۱۳۹۵ آذر ۱۰, چهارشنبه

ايران انترناسيونال: ایران: تلفات پاسداران و مزدورانشان در سوریه از ۱۰هزار تن بیشتر است


ایران: تلفات پاسداران و مزدورانشان در سوریه از ۱۰هزار تن بیشتر است

شورای ملی مقاومت ایران

 اسامی 69 پاسدار-سرتیپ و پاسدار-سرهنگ کشته شده در سوریه
بنا بر اعتراف آخوند سید محمدعلی شهیدی محلاتی، نماینده خامنه‌ای در «بنیاد شهید و امور ایثارگران» و معاون روحانی رئیس‌جمهور رژیم، شمار پاسداران کشته شده در جنگ سوریه بیش از هزار نفر است. وی در سمیناری به‌مناسبت هفته بسیج تصریح کرد «تعداد شهدای مدافع حرم در کشورمان از یک‌هزار شهید فراتر رفته است که ما مدیون همه آنها هستیم». (تسنیم-ارگان سپاه تروریستی قدس-2آذرماه 1395)
بر اساس گزارشهای مقاومت ایران از داخل کشور شمار کشته‌های پاسداران و مزدوران لبنانی، افغانی، پاکستانی، عراقی و دیگر مزدوران تحت‌امر آنها بیش از 10هزار نفر است. مطابق گزارشات درونی سپاه پاسداران، برای جلوگیری از فاش شدن ابعاد تلفات و کاهش تأثیرات منفی اجتماعی آن، جسد بیشتر مزدوران افغانی و پاکستانی و عراقی رژیم که در سوریه کشته می‌شوند به ایران بازگردانده نمی‌شوند. اجساد مزدوران لبنانی نیز به‌طور کامل در لبنان یا در سوریه دفن می‌شوند. از شمار سرکردگان سپاه که در جنگ علیه مردم سوریه کشته شده‌اند می‌توان به ابعاد تلفات رژیم پی برد. در زیر اسامی 39 پاسدار سرتیپ، 28 سرهنگ پاسدار و دو سرهنگ ارتش تحت‌امر خامنه‌ای که در سوریه کشته شده‌اند، آمده است.
پاسدار-سرتیپها: حسن شاطری، سید حمید طباطبایی مهر، حاج اسماعیل حیدری، محمد جمال پاقلعه‌ای، دادالله شیبانی، جابر دریساوی، محمدعلی علی آبادی، علیرضا توسلی، حسین بادپا، هادی کجباف، روزبه هلیسیایی، حاج عبدالله اسکندری، محمدعلی الله آبادی، عزت‌الله سلیمانی، فرشاد حسینی نژاد، عبدالرضا مجیری، حسین فدائی، سعید سیاح طاهری، ستار اورنگ، حسن رزاقی، حمیدرضا انصاری، احمد مجدی نسب، حاج علی قربانی، رضا فرزانه، حسنعلی شمس آبادی، محسن قاجاریان، ماشالله شمسه، جواد دوربین، سید شفیع شفیعی، جهانگیر جعفرنیا، محمد حسن حکیمی، رضا رستمی مقدم، احمد غلامی، داریوش درستی، مصطفی رشید پور، اکبر نظری، حسین علیخانی، غلامرضا سمایی و ذاکر حیدری
پاسدار سرهنگها امیررضا علیزاده، حشمت الله سهرابی، عباس عبداللهی، قاسم غریب، کریم غوابش، مسلم خیزاب، مصطفی صدرزاده، اسماعیل خانزاده، محمدرضا علیخانی، عبدالرضا رشوند، محمد طحان، ستار محمودی، قاسم تیموری، مرتضی ترابی کامل، اصغر فلاحت پیشه، حمزه کاظمی، عبدالحسین سعادت خواه، احمد گودرزی، محسن ماندنی، علی طاهری ترشیزی، سعید شاملو، محمد بلباسی، رحیم کابلی، علی منصوری، قدرت‌الله عبدیان، مرتضی عطایی، عادل سعد و محمدرضا زارع الوانی و همچنین دو سرهنگ ارتش تحت‌امر خامنه‌ای به اسامی مرتضی زرهرن و مجتبی ذوالفقار نسب.
تلفات بالا در سوریه موجی از نارضایتی را در میان خانواده‌های آنها برانگیخته و تلاش پاسداران برای گسیل جوانان و دانش‌آموزان و کارمندان و کارگران به سوریه نفرت مردم علیه این جنگ را دامن زده است. مردم تلفات رژیم در سوریه را یادآور جنگ هشت ساله ضدمیهنی با عراق می‌دانند.
بی توجهی آخوندها به خانواده کشته شده‌ها به‌ویژه افغانیها رنج مضاعفی را بر خانواده‌های آنان تحمیل کرده است. آنها حتی در معالجه زخمیها و معلولان افغانی برگشتی از جنگ تعلل می‌کنند.
بالا گرفتن این انزجار عمومی باعث شده است که حتی برخی از باندهای درونی رژیم به اعتراض علیه جنگ سوریه بپردازند. مصطفی تاجزاده در این باره می‌نویسد: «ما در سوریه دخالت پر ضایعه و کم فایده داشته‌ایم... . هیچ کشوری به اندازه ایران در سوریه تلفات نداده است... با وجود این متهم به کشتار مردم سوریه و دنبال کردن گرایش فرقه‌یی شده‌ایم. اعتبارمان لطمه دیده است و روز به روز در باتلاق سوریه بیشتر فرو می‌رویم».
مهدی خزعلی در 21شهریور گفت: «جنگ 8ساله کم مان بود و حالا 5ساله در سوریه داریم می‌جنگیم و این اشتباه بود و نباید انجام می‌شد و من بارها گفتم... در واقع جنگ اتفاق افتاده ما هم گیر هستیم در این باتلاق و ما هم گرفتار داعشی هستیم که به وجود آمدنش مربوط به سوء مدیریت حاج قاسم سلیمانی است و اگر اینکار را نمی‌کرد داعشی نبود... خطای حاج قاسم سلیمانی است».
 

شورای ملی مقاومت
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم
9آذر 1395 (29نوامبر 2016)

ايران انترناسيونال: ایران: فراخوان فوری برای نجات جان زندانیان سیاسی اعتصابی و بیمار



ایران: فراخوان فوری برای نجات جان زندانیان سیاسی اعتصابی و بیمار
شورای ملی مقاومت ایران
مقاومت ایران عموم ارگانها و مراجع بین‌المللی حقوق‌بشر را به اقدامی فوری و مؤثر برای نجات جان زندانیان سیاسی که بر اثر اعتصاب‌غذا یا ابتلا به بیماریهای حاد در شرایط وخیمی به‌سر می‌برند، فرامی‌خواند. مسئولیت هر گونه ضایعه که متوجه این زندانیان شود متوجه نظام جلادان حاکم بر ایران است که زندانیان را حتی از حقوق به‌رسمیت شناخته شده در قوانین همین رژیم سرکوبگر و قرون‌وسطایی نیز محروم می‌کند و از این طریق درصدد درهم شکستن مقاومت آنها است.

-آرش صادقی 37ساله در سی وهشتمین روز اعتصاب‌غذا در وضعیت بحرانی به‌سر می‌برد. او که از زندانیان بند ۸ زندان اوین است با افت شدید فشار خون و تنگی نفس و مشکلات کلیوی و گوارشی روبه‌رو است. با وجود این‌که وی تا به‌حال بارها دچار بیهوشی شده و خون بالا آورده، دژخیمان به‌منظور تحقیر و اعمال فشار بیشتر به او انتقالش به بیمارستان را منوط به زدن دست‌بند و پابند به دست و پایش کرده‌اند. آقای صادقی که دانشجوی فوق‌لیسانس رشته فلسفه دانشگاه علامه بود به‌خاطر فعالیتهای دانشجویی از تحصیل محروم و در فاصله سالهای 88 تا 93 بارها دستگیر شد. او به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به ۱۹ سال حبس محکوم شده است. همسر وی گلرخ ایرایی نیز به اتهام توهین به «رهبری و نظام» منحوس ولایت فقیه به‌طور غیابی محاکمه شده و به شش سال زندان محکوم شده و اکنون در بند زنان زندان اوین به‌سر می‌برد.
-حال مرتضی مرادپور نیز به‌دنبال 37روز اعتصاب‌غذا رو به وخامت نهاده است. او از ضعف شدید و تپش قلب و درد شدید کلیه رنج می‌برد. شکنجه‌گران وی را از آب کافی برای نوشیدن و آب برای استحمام نیز محروم کرده‌اند و با وجود سرمای فوق‌العاده هوا از خانواده‌اش حتی لباس گرم هم قبول نمی‌کنند. آقای مراد پور در اعتراض به ادامه بازداشت خود دست به اعتصاب‌غذا زده است. او محروم از یک روند عادلانه قضایی توسط بیدادگاههای آخوندی به «اجتماع و تبانی... علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام» متهم و به سه سال زندان محکوم است.
-وحید صیادی نصیری در بند مخوف قرنطینه اوین بر اثر 46روز اعتصاب‌غذا بیش از 20کیلو از وزن خود را از دست داده است. او در اعتراض به 14ماه بلاتکلیفی و عدم رسیدگی به پرونده‌اش دست به اعتصاب‌غذا زده است. وحید صیادی در مهر ۹۴ دستگیر و به‌خاطر فعالیت در فضای اینترنت به «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقدسات و رهبری» این رژیم سرکوبگر متهم و به هشت سال زندان محکوم شد.
فؤاد رضا زاده از زندانیان سیاسی اهل سنت در زندان گوهردشت کرج، از روز 2آذر در اعتراض به شرایط وخامت‌بار زندان و جلوگیری دژخیمان از شرکت وی در مراسم خاکسپاری پدرش دست به اعتصاب‌غذا زده است. او در سال 92 دستگیر شد و پس از 40روز تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی در زندان اطلاعات ارومیه در بیدادگاههای آخوندی به شش سال زندان محکوم گردید.
در همین حال سلیمان پیروتی یکی دیگر از زندانیان اهل سنت در زندان گوهردشت در اثر محرومیت از رسیدگیهای پزشکی نیمی از بدنش فلج شده و قدرت تکلم خود را به‌طور نسبی از دست داده است. او هفته گذشته پس از دومین سکته قلبی و بدون اتمام روند درمانیش از بیمارستان به زندان برگردانده شد و در زندان نیز از دسترسی به کمترین امکانات و رسیدگیهای پزشکی محروم است.
فشار بر زندانی سیاسی آیت‌الله کاظمینی بروجردی نیز شدت یافته است. او بر اثر کمبود وسایل گرمایشی در فصل سرما تحت فشار طاقت‌فرسایی قرار دارد و با وجود ابتلا به انواع بیماریهای حاد در سلولی سرد و نمور نگهداری می‌شود و از دسترسی به دارو و درمان محروم است. آب حمام بند ویژه موسوم به «روحانیت» در زندان اوین سرد است. این همه اهرمهایی برای اعمال فشار بیشتر بر زندانیان است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
10آذر 1395 (30نوامبر2016)

۱۳۹۵ آذر ۹, سه‌شنبه

ايران انترناسيونال: اعدام يك زنداني در شيراز

اعدام یک زندانی در شیراز

اعدام، ابزار سرکوب آخوندها

اعدام، ابزار سرکوب آخوندها


رژیم آخوندی یک زندانی را در زندان عا‌دل آباد شیراز بدار آویخت. این زندانی که مهدی شمسی‌نژاد نام داشت، سحرگاه روز سه‌شنبه ۳ آذر ماه 95اعدام شد.
وی ۳۶ ساله و اهل قزوین، متأهل و دارای دو فرزند چهار و نه ساله بود.

با وجود گذشت یک هفته از این اعدام، منابع رسمی رژیم آخوندی تاکنون از اعلان خبر آن خودداری کرده‌اند.

۱۳۹۵ آذر ۷, یکشنبه

ايران انترناسيونال: واكنش رژيم آخوندي از جلسه جنبش دادخواهی مریم رجوی در پاریس در رسانه ها

واكنش رژيم آخوندي ازجلسه جنبش دادخواهی مریم رجوی در پاریس در رسانه ها 

حضور فعال دانشجویی در نشست منافقین
خبرگزاري فارس 7 آذر95 (27 نوامبر2016): «شبنم مددزاده» که پیش از این با عنوان یک «فعال دانشجویی» معرفی می‌شد، روز شنبه در نشست گروهک تروریستی منافقین سخنرانی کرد.
شهر پاریس روز شنبه بار دیگر میزبان یکی از نشست‌های گروهک ترویستی «منافقین» بود و چند نفر از سیاستمداران غربی هم در این نشست حاضر شدند.
اما نکته جالب توجه در این نشست، سخنرانی «شبنم مددزاده» بود که پیشتر از سوی گروه‌های خارج‌نشین به عنوان یک «فعال دانشجویی» معرفی شده بود.
وی تا پیش از بازداشت به عنوان نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت فعالیت می‌کرد.
مددزاده سال ۱۳۸۷ بازداشت شد و بعدا به جرم ارتباط با گروهک تروریستی منافقین به ۵ سال حبس محکوم شد. در تمام مدت بازداشت وی، حامیان وی عنوان می‌کردند که این اتهام بی‌پایه است و او ارتباطی با این گروهک نداشته است.
حضور فعال دانشجویی در نشست منافقین
فروردین سال ۱۳۸۸ سایت ضدانقلاب رادیو زمانه در مورد مددزاده نوشت: «اتهامی که به ایشان زده شده، همکاری با گروهک مجاهدین خلق است که این اتهام هیچ‏گونه پشتوانه حقوقی و مبنای صدقی هم ندارد. تابستان گذشته هم که تعدادی از بچه‏‌ها را دستگیر کرده بودند، به چند نفری از آنان، اتهام همکاری با گروه‏‌های مخالف کرد (کومله، پژاک و…) زده بودند. اما چون خانم مددزاده کرد نیست و همین‏طور اخبار مربوط به سازمان مجاهدین خلق، الان در بورس است، بهترین وسیله‏‌ای است که می‏‌توانستند با آن خانم مددزاده را تهدید کنند
مددزاده که بهمن‌ ماه ۱۳۹۲ از زندان آزاد شد، یکی از منابع گزارش‌دهی به «احمد شهید» گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران بوده است.
آنطور که پایگاه «اینترنشنال بیزنس تایمز» نوشته، وی به تازگی از ایران به اروپا گریخته است.
او در مصاحبه‌ای که روز شنبه منتشر شد، ایران را به «شکنجه زندانیان» و نقض حقوق بشر متهم کرد.
مددزاده در سخنرانی‌اش هم مدعی شد که «مردم ایران» امیدوارند که گروهک منافقین نظام ایران را تغییر دهند.
گزارش فارس از پروژه ناکام ضدانقلاب داخلی
مددزاده؛ از عضویت در دفتر تحکیم تا عبور از دروازه‌های «اشرف»/ پروژه مشترک اصلاح‌طلبان، مدعیان حقوق بشر و منافقین چگونه شکست خورد؟
خبرگزاری فارس7 آذر 95 (27 نوامبر 2016): : مددزاده؛ از عضویت در دفتر تحکیم تا عبور از دروازه‌های «اشرف»/ پروژه مشترک اصلاح‌طلبان، مدعیان حقوق بشر و منافقین چگونه شکست خورد؟
تقریبا نامش در همه بیانیه های مجامع دانشجویی وابسته به اصلاح طلبان وجود داشت؛ همه خواستار آزادی مددزاده بودند و ادعا می‌کردند بیگناه است ولی حالا همان دانشجوی بیگناه، عضویت خود در سازمان منافقین را علنی کرد.
گروه گزارش _ خبرگزاری فارس، گره روسری اش را سفت می کند و پشت تریبون قرار می گیرد؛‌ حالا از روزی که از زندان آزاده شده و ایران را به مقصد پاریس ترک کرده کمتر خبری از او منتشر می شود.
شاید دلیل این کاهش اطلاع رسانی درباره وضعیتش، نه آزادی از زندان، که افشا شدن ماهیت او باشد؛ این روزها شبنم مددزاده که 6 سال بازیگر نقش اول خبرهای بند نسوان اوین بود، دیگر به ظاهر دانشجوی معترض زندانی نیست؛ او حالا عضو سازمان مجاهدین خلق است.
ماجرای شبنم مددزاده از سال 87 تا آزادی اش در سال 92 و خروجش از کشور در تاریخی نامعلوم (احتمالا سال 94)، کلید واژه های مختلفی داشت؛ دانشجوی معترض، جوان ترین زندانی سیاسی، دختر زندانی با اتهامات دروغین و ... تنها بخشی از کلیدواژه هایی بود که می خواست مددزاده را بی گناه نشان دهد.
حضور مددزاده در نشست روز گذشته سازمان منافقین در پاریس، پایان همه ادعاهایی بود که فقط یک هدف داشت؛ «اثبات بی گناهی مددزاده»
اما شبنم مددزاده کیست که توانست چندین سال خود را به سوژه چهره های اصلاح طلب و حقوق بشری داخلی و همچنین ضدانقلاب خارج کشور تبدیل کند.
مددزاده؛ از عضویت در انجمن اسلامی و دفتر تحکیم تا عبور از دروازه های “اشرف
شبنم مددزاده، متولد 1367، نائب دبیر تهران دفتر تحکیم وحدت و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج، بازداشت از سال 87 به دلایل نامعلوم؛ این تمام اطلاعاتی است که ویکی پدیا از وی نشان می دهد.
اینها اما تمام اطلاعات موجود درباره مددزاده نیست؛ عضویت 4 تن از اعضای درجه یک خانواده وی در سازمان منافقین یکی از زوایای خاص زندگی اوست؛ زاویه ای که البته عاملی برای جلوگیری از قبولی وی در دانشگاه تربیت مدرس نشد.
مددزاده اما پس از ورود به دانشگاه به سرعت به عضویت انجمن اسلامی دانشگاهش موسوم به انجمن 49 درآمد و خیلی زود به دبیری سیاسی انجمن رسید.
در این میان سامان دهی یک تجمع و تحصن به ظاهر صنفی و اعتراض به غذای تهیه شده در سلف سرویس دانشگاه در خردادماه سال 87، پرده ای از فعالیت های مددزاده و چند دانشجوی دیگر در دانشگاه تربیت مدرس کرج را آشکار کرد؛ هنوز دقایقی از شکل گیری تجمع صنفی نگذشته بود که فیلم ها و تصاویر آن از خروجی پایگاه خبری وابسته به سازمان منافقین به صورت گسترده پخش می شد.
پخش تصاویر و اخبار یک تجمع ساده صنفی که در اعتراض به غذای سلف دانشگاه شکل گرفته بود، از رسانه سازمان منافقین موضوعی تامل برانگیز بود، چون همین اتفاق در برخی دانشگاه های مطرح کشور در طول سال بارها رخ می دهد اما چنین بازتاب گسترده ای در رسانه های ضدانقلاب ندارد.
بعد از پایان این تحصن ظاهرا صنفی و انحلال انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج موسوم به انجمن 49، شبنم مددزاده فعالیت های زیرزمینی خود را بیشتر کرد و از مهرماه 87 تا اسفند همان سال چندین بیانیه از طرف اعضای این انجمن منحل شده منتشر شد که محوریت آن تاکید بر خواسته های فمنیستی بود.
نکته اوج اقدامات مددزاده در این دوره در بهمن ماه سال 87 رخ داد؛ مددزاده در خوابگاه دختران اقدام به جمع آوری امضا از بین دانشجویان برای تغییر در وعده های غذایی دانشگاه کرده بود ولی در ادامه مشخص شد که با تغییر سربرگ نامه قصد داشته تا این نامه را با عنوان «طومار امضای درخواست دانشجویان تربیت معلم برای حذف نام منافقین از لیست گروه‌های تروریستی» برای بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال کند.
همین اقدام مددزاده نهادهای نظارتی را که پیشتر اقدامات وی را زیر نظر داشتند، حساس و سرنخ انتشار اخبار تجمع خرداد سال 87 در سایت منافقین را آشکارتر کرد.
مددزاده اول اسفند سال 87 به اتهام همکاری با سازمان منافقین دستگیر و روانه بازداشتگاه می شود و چند روز بعد برادر وی نیز با همین اتهام دستگیر می شود.
جمشیدی سخنگوی وقت قوه قضائیه هم در نشست خبری با خبرنگاران، اتهام اصلی مددزاده و برادرش را همکاری با سازمان منافقین عنوان کرد؛ اما دستگیری مددزاده، شروع اجرای سناریو مظلوم نمایی برای وی و برادرش با محوریت تکذیب اتهام آنها یعنی همکاری با سازمان منافقین بود.
اشک های مصنوعی به سبک متهمان امنیتی!
از همان روزهای ابتدایی دستگیری مددزاده، برخی دانشجویان همفکر وی در انجمن اسلامی و دفتر تحکیم اقدام به انتشار چندین بیانیه در دفاع از وی کردند؛ یکی از بیانیه های انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تاکید شده بود که دستگیری مددزاده و اتهام ارتباط وی با سازمان منافقین تنها بهانه ای برای برخورد با وی به دلیل اقدامات حق طلبانه‌اش، است.
یکی ازدوستان وی در روایتی که درباره روز دستگیری وی در رادیو زمانه (رسانه ضدانقلاب) منتشر کرده، می نویسد: «تابستان گذشته هم که تعدادی از بچه‏ ها را دستگیر کرده بودند، به چند نفری از آنان، اتهام همکاری با گروه‏های مخالف کرد (کومله، پژاک و…) زده بودند. اما چون خانم مددزاده کرد نیست و همین‏طور اخبار مربوط به سازمان مجاهدین خلق، الان در بورس است، بهترین وسیله‏ای است که می‏توانستند با آن خانم مددزاده را تهدید کنند، چه بسا اگر اسم گروه یا سازمان دیگری در این مقطع مطرح بود، حتما ایشان را به همکاری با آن‏ها متهم می‏کردند
در همین راستا مادر شبنم مددزاده هم به دانشگاه محل تحصیل مددزاده آورده شد و با ایجاد فضایی احساسی خواستار آزادی فرزندش شد؛ اتفاق جالب رخ داده در زمان مادر مددزاده در دانشگاه این بود که وی که تاکید داشت دخترش ارتباطی با سازمان ندارد، به سبک اعضای این سازمان تهدید به خودسوزی کرد.
تمام این صحنه سازی ها اما با انتشار مقاله یکی از اعضای سازمان منافقین در نشریه ای اروپایی برملا می شود؛ یکی از اعضای سازمان در مقاله خود می نویسد:‌ قبلاً ‌ دستگیری و اعدام‌ها در شهرهای مرزی ایران بود، اما الان توجه کنید دستگیری مددزاده در سیستان یا کردستان نبوده ،‌ بلکه در تهران است و این نشانگر این است که ما تا تهران نفوذ کردیم و در تهران نیز نیرو داریم
در این میان، بهره برداری از پروژه مددزاده با فرا رسیدن انتخابات سال 88 و روی دادن وقایع پس از انتخابات شکل جدیدتری به خود گرفت و رسانه های هماهنگ به فتنه گران نیز سعی می کردند همواره نام وی را به عنوان کم سن ترین زندانی سیاسی، پررنگ تر از دیگران نمایش دهند.
در این میان پیوند سیاسی اصلاح طلبان و حامیانشان با شبنم مددزاده به مرور آشکار می شود؛ ارتباطی که در حین بازداشت مددزاده و حتی پس از پایان محکومیت 5 ساله وی در سال 92 به خوبی آشکار می شود.
در زمان بازداشت مددزاده در زندان، مهسا امرآبادی روزنامه نگار اصلاح طلب و همسر مسعود باستانی نیز با وی و چند زندانی دیگر هم بند می شود؛ امرآبادی پس از آزادی در نامه ای به دفاع از مددزاده و البته هم بند های بهایی خود پرداخته و مددزاده را به صبر و استقامت بیشتر در برابر جمهوری اسلامی دعوت می کند.
پس از آزادی مددزاده از زندان تعدادی از چهره های اصلاح طلب به همراه برخی زندانیان بهایی و خانواده اعضای سازمان منافقین به دیدار وی می روند؛ ژیلا بنی یعقوب فعال فمنیست، مهدیه گلرو (از اعضای سازمان)، ژیلا کرم زاده مکوندی فعال فمنیست، نازیلا دشتی از خانواده اعضای منافقین، عالیه اقدم دوست فعال فمنیست و... از جمله افرادی بودند که به دیدار مددزاده رفتند.
پایان «مظلوم نمایی»
سال 94؛ نشست سازمان منافقین در پاریس؛ جوانی پشت تریبون قرار می گیرد؛ فرزاد مددزاده برادر شبنم مددزاده حالا به عنوان یکی از اعضای سازمان منافقین پس از خروج از ایران در کنفرانس سازمان سخنرانی می کند؛ رسانه های نزدیک به طیف مدعیان حقوق بشر که تا چند روز پیش اخبار این دو خواهر و برادر را شدیدا پوشش می دادند در برابر این اتفاق سکوت می کنند.
اما کمتر از یک سال زمان نیاز بود تا تمام ادعاهای این فعالان حقوق بشری و رسانه های آنها که حدود 9 سال بر روی آن پافشاری می کردند، با علامت سوال های بزرگی مواجه شود.
شنبه گذشته شبنم مددزاده درست مثل اعضای با سابقه سازمان لباس پوشیده بود؛ روسری و لباس فرم سازمان نشان می داد که او مدت هاست مانند برادرش فرزاد و البته دیگر اعضای خانواده اش، عضو سازمان منافقین است.
این روزها اما هیچ خبری از حامیان دیروز شبنم مددزاده نیست؛ شاید آنها هم می دانند که با علنی شدن عضویت مددزاده در سازمان منافقین، هرگونه دفاعی از او، هزینه سنگینی دارد؛ هزینه ای که می تواند موارد بیشتری از این دست را افشا کند.
پست های کلیدی دولت ترامپ در اختیار حامیان “گروهک منافقین
شفقنا 7 آذر95 (27 نوامبر2016): نشریه پلتیکو در مطلبی با اشاره به نامزدهای اعلام شده از سوی ترامپ برای تصدی سمت وزارت امور خارجه ، این افراد را دریافت کننده های پول از گروهک منافقین (MEK) و لابی گر با این گروهک تروریستی دانست .
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا ، در بخشی از مقاله « پلتیکو » آمده است : گروه مجاهدین خلق سازمانی با رویکرد عجیب و وحشیانه است که خون بسیاری از آمریکایی ها و هزاران ایرانی را بر دستان خود دارد . این گروه مدتها به عنوان یک گروه اجرایی و ضربتی در خدمت صدام ، دیکتاتور سرنگون شده عراق بوده است . دونالد ترامپ رییس جمهور جدید آمریکا در حالی رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل را به عنوان گزینه های مورد نظر خود برای وزارت امور خارجه و سازمان اطلاعات ملی کشور معرفی کرده که این افراد در دوره وزارت خارجه هیلاری کلینتون لابی گری های فراوانی به منظور خروج نام « مجاهدین خلق » از لیست تروریستی این وزارت خانه انجام داده اند .
بر این اساس ، جولیانی تنها در سال ۲۰۱۲ و به بهانه حضور در جمع اعضای مجاهدین خلق بیش از ۲۰ هزار دلار از این گروه پول دریافت کرده است . شخص جولیانی نیز به این ارتباط اذعان کرده و در اظهاراتی از تلاش خود برای خروج نام MEK از لیست گروه های تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا خبر داده است .
سخنرانی عضو سابق دفتر تحکیم وحدت در نشست سازمان منافقین
خبرگزاری دانشجو 7 آذر 95 (27 نوامبر2016):  شهر پاریس روز شنبه بار دیگر میزبان یکی از نشست‌های گروهک ترویستی «منافقین» بود و چند نفر از سیاستمداران غربی هم در این نشست حاضر شدند.
اما نکته جالب توجه در این نشست، سخنرانی «شبنم مددزاده» بود که پیشتر از سوی گروه‌های خارج‌نشین به عنوان یک «فعال دانشجویی» معرفی شده بود.
وی تا پیش از بازداشت به عنوان نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت فعالیت می‌کرد.
مددزاده سال 1387 بازداشت شد و بعدا به جرم ارتباط با گروهک تروریستی منافقین به 5 سال حبس محکوم شد. در تمام مدت بازداشت وی، حامیان وی عنوان می‌کردند که این اتهام بی‌پایه است و او ارتباطی با این گروهک نداشته است.
فروردین سال 1388 سایت ضدانقلاب رادیو زمانه در مورد مددزاده نوشت: «اتهامی که به ایشان زده شده، همکاری با گروهک مجاهدین خلق است که این اتهام هیچ‏گونه پشتوانه حقوقی و مبنای صدقی هم ندارد. تابستان گذشته هم که تعدادی از بچه‏‌ها را دستگیر کرده بودند، به چند نفری از آنان، اتهام همکاری با گروه‏‌های مخالف کرد (کومله، پژاک و…) زده بودند. اما چون خانم مددزاده کرد نیست و همین‏طور اخبار مربوط به سازمان مجاهدین خلق، الان در بورس است، بهترین وسیله‏‌ای است که می‏‌توانستند با آن خانم مددزاده را تهدید کنند
مددزاده که بهمن‌ ماه 1392 از زندان آزاد شد، یکی از منابع گزارش‌دهی به «احمد شهید» گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران بوده است.
آنطور که پایگاه «اینترنشنال بیزنس تایمز» نوشته، وی به تازگی از ایران به اروپا گریخته است.
او در مصاحبه‌ای که روز شنبه منتشر شد، ایران را به «شکنجه زندانیان» و نقض حقوق بشر متهم کرد.
مددزاده در سخنرانی‌اش هم مدعی شد که «مردم ایران» امیدوارند که گروهک منافقین نظام ایران را تغییر دهند.
آل سعود طراح نشست منافقین در پاریس- فيلم
شبکه خبر 7آذر95 (27 نوامبر2016): درکمترازچهارماه باردیگرگروهک تروریستی منافقین نشستی با موضوع حقوق بشر در ایران و سوریه برگزارکرد که مسئولانی از کشورهای غربی عربی، لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا و برخی از سران گروهک های تروریستی در سوریه در این نشست حضور داشتند.
همکاری مستقیم با صدام معدوم، ترور دانشمندان هسته ای و همچنین به شهادت رساندن هفده هزار بی گناه از هموطنانمان در 4 دهه اخیر بخشی از چهره خبیث این گروه تروریستی است. اعضای جدا شده از گروهک منافقین هم این روزها در حال توزیع اعلامیه و اطلاعات هستند تا بتوانند شاید برخی از دوستانشان را از دست بزرگترین ناقضان حقوق بشر نجات دهند.