رنگین کمان شورا، از:
محمدرضا ایرانپور
همانگونه که هماهنگی و
وصل ارتباط بیش از ۳۰هزار نقطه از سراسر جهان خلقی نوین و شگفت بود، آه و فغان رژیم
ولایت و عمله و اکرهاش نیز بیسابقه است.
واقعیت این است که
کهکشان مقاومت ایران که گردهمآیی سالانه «ایران آزاد» نیز نامیده میشود، به نهاد
پراعتبار و بس اثرگذاری در مبارزه مردم و مقاومت ایران و یک گردهمایی و مانیفست
جهانی حول محور ایران و مقاومت تبدیل شده است.
در سال ۲۰۰۳ قرارگاههای ارتش آزادیبخش
در زد و بند با خاتمی بمباران شد، پس از آن ولی فقیه کیسهای دوخته بود که با
کودتای ننگین ۱۷ژوئن، بال سیاسی ارتش آزادیبخش یعنی شورای ملی مقاومت را نیز
از صحنه حذف کند و پنبهدانه قلع و قمع تمامیت ارتش آزادیبخش و استرداد رئیس جمهور
برگزیده مقاومت و بدنه شورا را در خواب میدید؛ اما آن کودتا با عزم پولادین مجاهدین
و اشرفنشانها در هم کوبیده شد. بهقول شاعر نامی فلسطین محمود درویش، «ما محاصره
خود را محاصره کردیم» آنهم در شرایطی که راهی جز نبرد صد برابر نداشتیم.
آن حماسهها و پایداریها
با مشعلهای جاودان و فروزانش و هالهای از دردی که هنوز در پیکر شهدای زنده
مقاومت حس میشود، با پیروزیها و دستآوردهای بسیار بزرگی در پهنه سیاسی – بینالمللی
و عملیات و فعالیتهای کانونهای شورشی و ضربات سنگینی بر پیکر فرتوت رژیم ولایت
استمرار یافته است. این همه در گردهمآیی سالانه ایران آزاد رو در روی رژیم صفآرایی
میکند. ضرباتی که آثار آنرا تا هفتهها پس از این گردهمآیی در مواضع عجزآلود
مقامات و ماموران و مزدوران رژیم میتوان دید.
آنچه که اکنون تلاش میکنم
بهآن بپردازم صورت مساله آلترناتیو دموکراتیک برای جایگزینی با رژیم فاشیسم مذهبی
است. در گردهمآیی سالانه مقاومت که با ارتباط اینترنتی بیش از ۳۰هزار نقطه جهان و با
همراهی هزار شخصیت برجسته برگزار شد، موقعیت درخشان این آلترناتیو را در سخنان
برجستهترین شخصیتهای سیاسی، حقوقبشری،آکادمیسینها و کارشناسان نظامی شنیدیم.
سپس شاهد اجلاس سه روزه شورای ملی مقاومت، در آغاز چهلمین سالگرد تاسیس آن بودیم
که دیرپاترین ائتلاف سیاسی در تاریخ ایران است.
حال باید دید که در
مقابل یکدیکتاتوری ضدبشری و ارتجاعی، این جایگزین چه چیزی ارائه میدهد؟
در یکسو ما با یک دیکتاتوری
تمام عیار مواجه هستیم که هیچ صدای مخالفی را تحمل نمیکند، مرزبندیهایش براساس
اندیشه ولایت فقیه ترسیم شده است که خود را نماینده خدا بر روی زمین میداند و با
همین نگرش دست میبْرد و دار میزند و نهتنها سرمایهها و ثروتهای مردم ایران را
بهتاراج میدهد، بلکه کشوری در خاورمیانه نمانده است که آفت اندیشه گندیدهاش گریبان
آنرا نگرفته باشد؛ تروریسم دولتی وجه ممیزه آن است بهشکلی که بر سر میز مذاکره هم
ابزار باجخواهیش همین تروریسم است. در ایران، زنان و ملیتها و پیروان مذاهب را
سرکوب کرده و از اولین مزایا و حقوقشان محروم کرده است و میکند و طوماری از جرم
و جنایت را مرتکب شده که نوشتارش مرکب دریاها و کاغذ عالم را طلب میکند.
اما در طرف مقابل چه داریم؟
قبل از هر حرف و مصوبه و
بیانیهای که شورا صادر کرده باشد یا در آینده بکند، آنچه که چشمها را خیره میکند،
تعهد اعضای شورای ملی مقاومت از همه گروهها و سازمانها یا افراد مستقل است، تعهدی
برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه؛ تعهدی که چهلسال بر طبل آن کوبیدهاند.
بلافاصله پس از آن، آنچه
درخشش خیرهکنندهای دارد، گستردگی طیفهای سیاسی در شورا است.
نمایندگان اصناف و بازاریها،
دیپلماتهای سابق ایران در کشورهای غربی، سازمان چریکهای فدایی خلق که آقای مهدی
سامع آنرا نمایندگی میکند یا شخصیتهای مستقل و ورزشکاران نامی ایران از پهلوان فیلابی
تا هم رزم او، قهرمان و مدال آور ایران محمد قربانی، تا قهرمانان فوتبال ایران و
روشنفکران صاحبنام ایران همچون دکتر هزارخانی، تا نمایندگان خلقهای کرد و عرب و
بلوچ و ترک و اقلیتهای مذهبی و یا استاد جلال گنجهای، مسئول کمسیون آزادی مذاهب
در شورا… و صفی از زنان آزاده و برجسته میهنمان ایران، با نگرشهای اجتماعی و سیاسی
و مذهبی مختلف. زنان آزادهای همچون خانم فلور صدودی و صوفی سعیدی و زینت میرهاشمی
که هر کدامشان نقشی ارزنده در شورا ایفا میکنند بخصوص که این صفآرایی در مقابل
زنستیزترین حکومت تاریخ ایران است.
آماری که یکی از اعضای
شورا، خانم سعیدی در سخنانش در اجلاس اخیر شورا ارائه کرد بسیار قابل توجه است:
«بیش از نیمی از اعضای
شورا زنان هستند و این درحالی است که از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، تنها یازده
زن رهبر دولتها هستند که ۲درصد رهبری کشورهای جهان است و در این
بین تنها سهکشور هستند که پنجاه درصد اعضای پارلمان آنرا زنان تشکیل میدهند…»
در شورا حضور گسترده
زنان ناشی از اصالتی است که به جوهره انسانی هر عضو شورا یا مقاومت داده میشود؛ یعنی
نه جنسیت او تعیین کننده است و نه قومیت و مذهب و… بلکه تنها شاخص مرزبندی با دیکتاتوری
است از هرنوع که باشد؛ همان مرز عبور ناپذیر شورا که حافظ اصول و ارزشهای دمکراتیک
و میهنپرستانه آن در چهل سال گذشته بوده است؛ «نه شاه و نه شیخ»، همان شعاری که قیام
آفرینان ایران، آنرا در کف خیابانهای ایران جاری کردند.
براستی اگر در جهان
امروز حضور زنان در عرصه سیاست یکی از شاخصهای دموکراسی است، که البته شاخص بسیار
مهمی است، همین حضور گسترده تضمین کننده حال و آینده شورا است. بهخصوص که رئیس
جمهور برگزیده شورا برای دوران انتقال نیز زن بیهمتایی است با سوابق مبارزاتی و
صلاحیتهای درخشان که در طوفانهای سه دهه گذشته نقش هدایتگرش بهخوبی بهاثبات
رسید و نفس حضورش ارکان نظام ولایت را بهلرزه درآورد است.
اگر نیاز وجودی دیکتاتور،
سرکوب و جنگ داخلی یا خارجی است تا با اتکا بهآن کمترین فضایی برای آزادی و
دموکراسی را نابود کند، آن قدر که تحت حاکمیت ولایت فقیهیاش، نفسکشیدن هم طاقتفرسا
شده است، پس نیاز آزادی و دموکراسی، تعدد صداها و نگرشها و اندیشهها است؛ و این
دقیقا باطلالسحر همین استبداد مطلقه و وحشی است. بیدلیل نیست که از یکسو شخصیتهای
سیاسی شرکت کننده در کهکشان بر اتحادشان با شورا تاکید میکنند و آنرا تنها جایگزین
این رژیم میدانند و از سوی دیگر تمامیت رژیم ولایت زوزه و فغانشان گوش عالم را کر
کرده است که چرا مجاهدین در اروپا تردد و محل استقرار دارند و دوستان مماشاتچی ما
بساط دار و اعدام و اوین یا حداقل بساط موشکباران را ـ با الگوی مالکی نخست وزیر
دست نشانده خامنهای در عراق تا سال ۱۳۹۳ – برای آنها پهن نمیکنند؟!
جالبتر اینکه رژیم ولایت
دیگر حتی یک فرد شناخته شده هم ندارد که بتواند در شوهای اجارهای یا برنامههای
مجازیاش برای لجنپراکنی علیه مجاهدین بکار بگیرد و به تهمانده بسیجیهای کراواتی
یا ریش داعشی یا تفالههای دفع شده از همین مقاومت آویزان شده است که شرح حال آنها
کار طنز پردازان است…
پس آنگاه که ابرهای تیره
بهکناری میروند و نور خورشید درخشش آغاز میکند، طیف نوری زیبا نمایان میشود که
هر بینندهای را بهوجد میآورد. امروز نیز در آسمان سیاسی ـ اجتماعی ایران، به هر
میزان که غبار دین فروشی و دیکتاتوری و مزدوری و چاکرمنشی برای دیکتاتور فعلی و
سابق به کنار میرود، خورشید تابان ایران زمین بر دوش شیر حاضر بهجنگ و شمشیر بدست
نقش بسته بر پرچم سرخ و سفید و سبزمان بیشتر نمایان میشود و رنگین کمان شورا بیش
از پیش چشمها را خیره میکند و مردم تشنه آزادی و دمکراسی در سراسر ایران را
مجذوب خود می کند.
آری ما دست اندرکار نقشی
نو و طرحی نو برای ایرانی آزاد و آباد و رها هستیم. طرحی که نمونه آن همین رنگینکمان
شورا است؛ نمونهای بینظیر که در جای دیگری از جهان یافت مینشود که این تعداد از
گروهها و طیفهای سیاسی با مناسباتی دموکراتیک، بهمدت ۴۰سال در کنار یکدیگر بر
سر آرمان آزادی ایستاده باشند، آنهم در مقابل مهیبترین نیروی ارتجاع مذهبی در
تاریخ ایران.
پس بگذارید رژیم با سیاهی
و تباهی و لجن پراکنیها و فحاشیهایش گلو پاره کند.
محمدرضا ایرانپور – ۱۶ مرداد ۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر