اعتراف يكي از مزدوران ساواک خمینی در بخش اماکن سپاه : موقعی که جهت پاکسازی اسلامآباد میرفتیم یک دختر و پسر مجاهد در گردنهی حسنآباد با یک گردان ما جنگیدند که درنهایت پسر مجاهد کشته شد و دختر که زخمی شده بود، ما فکرکردیم که مرده است که ده، دوازده نفر از بچهها رفتند پیش دختره که رو به زمین خوابیده بود و اسلحهاش زیرشکم و روی زمین بود که ناگهان به روی همان دوازده نفر رگبار زد که چند نفر کشته و مجروح شدند سپس ما همان دختر را از پا به درختی که در گردنهی حسنآباد هست، بستیم که تا دو، سه روز آنجا ماند.
خودم پس از یک هفته آنجا رفته بودم که خونش همچنان روی صخره و درخت مانده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر