۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

مقاله ارتشبد هیو شلتون -واشینگتن تایمز ۱۸ اردیبهشت۱۴۰۲- «پسر شاه سرنگون‌شده، مدافع یک ایران دمکراتیک نیست»

واشینگتن‌تایمز ۸مه - مقاله ارتشبد هیو شلتون

موج اخیر قیامهای سراسری در ایران در سراسر جهان طنین‌انداز شده است و نشان‌دهنده خواست آشکار برای تغییر رژیم است. مردم ایران به‌دنبال پایان استبداد مذهبی قرون‌وسطایی حاکم هستند. در حالی که این سؤال که بعداً چه خواهد شد یا به‌عبارت دیگر جایگزین مناسب چیست، هم‌چنان حیاتی است، یک چهره عجیب ناگهان در بحثها درباره آینده ایران ظاهر شده است: رضا پهلوی، پسر شاه مخلوع و منفور.

پهلوی به‌تازگی در یک تور جهانی از جمله سفر اوایل ماه جاری به‌اسرائیل بوده است. در حالی‌که او ادعا می‌کند مدافع دموکراسی است، اقدامات و اظهارات او چیز دیگری را نشان می‌دهد. رفتار اخیر او کاملاً در تضاد با خواسته‌های مردم ایران است که از شهریور سال گذشته در اعتراضات سراسری علیه رژیم ستمگر به‌خیابان‌ها آمده‌اند.

رسانه‌های اجتماعی مملو از ویدئوهایی از سراسر ایران است که نشان می‌دهد مردم از همهٔ اقشار در حال سر دادن شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور» هستند. این شعارها از سال۲۰۱۴ از طریق شبکهٴ کانون‌های‌شورشی مرتبط با سازمان اصلی اپوزیسیون مجاهدین خلق تکثیر شده است که از قبل از انقلاب۱۳۵۷ از یک ایران مبتنی بر جدایی دین و دولت و دمکراتیک حمایت می‌کردند. مجاهدین خلق قبل از این‌که خود را به‌عنوان اپوزیسیون اصلی رژیم آخوندهای بنیادگرا برقرار کنند، نقش اساسی در سرنگونی شاه ایفا کردند.

مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت، یک برنامهٔ ۱۰ماده‌یی برای آینده ایران پس از سرنگونی آخوندها ارائه کرده است که خواستار برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، جدایی دین و دولت و حمایت از حقوق زنان و اقلیتها است. این برنامه، حمایت قوی طیف متنوعی از مقامات و سیاستمداران برجسته غربی را در دو سوی اقیانوس اطلس به‌دست آورده است.

در سال۱۹۷۵، محمدرضا پهلوی رسماً همه احزاب سیاسی غیر از حزب خود را ممنوع کرد و این باعث سرکوب بیشتر مخالفان توسط نیروی پلیس مخفی او یعنی ساواک شد.

در سال۱۹۷۷، مجلهٴ ویلیج ویس در معرفی شاه نوشته بود که شکنجه در حکومت سلطنتی به‌یک «سرگرمی» تبدیل شده است. در همان (مطلب) آمده بود، در حالی‌که اکثریت قریب به‌اتفاق ایرانیان در فقر شدید به‌سر می‌برند، شاه میلیاردها دلار دارایی را به «یک بنیاد خصوصی» سرازیر کرده «که اقداماتش مخفی است و عملیات آن خارج از نظارت است».

در قرن بیست و یکم، مردم ایران علاقه‌یی به‌جایگزینی یک دیکتاتور با دیکتاتوری دیگر ندارند. آنها این را به‌روشنی تمام در اعتراضات هفت ماه اخیر با گسترش شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» بیان کرده‌اند. هم تاج و هم عمامه در بین مردم تحقیر شده و از نظر تاریخی طرد شده‌اند.

پهلوی به‌عنوان یک ته‌ماندهٴ منزوی از تاج و تخت، هیچ حمایت معناداری در خیابان ندارد. جامعهٔ بین‌الملل باید این‌را درک کند وقتی که او هم‌چنان به‌دروغ خود را مدافع «دموکراسی» معرفی می‌کند (رضا). پهلوی مانند پدر بی‌رحم خود نقشی در آینده ایران نخواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر