سرانجام یک کلان ریسک تروریستی
در آستانه اعلام رأی دادگاه بلژیک در ۱۶بهمن ۹۹، خطیبزاده سخنگوی وزارت خارجه رژیم همراه با آه و فغانهای حقوقبشری برای دیپلمات تروریست زندانی رژیم در بلژیک گفت: «در ارتباط با این پرونده با یک سناریو و عملیات فریب مواجه هستیم، … یک دام پیچیده با استفاده از [مجاهدین] برای این دیپلمات [نظام] طراحی کردهاند…».
او همچنین در یک فقره تناقضگویی از فرط استیصال گفت: «اینکه اسدالله اسدی در دادگاه حضور پیدا نکرده براساس توصیه وکیلش عمل کرده و ما به تصمیم او و وکیلش احترام می گذاریم».
این درحالی است که وکیل اسدالله اسدی قبلاً با صراحت گفته بود، اسدی بنابر تصمیم خودش در دادگاه حاضر نشده است.
علاوه بر این خطیبزاده که وحشت ولیفقیه درمانده، از محکومیت تروریسم ولایتفقیه را بازتاب میداد که امری بیسابقه و ضربهای خردکننده بر پیشبرد خط تروریسم رژیم در کشورهای اروپایی محسوب میشود، یک فقره بلوفزنی احمقانه هم مرتکب شد و گفت: «به طرف های اروپایی نیز گفته ایم متأسفانه در این پرونده بدعت خطرناکی پایه گذاشته اند…»
خطیب زاده، با تکرار سوزوگدازهای رژیم درمورد محاکمه تروریسم رژیم در دادگاه بلژیک و بهویژه افشای پرداخت پولهای نقد به شبکهای از مزدوران رژیم در کشورهای اروپایی توسط اسدالله اسدی، در منتهای وحشت، اضافه کرد: «آن ها داده های حقوقی مستندی علیه این دیپلمات (نظام ) ندارند، بلکه می خواهند از این فرایند به عنوان یک کارزار ضد اطلاعاتی استفاده کنند در حالی که خود نیز می دانند که مستندات کافی و روشنی در این زمینه در اختیار آن ها وجود ندارد...»
این ادعاها در حالی است که با انتشار گزارش به نقل از منابع اطلاعاتی و پلیس جنایی فدرال آلمان در مورد جزئیات فعالیتهای اسدالله اسدی، پرده از یک شبکه گسترده جاسوسی وزارت اطلاعات که زیر نظر اسدالله اسدی اداره میشد کنار رفت. در این گزارش ازجمله آمده است:
«در میان یافتههای پلیس آلمان از وسایل اسدی، یک دفترچه یادداشت دیگر که شطرنجی، به رنگ سبز و ۲۰۰ برگی است نیز وجود دارد همراه با رسیدهایی که نشان میدهد این دیپلمات جمهوری اسلامی در میان افرادی در کشورهای مختلف اروپایی «پول نقد» توزیع کرده است…».
کلان ریسک، کلان بحران
اما چرا رژیم دست به چنان ریسک و خودکشی سیاسی زد؟
آیا رژیم بهای چنین ریسک بزرگی را نمیدانست؟
چرا در یک امر بیسابقه، و برخلاف تمامی اقدامات تروریستی قبلی، بمب را توسط یک بهاصطلاح دیپلمات جابجا و مستقیماً به دست همدستان جنایتکارش رساند؟
آیا برای رژیم خطر لو رفتن چنین عملیاتی روشن نبود؟
در پاسخ میتوان به دو پارامتر مهم اشاره کرد
۱. غرق بودن رژیم در گردابی از کلان بحرانهای خفهکننده داخلی و بینالمللی و سرباز کردن فوران خشم و عصیان مردم در قالب قیامی که بهسرعت ۱۴۲شهر را در سراسر میهن درنوردید و سراپای رژیم پوسیده ولایت را به لرزهای بیسابقه دچار کرد و البته بیش از هرکسی، شخص خامنهای عامل سمتوسو دهنده آن را مجاهدین و مقاومت ایران دانست.
او در ۱۹ دیماه ۹۶، تعارفات را کناری گذاشته و برخلاف اینکه همواره از اشاره مستقیم به مجاهدین احتراز میکرد، این بار با صراحت کامل اعتراف کرد که: «مثلثی در این قضایا فعال بوده است مال امروز و دیروز هم نیست این سازماندهی شده بوده است» و ادامه داد: «یک مثلثی فعال بودند. نقشه مربوط به آمریکاییها و صهیونیستهاست نقشه رو اونها کشیدند… پول مال یکی از این عوامل دولتهای خرپول اطراف خلیجفارسه… ضلع سوم پادویاش هست که پادویاش هم مربوط به سازمان [مجاهدین] بود… از ماهها قبل اینها آماده بودند…»
این قبیل اعترافات البته همین روزها نیز ادامه دارد، چراکه طناب بحرانهای داخلی و بینالمللی برگلوی رژیم تنگتر شده و آن «ضلع سوم» نیز بسا قویتر و با ابزار کاری آمادهتر (کانونهای شعله گستر شورشی)، امان از رژیم پابگور آخوندی بریدهاند. در این زمینه نمونه کم نیست و ذکر یک نمونه کفایت است:
«هدف منافقین روشن است. آنها از هر چالشی میخواهند یک بحران اجتماعی خلق کنند. میخواهند با سیاست «فیزیکال وارفیر»(جنگ روانی نهادینه) واکسن را که یک مطالبهٴ بهحق اجتماعی است، تبدیل به چاشنی انفجاری اغتشاشات کنند تا از رهاورد آن، استراتژی شوم و ضدایرانی خود (براندازی) را پیش ببرند. درست مانند خطی که در رابطه با سیاست قیمت بنزین در آبان۹۸ در پیش گرفتند و از یکخلأ امنیتی استفاده کرده، با کانونهای آشوب (شورشی) خود اغتشاشاتی بهراه انداختند… پس از آن هم با آمارسازیهای موهوم مدعی شدند ۱۵۰۰تن در جریان اغتشاشات کشته شدند» (روزنامه حکومتی مستقل – ۲۰ دی ۹۹)
۲. ازنظر رژیم و شخص خامنهای، بودن مجاهدین بهدلیل نقش آنها در سمت دهی اعتراضات و عصیانهای اجتماعی مترادف نابودی رژیم اوست، بنابراین برای نابودی مجاهدین و کمرشکن کردن مقاومت، حاضر است هر قیمتی را بدهد. البته رژیم به دلیل آمادهسازیهای زیادی که حتی از سالها قبل، برای انجام عملیات انفجار در مراسم سالانه مقاومت در ویلپنت پاریس کرده بود، اعم از نفوذ دادن عوامل مزدور خودش در ملأ مجاهدین تا بهکار گرفتن بالاترین عنصر اطلاعاتی و بهاصطلاح دیپلمات رسمی برای توجیه مزدوران و تحویلدهی بمب و پرداختن پولهای کلان و بیحساب، مطلقاً احتمال شکست چنین طرحی را نمیداد و برای چنین احتمالی، جایی باقی نگذاشته بود.
ترتیب دادن یک برنامه زنده در تلویزیون ایران اینترنشنال با حضور مزدور نفوذی مصداقی و مأمور پیشانی سیاه رژیم مسعود خدابنده در همان روز مراسم و همان لحظاتی که قرار بود بمب منفجر شود، گواه آشکاری بر همین واقعیت است. سناریوی از پیش طراحیشدهای که براساس آن قرار بود پس از انفجار، این دو مأمور رژیم (با همان سبک و سیاق امام دجالشان) بلافاصله تقصیر را به گردن خود مجاهدین بیندازند.
نزدیکتر شدن تاریخ اعلام حکم دادگاه در مورد دیپلمات تروریست رژیم و سه همدست جنایتکارش که قصد یک قتلعام در گردهمایی بزرگ مجاهدین و بهویژه هدف قرار دادن رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران را داشتند و یکبار دیگر موضوع تروریسم دولتی رژیم را در کانون توجهات جهانی قرار داده ازیکطرف، و انتشار گزارش پلیس آلمان در زمینه شواهد تازهای از فعالیتهای اسدی در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی از طرف دیگر، سخنگوی ابله وزارت خارجه رژیم را به آه و فغانهای حقوق بشری، تناقضگوییها و درعینحال تهدیدهای ابلهانه و میانتهی واداشته که خود بیانگر خردکنندگی ابعاد ضربهای است که رژیم در همین زمینه دریافت کرده است.
مجاهدین و مقاومت ایران بارها خواهان محاکمه و مجازات و اخراج مأموران و مزدوران وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس از کشورهای اروپایی و سلب پناهندگی و تابعیت از آنها شده است. همچنین از آلمان و دیگر کشورهای اروپایی خواسته است که ادامه روابط با رژیم آخوندی را مشروط به توقف کلیه فعالیتهای جاسوسی و تروریستی این رژیم در خاک کشورشان نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر