ساعت ده صبح روز
پنجشنبه، ۲ مهر ۱۳۶۰ در زندان تبریز، #ثریا_ابوالفتحی
رو به دادگاه احضار کردند. ساعت ۶ عصر بود که از دادگاه برگشت و با
عجله وارد سلول شد پرسیدم چی شد؟ یک کلام گفت: اعدام! از او پرسیدم چه کسی تو را
خواسته بود؟
ثریا جواب داد: شجاعی
معاون موسوی. من خیلی منتظر شدم تا به من نوبت برسد. چون امشب خیلی اعدامی داریم.
همه آنجا بودند. شجاعی گفت: تو اعدامی! من هم گفتم این را از اول میدانستم. شهادت
در راه خدا و خلق افتخار است.
بچهها از ثریا خواستند
که بخاطر طفل شش ماههاش که هنوز به دنیا نیامده بود بخواهد تا فعلاً از اعدامش
صرفنظر کنند. اما ثریا با قاطعیت جواب داد: «اگر اینها دم از اسلام میزنند و انسان
هستند، میدانند که نباید زن باردار را اعدام کنند. اما من هرگز منت اینها رو نمیکشم.
بگذار من را در همین حال بکشند تا چهره پلیدشان بیشتر افشا بشود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر