۱۳۹۹ تیر ۱۲, پنجشنبه

فراخوان به ‌دادخواهی یا جبهه‌گیری سیاسی- زینت میرهاشمی سردبیر نبردخلق و عضو کمیته مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران مصداقی که خود را هم‌زمان ولی‌فقیه و شورای نگهبان همه زندانیان سیاسی می‌داند از موضع برتر این بیانیه را امضا نکرده تا در آن با اسم از او حمایت شود و بدین‌وسیله در مأموریت خود که بیش از ۷۰۰ زندانی درباره آن گواهی داده‌اند «سفید» شود

فراخوان به ‌دادخواهی یا جبهه‌گیری سیاسی- زینت میرهاشمی سردبیر نبردخلق و عضو کمیته مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران
فراخوان به ‌دادخواهی یا جبهه‌گیری سیاسی- زینت میرهاشمی سردبیر نبردخلق و عضو کمیته مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران
برگرفته از فیس‌بوک
بعد از ردیف کردن جمله‌های زیبا در مورد حقوق بشر، دم خروس و شگرد مصداقی پیدا شد. ضدیت با سازمان مجاهدین خلق ایران.
این فراخوان، زیرکانه و ماهرانه، برای خاموش کردن «چراغ حقیقت» و «پنهان کردن حقیقت» و علیه هدف فراخوان است
در روز دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۹بیانیه‌ای با امضای ۱۰۴ تن از «روشنفکران، هنرمندان و فعالان مدنی به همدلی وجدان‌های بیدار، دادخواهی کشتار زندانیان سیاسی در تابستان شصت‌وهفت» منتشر شد. وقتی به تیتر نامه و تعداد امضاکنندگان آن نگاه کردم ابتدا به نظرم مثبت آمد و راستش خوشحال هم شدم. چه خوب که این تعداد در خارج از کشور، با نحله‌های فکری و گذشته متفاوت یک حرکت مثبت انجام دهند. تجربه نشان داده که در بین امضاکنندگان این بیانیه، امکان توافق و دورهم جمع شدن بر سر یک عمل مشترک، مثلاً تظاهرات در دفاع از زندانیان سیاسی، وجود نداشته است. از این تعجب کردم که واقعاً چه چیزی می‌تواند فصل مشترک امضاکنندگان این بیانیه باشد. اما بعد از ردیف کردن جمله‌های زیبا در مورد حقوق بشر، دم خروس و شگرد مصداقی پیدا شد. ضدیت با سازمان مجاهدین خلق ایران. من حدس می‌زنم که بر طبق سنت رایج در این‌گونه امضا گیری‌ها، برخی به قسمت پایانی بیانیه توجه نکرده و بر اساس اعتماد و طرح «دادخواهی» امضا کرده‌اند. به خاطر آشنایی، دوستی و احترام متقابلی که با تعدادی از امضاکنندگان دارم، تصمیم گرفتم پس از خواندن دقیق بیانیه که به نظرم مصداقی در پایان نقش اصلی دارد، آن را با صراحت چنین تعریف کنم: بیانیه «حمایت از مصداقی و ستیز با مجاهدین خلق در پوشش دادخواهی». اما چرا؟
در بیانیه آمده است: پیشبرد امر دادخواهی نیاز به تقابل جدی و همه‌جانبه‌تر با دروغ ‌پراکنی و افزونی تلاش‌ها برای روشن ماندن چراغ حقیقت دارد.”
چراغ حقیقت در پایان بیانیه به شکلی بسیار ظریف این‌گونه روشن می‌شود؛
مخالفت‌های ایدئولوژیک و سیاسی» که با کوشندگان (منظور مصداقی به روایت این فراخوان) اختلاف دارند، «حاصلی جز خدمت به اهداف جمهوری اسلامی در پنهان کردن حقیقت و انکار جنایت ندارد و نخواهد داشت.”.
این‌که فعالیت مستمر و پیگیر مجاهدین خلق برای دادخواهی نادیده گرفته می‌شود و برای مثال توجه نمی‌شود که حجم اصلی شهادت‌ها و گزارش‌ها در پرونده مأمور اطلاعات رژیم در زندان سوئد، توسط فعالان سازمان مجاهدین که زندانی بوده‌اند ثبت‌شده، جای ابهام بسیار دارد و به نظر می‌رسد اطلاعات مغرضانه و البته باهدف مصداقی در این بی‌اطلاعی مؤثر بوده است.
مصداقی که خود را هم‌زمان ولی‌فقیه و شورای نگهبان همه زندانیان سیاسی می‌داند از موضع برتر این بیانیه را امضا نکرده تا در آن با اسم از او حمایت شود و بدین‌وسیله در مأموریت خود که بیش از ۷۰۰ زندانی درباره آن گواهی داده‌اند «سفید» شود.
ازآنجایی‌که جنبش دادخواهی، و دفاع از قربانیان رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی، رنگ، نژاد، مذهب، سیاست، دین نمی‌شناسد و واقعاً کسی که در این امر بسیار انسان دوستانه فعالیت می‌کند، باید توانایی گام برداشتن فراتر از این مرزها داشته باشد، می‌توانم نتیجه بگیرم. این فراخوان، زیرکانه و ماهرانه، برای خاموش کردن «چراغ حقیقت» و «پنهان کردن حقیقت» و علیه هدف فراخوان است.
دور زدن مجاهدین خلق در جنبش دادخواهی که هدف مصداقی است، اخلاقی و انسانی نیست و غیرممکن است. این اقدام نه‌تنها هیچ کمکی به «همدلی و همیاری» «وجدان‌های بیدار» نخواهد کرد، بلکه انحراف و دامی است که نباید در آن افتاد.
چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر