ویژه خبرنامه گویا ۱۵ اردیبهشهت ۱۴۰۳ (۴می ۲۰۲۴)
برو شهزاده جان رو کن به میدان
ببین از سایبری های خودت سان
بگو با جمع اوباش و اراذل
که بنشینند راحت در منازل
کامنت و فحش و غیره هرچه دارند
از آنجا بر مخالف ها ببارند
که فعالیت آنلاین کافیست
کتک کاری میدانی اضافی است
مگر نه اینکه در کار سیاسی
ز میدان برتر آمد دیپلماسی؟
بنابراین بگو با جمع اوباش
فقط هرزه دهان باشند و فحاش
ز درگیری بپرهیزند و جنجال
نه دعوا و کتک کاری بهر حال
کنون که رهبری کرده اراده
که تو باشی شریک تاجزاده
بیا شخصاً بکن قدرت نمائی
کزین خِفّت که او خواهد درائی
بیا او را سر جایش تکان ده
ز خود یک چهره بهتر نشان ده
نشانش ده دموکراتی، دموکرات
به سامانه نداری لُمپن و لات
بگو با سایبری هایت که باید
چماق از خانه هاشان درنیاید
مبادا آبروریزی شود باز
کنند انگشت های تازه ابراز!
همان پرونده «هالو» ستیزی
نباشد این میانه خوب چیزی
چرا کار طرفداران سرکار
حماسه ساخت از انگشت و شلوار؟
چرا با شاعر محبوب مردم
چنین کاری؟ تعرّض یا تهاجم
به دنبال چه میگشتند آن پشت؟
که کاویدند آن را با سرانگشت!
-«بله، البته این افراد موذی»
«ز عمال رژیمند و نفوذی»
نه شهزاده! نکن تکرارِ این حرف
همان به که برون آری سر از برف
شما خود واقف اسرار هستی
خدا ناکرده صاحب کار هستی
دو سه سردسته شان نام آشنایند
بلانسبت بادیگارد شمایند
اگر خواهی، بگویم نامشان را
که افزایش دهی انعامشان را!
نفوذی نیستند این جمع اوباش
شما دور و برت را ملتفت باش
نفوذی را اگر خواهی ببینی
ببین با چه کسانی می نشینی
(یکیشان همچنان مثل سپاهی ست
که شعبان بی مخی با فَرّ شاهی ست
بُود آماده دعوا و چالش
هراس آور به دنبال نفس کش
به اینترناشنال آنگونه زد داد
که حیرت کرد فرزاد فرحزاد!)
شهنشاها* شما با این حواری
چگونه تاج بر سر میگذاری؟
و یک پرسش: پس از جریان «هالو»
شما کردید یک دلجوئی از او؟
به روی خویش آوردید اصلاً
که افتاد اتفاقاتی به لندن؟
کسی از دفتر آن شاهزاده
درآمد با پیامی صاف و ساده؟
که «اسباب تاسف بود این کار
نکوهش میشود از سوی دربار»؟
ز مجروحان دیگر در اروپا
عیادت شد، «تفقد» شد به آنها؟
بهرصورت در این ایام حساس
که رهبر با جنابت میزند لاس
کنون که بابت تضعیف و تحقیر
یک از رو میکشد رهبر یک از زیر
بگو ارواح بابای تو عُظما
مگر اُسکل ندیدستی بجز ما؟
بگو ای رهبری خیلی خرفتی
برای من اگر لقمه گرفتی
بگو ناقص! تو بدجوری حقیری
که ما را دست کم خواهی بگیری؟
برو این دام بر مرغ دگر نه
به
مهدی نصیری هم خبر ده!
برو شهزاده جان فریاد سر کن
جهان را از فجایع با خبر کن
سپاه پاسداران را رها ساز
ره آینده خود را جدا ساز
به اینها رو نده، مُوضع نگهدار
رضاشاه کبیرت را به یاد آر
نده عظمای ملعون را اجازه
که ریزد از برایت طرح تازه
اگرچه تاجزاده مرد خوبیست
ولی این طرح جز دام ریا نیست
در این تمهید عُظما دارد اصرار
که بگذارد دوتاتان را سر کار
پس از آن طرح مسموم وکالت
بفرما طرح تازه، خوش به حالت!
مبادا این مشاورهای مشکوک
نفوذی های ظاهرساز خوش لوک!
نمایند از برای شاهزاده
اصول مُخزنی شان را پیدا
بده شهزاده جان بی عذر و ناله
یکی بیلّاخ شاهانه حواله
حکومت را بکن رسوا ازین بیش
کتک کاری نکن با مردم خویش!
سلامت باش و ورزش کن به منزل
دلت شاد و سرت در اشترایمل**
*- «شهنشاها» گفتنم برمیگردد به آنجا
که دو سال پیش وقتی گروهی از اراذل و اوباش سلطنتی سر راهم را در لندن گرفتند و
بنای هتّاکی گذاشتند به آنها گفتم مودب باشند و گفتم «رابطه من و رضا پهلوی محترمانه
تر از این رفتار شماست.» گفتند «نگو رضا پهلوی، بگو شاهزاده!» گفتم «شاهزاده».
جوانک هتّاک عربده جو با لهجه اصفهانی در میانشان فریاد زد «نه خیر. بگو
شاهنشاه!». من از ترسم گفتم «شاهنشاه». و لابد آن ترس هنوز در من مانده، به قول
امروزی ها نهادینه شده!
(کلیپ های چندی از این ماجرا هست و تلویزیون
ایران- اینترنشنال بخشی از آن را در اخبارش پخش کرد. من در فیسبوکم نام سردسته شان
را که شخصی دانشگاهی است فاش کردم. البته آقای رضا پهلوی فردایش در اشاره به ماجرا
بیانیه داد که مواظب عوامل نفوذی باشیم !!!).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر