مدعي خواست كه از بيخ كند ريشة ما...
چهارشنبه, 20 خرداد 1394
سلسله
برنامههای افشاگرانهای حول جنايات رژيم ضدبشري آخوندي كه بنام «فصلي در
جهنم» در «العربيه» يكي از پربینندهترین تلویزیونهای منطقه، پخش میشود،
دوران جديدي در سمتوسوی نگاه عربي و منطقهای به واقعيات ايران تحت حاكميت
آخوندي را نمايان میسازد، پیشازاین 642 وكيل، قاضي و حقوقدان عرب هم در
بيانية مشترك خود اعلام كرده بودند:
«...دخالتها و جنایتهای رژيم ايران در كشورهاي منطقه و دامن زدن اين رژيم به جنگهای فرقهای در 4 كشور عربي، تنفر عمومي از اين رژيم را برانگيخته...» است. تنفري كه منشأ يك هوشياري نوين و به حركت درآمدن چرخهای موتور ژئوپلتيكي جديدي حول «اصلیترین تضاد منطقه» شده است و از اينجاست كه حقايقي كه تابهحال كمتر مورد توجه قرار داشت اكنون در چنين سطحي، از سوي مهمترین رسانهها به آن پرداخته ميشود.
پیشازاین تنها مقاومت ايران بود كه باشهامتی بیمانند، افشاگر ددمنشي نظام فاشيستي آخوندي و خطر مداخلات آن در امور كشورهاي منطقه و تمايل توسعهطلبانه اين «نظام خلیفهگری بنيادگرايانه» بود، نظامي كه به «بسط» و «توسعهطلبی» بهعنوان «اهرم استراتژيكي ادامه حيات» نگاه میکند و با تاكتيك برهم زدن هر قاعده و قانوني بیهیچ محدوديت و ملاحظه آن را بهپیش میبُرُد تا سرپوشي بر ناتوانیهایش در حل معضلات اجتماعي در داخل جامعه ايران بسازد. چنين بود كه دودودم سبعيت اين باند جنايتكار و بیرحم كه از وحشتآفرینی بهعنوان يك اهرم راهبردي سود میبْرد، همچنين فضاي غالب استمالت جويانه در سطح جهاني كه منافع لحظهای و كوتهبينانه را نسبت به موضوعات استراتژيكي تقدم میداد و رويكرد حريصانه نسبت به منافع چند برابر نفتي و تجاري با اين رژيم وطنفروش و ايران بربادده، در جهت خفه كردن اين صداي مظلوميت عمل میکرد و توجهات را از روي اين تهديد عاجل منطقه و جهان برمیداشت. ولي به يمن تسلیمناپذیری و پايداري نسل مقاومت و ايمان، كه با پرداخت سنگینترین هزينه، در پیچیدهترین شرائط بینالمللی، از اصول عدالتجویانه و آزادیخواهانه خود كوتاه نيامده و صحنة مبارزه با اين نظام ضد بشري را ترك نكرد، سمتوسوی قضايا بهجای یکروند خودبهخودی، در مسيري درست قرار گرفت و وضعيت را به نقطهای رساند كه بهتدریج حقانيت مواضع و صحت تحليل و نظر مقاومت ايران، از عمق مردمي جوامع منطقه، سمتوسوی پيشرفت به جهت سطح سياسي و جلوههای رسانهای آن پيدا كند و رژيم تبهكاري كه میخواست بقول خودش با خط بستن در كناره مديترانه و باب المندب از خطر سرنگوني در تهران و اهواز و بلوچستان بگريزد را بهناچار با جبههاي جديد در برابر خود مواجه ساخت. اينجاست كه جستوخیزهای منفعلانه و ميموني مزدوران وزارت بدنام اطلاعات آخوندي در سایتهای زنجیرهای، براي مخدوش كردن و شبهه افكني عليه چنين موفقیتهای استراتژيكي مقاومت ايران فهم میشود. وقتي اكثريت پارلمانهای اردن و بحرين در آستانه كهشكان ساليانة مقاومت ايران در پاريس، با بیانیههای خود، چنين دركي از شرايط را ارائه میدهند، بيانگر همين نگاه تازه در منطقه است: «... دخالتها و جنگافروزیهای رژيم ايران در منطقه نه از موضع قدرت، بلكه به خاطر سرپوش گذاشتن بر بحرانهای درمانناپذیر سياسي و اجتماعي و اقتصادي گریبان گیر اين رژيم است كه هرروز عمیقتر میشود و راهحل صحيح در مقابل آن، همانا قاطعيت و خلع يد از اين رژيم در منطقه و حمايت از اپوزيسيون ايران است...».
بنابراین رژيم درمانده ايكه با ايجاد بساط «خلافت امت اسلام!» مي خواست دست بالا در برابر مردم ايران و مقاومت آن داشته و آنها را در محاصره قرار دهد، اكنون بايد رعشههای مرگ و وحشت سرنگوني خود را در تحرك نوين موتورهاي ژئوپلتيكي منطقه ديده و نسبت به چشم اندازهاي چنين محاصره اي كه مقاومت ايران برايش فراهم كرده و عواقب آن عجزولابه نشان دهد، ولي قانونمندي و سنتهای تكاملي فارغ از اين واکنشهای ذليلانه راه خود را به پيش بازمیگشاید و «نيروهاي ميرا» از سرنوشت محتوم خود گريزي نخواهند داشت.
«...دخالتها و جنایتهای رژيم ايران در كشورهاي منطقه و دامن زدن اين رژيم به جنگهای فرقهای در 4 كشور عربي، تنفر عمومي از اين رژيم را برانگيخته...» است. تنفري كه منشأ يك هوشياري نوين و به حركت درآمدن چرخهای موتور ژئوپلتيكي جديدي حول «اصلیترین تضاد منطقه» شده است و از اينجاست كه حقايقي كه تابهحال كمتر مورد توجه قرار داشت اكنون در چنين سطحي، از سوي مهمترین رسانهها به آن پرداخته ميشود.
پیشازاین تنها مقاومت ايران بود كه باشهامتی بیمانند، افشاگر ددمنشي نظام فاشيستي آخوندي و خطر مداخلات آن در امور كشورهاي منطقه و تمايل توسعهطلبانه اين «نظام خلیفهگری بنيادگرايانه» بود، نظامي كه به «بسط» و «توسعهطلبی» بهعنوان «اهرم استراتژيكي ادامه حيات» نگاه میکند و با تاكتيك برهم زدن هر قاعده و قانوني بیهیچ محدوديت و ملاحظه آن را بهپیش میبُرُد تا سرپوشي بر ناتوانیهایش در حل معضلات اجتماعي در داخل جامعه ايران بسازد. چنين بود كه دودودم سبعيت اين باند جنايتكار و بیرحم كه از وحشتآفرینی بهعنوان يك اهرم راهبردي سود میبْرد، همچنين فضاي غالب استمالت جويانه در سطح جهاني كه منافع لحظهای و كوتهبينانه را نسبت به موضوعات استراتژيكي تقدم میداد و رويكرد حريصانه نسبت به منافع چند برابر نفتي و تجاري با اين رژيم وطنفروش و ايران بربادده، در جهت خفه كردن اين صداي مظلوميت عمل میکرد و توجهات را از روي اين تهديد عاجل منطقه و جهان برمیداشت. ولي به يمن تسلیمناپذیری و پايداري نسل مقاومت و ايمان، كه با پرداخت سنگینترین هزينه، در پیچیدهترین شرائط بینالمللی، از اصول عدالتجویانه و آزادیخواهانه خود كوتاه نيامده و صحنة مبارزه با اين نظام ضد بشري را ترك نكرد، سمتوسوی قضايا بهجای یکروند خودبهخودی، در مسيري درست قرار گرفت و وضعيت را به نقطهای رساند كه بهتدریج حقانيت مواضع و صحت تحليل و نظر مقاومت ايران، از عمق مردمي جوامع منطقه، سمتوسوی پيشرفت به جهت سطح سياسي و جلوههای رسانهای آن پيدا كند و رژيم تبهكاري كه میخواست بقول خودش با خط بستن در كناره مديترانه و باب المندب از خطر سرنگوني در تهران و اهواز و بلوچستان بگريزد را بهناچار با جبههاي جديد در برابر خود مواجه ساخت. اينجاست كه جستوخیزهای منفعلانه و ميموني مزدوران وزارت بدنام اطلاعات آخوندي در سایتهای زنجیرهای، براي مخدوش كردن و شبهه افكني عليه چنين موفقیتهای استراتژيكي مقاومت ايران فهم میشود. وقتي اكثريت پارلمانهای اردن و بحرين در آستانه كهشكان ساليانة مقاومت ايران در پاريس، با بیانیههای خود، چنين دركي از شرايط را ارائه میدهند، بيانگر همين نگاه تازه در منطقه است: «... دخالتها و جنگافروزیهای رژيم ايران در منطقه نه از موضع قدرت، بلكه به خاطر سرپوش گذاشتن بر بحرانهای درمانناپذیر سياسي و اجتماعي و اقتصادي گریبان گیر اين رژيم است كه هرروز عمیقتر میشود و راهحل صحيح در مقابل آن، همانا قاطعيت و خلع يد از اين رژيم در منطقه و حمايت از اپوزيسيون ايران است...».
بنابراین رژيم درمانده ايكه با ايجاد بساط «خلافت امت اسلام!» مي خواست دست بالا در برابر مردم ايران و مقاومت آن داشته و آنها را در محاصره قرار دهد، اكنون بايد رعشههای مرگ و وحشت سرنگوني خود را در تحرك نوين موتورهاي ژئوپلتيكي منطقه ديده و نسبت به چشم اندازهاي چنين محاصره اي كه مقاومت ايران برايش فراهم كرده و عواقب آن عجزولابه نشان دهد، ولي قانونمندي و سنتهای تكاملي فارغ از اين واکنشهای ذليلانه راه خود را به پيش بازمیگشاید و «نيروهاي ميرا» از سرنوشت محتوم خود گريزي نخواهند داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر