بیدار شوید بچه ها، نوری از پنجره می
تابد/می شنوم که کسی در می زند
صداهایی از خیابان می آید و صدای
پاهایی می دوند و این کلمه را نجوا می کنند: انقلاب
مردان از دره ها پایین می آیند
کشتی ها ی بزرگ در ساحل پهلو می گیرند
آنها نور را با خود می آورند در تاریکی
شب
همچون نجوایی در باد "انقلاب"
تفنگم را بیاور و مشتی نقره
کنار دریا برای مبارزه جمع می شویم
سالهای زیادی بوده است اشکهای بسیار
پیش تر یک بار باخته ایم و حالا
انتقاممان را می گیریم
وقتی توپ هایمان می غرند: انقلاب
نگاه کنید و منتظر باشید، آماده
علامت شوید
خیلی ها اینجا میان ما هستند که نور
را ندیده اند
باید پیغام بفرستیم به تمام مردم
سرزمین/ به هر تپه و کوه برویم چون حالا وقتش نزدیک است که آتش بر افروزیم، آتش بر
افروزیم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر