاهدان اشرفي) رفت.
سند زير اتمام حجت سازمان مجاهدين خلق ايران و پاسخ وي براي تعيين تكليف در شرايط سخت مبارزه در سال91 مي باشد.

هوالحق

ابلاغيه مجدد تعيين تكليف عيسي آزاده در مرحله سرنگوني 26آبان91


تعيين تكليف نهايي و موضع اينجانب به شرح زير است.

در آستانه عاشوراي حسيني بار ديگر با رهبران عقيدتي ام تجديد عهد كرده و سوگند مي خورم تا سرنگوني رژيم پليد خميني تا آخرين نفسم و قطره خونم استوار باشم. و يكبار ديگر اعلام مي كنم كه هيهات مناالذله

عيسي آزاده 26/8/91

امضاء


با اشراف و آگاهي به تمام مواد و محتواي آنچه به من ابلاغ شد كه در اين مرحله خودم را تعيين تكليف كنم. با توجه به مرحله سرنگوني رژيم ضدبشري خميني و وظيفه اي كه در اين مرحله بر عهده ام است آمدن از اشرف به ليبرتي را فقط پلي به سوي تهران مي دانم و لاغير. بر همين اساس بر تمام سوگندها و تعهدات قبلي پاي مي فشارم و از هرگونه زالوصفتي و خيانت به خون 120هزار شهيد تبري جسته و در آستانه عاشوراي حسيني با هيهات مناالذله به هر چه ننگ و زالو صفتي، سوگند مي خورم كه تا سرنگوني اين رژيم پليد لحظه اي  درنگ نكنم. تا چشم  خلق ستمديده با ديدن مهر تابان و شير هميشه بيدار روشن شود. از خدا مي خواهم كه من را بر اين راه هرچه استوارتر و اراده ام را راسخ تر كند. خدايا تو را به اين نعمت راه يافتگي شكرگزارم و بزرگترين آرزويم مجاهد ماندن و مجاهد مردن است.

الذين قالو ربناالله ثم استقاموا و منهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلو تبديلا

والسلام

درود بر رجوي

مرگ بر اصل ولايت فقيه

عيسي آزاده 26آبان1391

امضاء





«به گزارش انجمن دفاع از قربانيان تروريسم به نقل از سايت سراج 14، بنابر اعلام يک منبع آگاه، از اسفندماه سال ‏۹۰‏ تاکنون ‏۱۴‏ نفر از اعضاي فريب خورده … منافقين از اردوگاه ليبرتي در بغداد فرار کردند‏. ‏

اين مقام که نخواست نامش فاش شود، افزود‏: ‏دو نفر از اين افراد به علت ابتلا به بيماري‌هاي تنفسي و سرطان و کم توجهي رهبران و مسوولان گروهک تروريستي منافقين پس از خروج از اردوگاه ياد شده فوت شدند و ‏۱۲‏ فراري ديگر اين گروه … براي دريافت اطلاعات از اين گروهک … در اختيار نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي قرار دارند‏».(انجمن عدالت آخوندي اول آذر91)

بعد از آن سايتهاي زنجيره اي رژيم، ورود اين عنصر خائن به جرگة مامورين وزارت را تبريك گفتند:


«به عيسي آزاده رها شده ديگري از فرقه ترور و وحشت رجوي تبريك و تبريك مضاعف به خانواده ي ايشان مي گوييم». (نجات رژيم 19خرداد92)




پیام تبریک علی مرادی، به مناسبت رهایی آقایان کریم قصیم و روحانی

تاریخ : سه شنبه 21 خرداد 1392

با سلام و خوش آمد خدمت شما دوستان سابق و جدیدالاحق و سلام و تبریک به آقای اسماعیل وفا یغمایی و عیسی آزاده و همه آزاده های دیگر که علیه قوانین برده داری و اسارت فرقه رجوی سر به شورش برداشته اید و یکی پس از دیگری اردوی رجوی را به مقصد دنیای آزاد ترک میکنید.

«نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي» جنايتكار، پس از خدمات يك ساله نامبرده بعنوان«پيش پرداخت» خيانت و جنايت، او را از هتل مهاجر بغداد، مخفيانه به داخل كشور منتقل كردند.

گشتاپوي آخوندي يك پاسپورت ايراني به شماره  16359085 با تاريخ 24 بهمن 1391 را براي اين مزدور صادر كرد. در قدم بعد او را براي«توجيه و آموزش» به منظور انجام مأموريتهاي محوله به ايران برد. وي اكنون در خدمت گشتاپوي آخوندي در خط تهران - كرمان - جيرفت، به كار مشغول است.

طبق گزارشهاي به دست آمده از داخل رژيم، وي به خاطر اطلاعاتش از محوطه داخل ليبرتي، در طراحي حمله موشكي به ليبرتي شركت  داشته است.

برخلاف هميشه كه بازگشت خائنانه و خفت بار خائنين به آغوش ولايت را سايتها و رسانه هاي رژيم در بوق و كرنا كرده و انعكاس مي دادند، جهت بهره برداري هر چه بيشتر از اين عنصر خودفروخته، وي را بي سر و صدا به ايران برد تا پس از چند ماه كارآموزي توسط وزارت اطلاعات، بتوانند در گام بعد و ادامه مزدوري او را به اروپا اعزام كنند، تا با گذراندن ريل پناهندگي و مخفي كردن ردپاي رژيم، حضور وي در اروپا را سفيدسازي كرده و در اولين فرصت تحت عنوان«منتقد» روانة نمايشات رسواي شبكة مأموران برون مرزي وزارت جاسوسي و كشتار نمايند.

پيش از اين نيز، وزارت بدنام اطلاعات تعدادي از مأموران خود از جمله  محمدحسين سبحاني، بهزاد عليشاهي، بتول سلطاني و … را به شيوة و سناريوهاي مشابه و با تئوري حجاريان و الگوي شاگرد جلاد اوين، به كشورهاي مختلف اروپايي فرستاد. آنها تحت عنوان«اعضاي سابق» و با ماسك«منتقد» عليه مجاهدين و مقاومت ايران به خدمتگزاري آخوندها مشغول شدند.

لازم به ذكر است كه مأموران گشتاپوي آخوندها نه تنها عليه اپوزيسيون رژيم ملايان و مجاهدين، بلكه عليه پناهندگان و پناهجويان ايراني در ‏كشورهاي اروپايي هم عمل مي‌كنند و فاشيسم ديني در شرايط نياز آنها را مورد استفاده تروريستي نيز قرار خواهد داد.

اداره حراست آلمان در گزارشهاي ساليانهٌ خود دربارهٌ فعاليتهاي اطلاعات آخوندها در اين كشور نوشته است:

«وظيفه اصلي دستگاه سرويس اطلاعاتي رژيم ايران، زيرنظر گرفتن و مقابله متمركز با گروههاي مخالف در داخل و خارج كشور است. فعاليتهاي جاسوسي رژيم ايران كه عليه آلمان صورت ميگيرند، اغلب توسط وزارت اطلاعات انجام ميشوند. يك موضوع محوري در فعاليتهاي جاسوسي اين رژيم، شناسايي مخالفان تبعيدي در بين جامعه ايرانيان مقيم آلمان است كه جمعيت آنها به 50.000 نفر بالغ ميشود. در اين رابطه، سازمان مجاهدين خلق ايران و شوراي ملي مقاومت ايران به طور خاص در مركز فعاليت‌هاي جاسوسي رژيم ايران قرار دارند».

بخشي از سوابق:

عيسي آزاده كه در سال 1360دستگير شده و پس از توبه و قول همكاري آزاد شد. خودش نوشته بود«… در زندان عليرغم يك سال و نيم تحمل انواع فشارها در آخر از خودم ضعف نشان دادم. با ندامت از زندان آزاد شدم. اما بالاخره خرد شدم و تعهد دادم و آزادم كردند. از زندان كه آزاد شدم زن گرفتم و رفتم دنبال كار و زندگي خودم  …»

در آبان 1389 نيز دختر اين مزدور كه با يك مامور اطلاعات به نام محسن آستاني ازدواج كرده بود، جلوي درب اشرف رفته و با شركت در نمايشها و سنگ پراني هاي مزدوران به مجاهدان اشرفي خواستار بازگشت پدرش به ايران شده بود.

او در سيرك مزدوران و كنار لباس شخصي هاي رژيم هم چون محمد اكبرزاده، رضا رمضاني، ثريا عبداللهي، فنودي، و … به لجن پراكني و سنگ پراني يا زدن سنگ با تيركمان عليه ساكنان اشرف مبادرت كردند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر