راستی این چه رژیمی است و به کجا رسیده است که ناگزیر در سر بزنگاهها، رؤسا و وزرا و خادمان خودش را مردود اعلام میکند. یعنی که بر سر خود میکوبد و دست و پای خودش را خراطی میکند.
آشکار است که همه چیز از
مرگ و جانشینی خامنهای و حفظ نظام چیده شده است. به این منظور مجبور است همچنانکه
گفته بودیم «مثل همیشه بر انقباض و اختناق و خالصسازی و بر تروریسم و جنگافروزی
بیفزاید و به سلاح اتمی رو بیاورد. علیالقاعده سر مار ولایت برای بقا و هژمونی
خودش چنین خواهد کرد».
مهمتر از هر چیز، برای یکصدمین
بار ثابت شد که افعی کبوتر نمیزاید و در این رژیم جایی برای انتخاب نیست و زمان،
زمان انقلاب و دادخواهی آتشین است.
تأیید صلاحیت ریاستجمهوری
لولوخرخرهٔ اطلاعاتی (سردژخیم
آخوند پورمحمدی) در ”هیأت مرگ“ در قتلعام ۶۷ که در خبرگان ارتجاع مردود شده
بود، علامت روشنی است که ”بتخدا“ و ”دژخیمخدا“ ی خامنهای، همان روح پلید
اعدامها و قتلعام دهه ۶۰ است. لعنت بر خمینی
پورمحمدی همان است که پس
از بالاگرفتن جنبش دادخواهی با تلاشهای بیوقفهٔ رئیسجمهور برگزیده
مقاومت، به صراحت گفت: «ما هنوز با مجاهدین تصفیهحساب نکردهایم» و از آنجا که
«دشمنترین دشمنان این نظامند به حساب تکتک آنها باید برسیم. همهشان جنایتکارند
و باید در دادگاه محاکمه شوند و باید به اشد مجازات محکوم شوند».
ما به سردژخیم میگوییم:
بدون شک در جهنم به رئیسی
جلاد و جلاد قاسم سلیمانی خواهد پیوست
منتظر باشید تا قیام خلق
بند از بند رژیمتان بگسلد
انتخابات در این رژیم
دردی دوا نمیکند
بر بحرانها میافزاید و
در گرداب سرنگونی غرقه میکند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر