۱۴۰۰ اسفند ۹, دوشنبه
ویدیوهایی از پخش شعارهای مرگ بر خامنه ای در بازار تهران و شهریار پخش شعارهای مرگ بر خامنهای درود بر رجوی ، ایرانی بیداره از شاه و شیخ بیزاره، مرگ بر خامنهای - رئیسی لعنت بر خمینی مرگ بر اصل ولایت فقیه بازار تهران عصر دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ همچنین در شهریار خیابان ولی عصر شعارهای مرگ بر خامنه ای، درود بر رجوی مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، مرگ بر خامنهای- رئیسی لعنت بر خمینی شاه سلطان ولایت مرگت فرا رسیده پخش شده است
پخش شعارهای «مرگ بر خامنهای، درود بر رجوی!» در بازار تهران و خیابان ولیعصر شهریار بازار تهران بعدازظهر دوشنبه ۹اسفند ۱۴۰۰: پخش شعارهای مرگ بر خامنهای درود بر رجوی، ایرانی بیداره از شیخ و شاه بیزاره، مرگ بر خامنهای رئیسی، لعنت بر خمینی، مرگ بر اصل لایت فقیه! شهریار خیابان ولیعصر شامگاه دوشنبه ۹اسفند ۱۴۰۰: پخش شعارهای مرگ بر خامنهای درود بر رجوی، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، مرگ بر خامنهای رئیسی لعنت بر خمینی، شاه سلطان ولایت مرگت فرارسیده!
۱۴۰۰ اسفند ۸, یکشنبه
۱۴۰۰ اسفند ۶, جمعه
اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران: محکومیت حمله و جنگ اشغال اوکراین حمایت واعظان جمعهبازار خامنهای و رئیسی جلاد۶۷ و وزیر خارجهاش از حمله به اوکراین و اشغال این کشور تنها مانده، ماهیت توسعهطلبانه این جنگ ناعادلانه را برای مردم ایران برملا میکند. ۷۷ سال پس از جنگ جهانی دوم دوران جدیدی آغاز شده و رژیم درصدد بهرهبرداری است. مردم بیپناه اوکراین بهویژه غیرنظامیان شایسته حمایت مؤثر و همهجانبه هستند. تنها تحریم کافی نیست. رئیسی مدعی است «گسترش ناتو به سمت شرق تنشزا... و تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است». ما به ازای این موضعگیری، رئیسجمهور رژیم به دستور ولیفقیه ارتجاع فرصتطلبانه خواهان حمایت روسیه در مذاکرات وین شده و تأکید میکند: «ارائهٔ تضمین معتبر، پایان بخشیدن به ادعاهای سیاسی و لغو واقعی تحریمها از ضرورتهای دست یافتن به توافق پایدار هستند».
محکومیت حمله و جنگ اشغال اوکراین
محکومیت حمله و جنگ اشغال اوکراین
حمایت واعظان جمعهبازار خامنهای و رئیسی جلاد۶۷ و وزیر خارجهاش از حمله به اوکراین و اشغال این کشور تنها مانده، ماهیت توسعهطلبانه این جنگ ناعادلانه را برای مردم ایران برملا میکند.
۷۷سال پس از جنگ جهانی دوم دوران جدیدی آغاز شده و رژیم درصدد بهرهبرداری است. مردم بیپناه اوکراین بهویژه غیرنظامیان شایسته حمایت مؤثر و همهجانبه هستند. تنها تحریم کافی نیست.
رئیسی مدعی است «گسترش ناتو به سمت شرق تنشزا... و تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است». ما به ازای این موضعگیری، رئیسجمهور رژیم به دستور ولیفقیه ارتجاع فرصتطلبانه خواهان حمایت روسیه در مذاکرات وین شده و تأکید میکند: «ارائهٔ تضمین معتبر، پایان بخشیدن به ادعاهای سیاسی و لغو واقعی تحریمها از ضرورتهای دست یافتن به توافق پایدار هستند».
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۶ اسفند ۱۴۰۰
۱۴۰۰ اسفند ۵, پنجشنبه
عقبنشینی مجلس ارتجاع از طرح سرکوبگرانه صیانت در وحشت از بازتاب اجتماعی طرح سرکوب و خفقان اینترنتی موسوم به صیانت، مجتبی توانگر، عضو مجلس ارتجاع، در یک عقبنشینی آشکار اعلام کرد: «ظهر روز سهشنبه هفته جاری کلیات طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی در نشست کمیسیون مشترک تصویب شد که واکنشهای منفی زیادی در سطح جامعه بهدنبال داشت. رأیگیری کلیات طرح صیانت از لحاظ قانونی دارای ایراد بوده و قابل پذیرش نیست». سخنگوی مجلس ارتجاع در ادامه گفت که بررسی این طرح بعد از رسیدگی و بررسی طرح بودجه رژیم انجام میشود.
۱۴۰۰ اسفند ۴, چهارشنبه
کشته شدن یکی از مزدوران سرکوبگر آبان ۹۸ شب گذشته یکی از مزدوران سرکوبگران بسیجی در بندر خمینی مورد هدف گلوله افراد ناشناس قرار گرفت و به هلاکت رسید. بر اساس گزارش های منتشر شده، علیرضا دریس یکی از بسیجیان سرکوبگر پایگاه بسیج اباذر بندر خمینی، که در سرکوب قیام خونین آبان نیز نقش داشت، هنگام رانندگی با خودروی پایگاه تروریستی بسیج در خیابان ۱۷ شهریور شهرک مقداد، با گلوله افراد ناشناس کشته شد. این #انقلابیست_تا_پیروزی
قهرمان پاکباز مجاهد خلق غلامرضا مسعودی قهرمان پاکباز مجاهد خلق غلامرضا مسعودی، پس از ۴دهه همراهی و نبرد در صفوف مجاهدین و ارتش آزادی و پس از نبردی سنگین با بیماری سرطان روز ۳۰بهمن در بیمارستان در آلبانی درگذشت و بهیاران شهید و صدیقش پیوست. او که متولد ۱۳۳۷ در محلهٔ سیدخندان تهران بود، از نوجوانی تحت تأثیر جنبش انقلابی در برابر دیکتاتوری شاه و عوامل سرکوبگر و جنایتکار ساواک رویکردی رزمنده شورشگر داشت و در خاطراتش نوشته است: «سال ۵۵ یکبار بهعلت اینکه یک ساواکی را که میشناختیم با دو نفر از دوستان زده بودیم، روانهٔ زندان کمیته (نزدیک توپخانه) شدیم. یکبار هم بهعلت درگیری با یک افسر ارتش در موقع پست، من و یکی از دوستانم را بهرکن۲ پادگان قصر برده و از آنجا به زندان جمشیدیه انتقال دادند که در هر دو جا با وساطت... آزاد شدیم».
۱۴۰۰ اسفند ۳, سهشنبه
اینجانب شهرام نصیری به خاطر شرافت و حیثیت و آبروی خودم که رژیم آخوندها و مزدورانش در صدد لگدمال کردن آن بودند از ایران افشاگر خواهشمندم این نامه را منتشر کنید.
واقعیت این است که مزدوران رژیم از
قبیل حسن حیرانی و شعبهٔ انجمن نجاست در آلبانی به نام آسیلا در صدد بودند من را با
پول بخرند و اذعان میکنم که بیمرزیهایی داشتم اما خدا را شکر میکنم که در اثر
هشدار سازمان در افشاگر ۲۳ بهمن چشمهایم باز شد و دیگر هرگز و هیچگاه نخواهم گذاشت
اطلاعات آخوندها با سرنوشت من بازی کند یا گمان کند که من بخاطر پول بازیچه ای در
دست آنها هستم. مشروح قضایا را بعد خواهم نوشت اما مختصر اینکه آنها میخواستند هر
طور شده من با سازمان قطع ارتباط شوم و به مزدوران بپیوندم.
آره شما پول دارید و شاهد بودم که
حسن حیرانی از دو تا کارت عابر بانک استفاده می کرد و پول می گرفت. یکبار هم
که داخل ماشین او بودم و مطمئن هستم که از
طریق فرد دیگری صدای من را ضبط کردند . سرنخ قضایا در وزارت اطلاعات در ایران است.
سرفراز رحیمی چند بار با من تماس
گرفت و گفت می خواهد با من صحبت کند من در کافه ای نشسته بودم که وی آمد و گفت اگر
دوست داری به آسیلا که قانونی است و ربطی
به رژیم هم ندارد، بپیوند. من امتناع کردم.
بعد ازمدتی همین مزدور به من زنگ زد
وگفت چون تو گفتهای که از حسن حیرانی متنفر هستم یک نفر دیگر که رژیمی هم نیست و
از کانون مستقل خانواده هاست با توتماس میگیرد. بعد از مدتی یک نفر به من زنگ زد
وگفت داستانهای تو را شنیدهام وگفته ای که نمیخواهم با نزدیک شدن به حسن حیرانی
رژیم مالی بشوم واضافه کرد که من از
اعضاءکانون مستقل خانواده ها هستم وحتی با انجمن نجات وزارت اطلاعات هم کاری نداریم. بیا باما باش و اینطوری رژیم مالی نمیشوی! من
گفتم وبعد شما از من چه میخواهید؟ گفت خانواده ها هزینههای افرادی مثل شما را در
آلبانی می پردازند فقط شما بدون اینکه رژیم
یا حسن حیرانی و یا آسیلا نزدیک بشوید خودتان مستقل اعلام جدایی کنید و بگویید من
دیگر از سازمان پول نمی گیرم واین را در فیس بوک خودتان بزنید و بعد از این کانون
مستقل خانواده ها به شما کمک میکند و بعد اضافه کرد که درعوض شما باید تعهد بدهی
که ازآلبانی خارج نمیشوی وهمین جا زندگی میکنی چون سازمان کاری کرده که در
مناسباتشان فکرکنند بیرون نمیشود زندگی کرد و شما با این کارتان به آنها انگیزه میدهید.
در نهایت گفت اگر ازادواج کنی حقوق تان بیشتر میشود. اگر ماشین بخری مبلغی برای مخارج ماشین هم دریافت میکنی.
درنهایت بعدازدوسه بار تماس درزمانهای مختلف به من گفت معلوم است هنوز فکرهایت را
نکرده ای، هروقت فکرهایت را کردی به من اطلاع بده که البته من شمارهاش را پاک
کردم و دیگر تماس نگرفتم. شهرام نصیری – ۲ اسفند ۱۴۰۰
یادی از مجاهد کبیر محمدعلی جابرزاده ـ قاسم – در پنجمین سال
حالا دیگر پنج سال از عروج برادر و
مربی و معلم دوست داشتنی ما «قاسم» گذشته است و من وامدار «یک سینه سخن»هستم.
نبودنش برایم باورپذیر نیست. گو این که آثار وجودش در کارکردها و حتی شخصیت بسیاری
از کادرها و کارهای سیاسی سازمان و انتخابهای ایدئولوژیک آنها بارز و برجسته است.
هر بار که به یکی از رهنمودهایش برای
هرچه یگانه شدن بر اساس انقلاب ایدئولوژیک درون سازمان می رسم، بهگونهیی شگفت
حضورش را احساس میکنم. بیاختیار یکی از زیباترین ترانههای موسیقی معاصر ایران
را بهیادم میآورد که حالا هفت دهه از عمرش گذشته ولی هنوز تازگیاش را حفظ کرده
است:
هر کجا رفتی پس از من
محفلی شد از تو روشن
(یاد من کن، یاد من کن)
هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
(یاد من کن، یاد من کن، یاد من کن)
گر به کنج خلوتی، دور از همه خلق
جهان، بزمی بهپا شد
و اندر آن خلوتسرا پیمانهها پر از
می عشق و صفا شد
چون بشد آهسته شمعی کنج آن کاشانه
روشن
(یاد من کن/ یاد من کن (۱)
هر جا چند مجاهد درگیر نبردهای ایدئولوژیک
روزانه علیه جرثومه بورژوایی فردیت و جنسیت باشند، همین احساس را نسبت به «قاسم»
دارند و از کنار نام و یاد و یادگار او به سادگی نمیگذرند.
مهم نیست با چه خوانشی یا ادبیاتی
ولی با همین محتوا یاد او را یقینا گرامی میدارند.
او بود که پیشران اندیشگی این نبرد
برای رسیدن به هدف را تئوریزه کرد و بر سر آن اصرار ورزید. بدین سان است که همه ما
مجاهدین در ورای کارنامه درخشان و آموزنده او در انقلاب ایدئولوژیک، وامدار این یادگار
اوییم و با استفاده حداکثر از آن است که میتوانیم سپاسگزار او باشیم.
مینروب و مینکوب سیاسی ما
یک یا دو شب بعد از پروازش بود که
همه مجاهدین در سالن بزرگ یکی از پایگاههای مجاهدین در آلبانی برای بزرگداشت
«برادر قاسم» جمع شده بودند، دو مجاهد خلق(۲)، متن زیبا و استادانهیی خواندند
که با همه گیرایی و درستیاش هرگاه به یاد قاسم میافتم، یکی از جملههای آن متن
هم به یادم میآید:
در آن نوشته دقتها و ریزبینیها و
ظرافتهای سیاسی کار«قاسم» به ظرافت یک تابلو «مینیاتوری» تشبیه شده بود. آن جا به
ذهنم رسید که این توصیف بسیار زیبا و درست، از جهتی نارساست یا به قدر کافی گویای
عینیت نقش و کار «برادر قاسم» نیست. لذا دم فروبستم و در آن نشست به رغم وامداریام،
هیچ صحبتی نکردم.
به نظرم میرسید که آخر قاسم درگیر یک
کار یا خلاقیت هنری و زیباییشناسانه نبود. بلکه آن زیبایی و گیرایی در نوشتههایش
یا کار ریزبافت او روی متون دیگران، جز بازتاب نبرد جانانه میان سازمان و رژیم
نبود. و اینکه از واژه «مینیاتور» در مورد کار قاسم، فقط سه حرف اولش، واژه «مین»،
گویای واقعیت عینی است.
آخر در همان سالن دستکم چند ده
مجاهد بودند که در نبردهای نظامی و گشودن راه پیشروی یکان حمله یا تیمهای نفوذ
اولیه، یک یا هر دو پایشان را داده بودند، یا در میدانهای «مین» آسیبهای سخت دیگر
یافته بودند. برخی هم دیگر بههمان دلیل در میان ما نبودند.
در پهنه نظامی در کسوت همین آسیبها،
به جان و بدنهای رزمنده میتوان نتیجه اشتباه فرد یا فرمانده یا مربی آموزش او را
در تجزیه و تحلیل و برای تجربه دید و آموخت.
ولی در صحنه سیاسی و موضعگیریها و
درآویختن با رژیم و همپیمانان و حامیانشِ، هر یک از ما چه بسیار «مین» های جهنده
و کشندهیی در زیر پاهای خودمان منفجر توانیم کرد یا کردهایم، که آثارش پیدا نیست
و از جاهای دیگر فعالیت سیاسی ما بیرون میزند و در مقابلمان قرار میگیرد. یا
آثار و زخمها و دردها و محدودیتهای ناشی از آنها تا ماهها و بلکه سالها و گاهی
برای یک دوره بلند سیاسی باقی میمانند.
در میان جنگ افزارها، زرهپوشی هست
که مینروب یا مینکوب مینامند. پیشاپیش ستونها یا نیروهای پیاده، زمین را میشکافد
و مینهایی که دشمن کاشته را کنار میزند، یا بر زمین پیشروی ضربههای سنگین میزند
تا مینهای زیر خاک، منفجر شوند و از نیروی خودی تلفات نگیرند.
از این رو چیزی که من در حیطه تخصص
سیاسی و کار قاسم در امور تبلیغات سازمان و رادیو و تلویزیون و نشریه دیدم با قدرت
و قاطعیت تمام جلوگیری از این چنین آسیبهایی بود که با این یا آن نوشته یا تفسیر
و تحلیل سیاسی و اجتماعی روی «مین» نرویم. تا دشمن و همگنانش کامیاب نشوند.
در نتیجه او یک مینروب و مینکوب
بسیار هوشمند و توانمند و پیوسته حساس بر سر منافع سازمان و ضربهزدن به رژیم و
ضربه نخوردن از رژیم بود. امری که گاهی حتی کجفهمیهایی در ذهنها برمیانگیخت که
مثلا: «این یا آن عبارت دیگر به کجا و به کی برمیخورد!؟». ولی او که «غازی»(۳) قهاری بود، میدانست چه
میکند و با متانت و حوصله و گاهی با نگاه خاص عاقلانهیی از کنار اینگونه حرفها
میگذشت.
زیبایی و گیرایی نوشتههایش یا
کارهایش روی دیگر نوشتهها از این رویکرد و تعهد او در این جنگ برآمده بود.
بدین سان اکنون میتوانم بپذیرم که
موضوع کارش مثل «مینیاتور»های کلاسیک هنر دیرپای ایرانی نبود و او هیچ «مینیاتور»ی
خلق نکرده که محتوایش گیرودار جنگ با ارتجاع و بهرهکشی نباشد.
بیهوده نیست که «جنگ» را نه در شمار
«دانش»ها(با همه نیازش به دانش) بلکه در شمار «هنر»ها میدانند.
همیشه مربی و آموزگار
در یک دوره تقریبا طولانی (از آنجا
که او سالهای دراز همزمان بالاترین مسئول نشریه مجاهد و رادیو مجاهد و سیمای
مقاومت بود) در معرض نابترین آموزشهای سیاسی مجاهدین در کار و مسئولیت مشخص بودم.
بارها و در دهها و شاید صدها بار دیدم که هیچ کنش و واکنشی با او نبود که از آموزش
تازهیی سرشار نشوی.
آموزشهایی که در ظاهر سیاسی مینمود
ولی از رویکرد ایدئولوژیک او سرچشمه میگرفت.
یک بار در دهه ۷۰ شمسی فردی که «قاسم»
رهنمودهایی در مورد نوشتهاش داده بود از او پرسید: آخر این که اصلا جاذبه ندارد.
برادر قاسم در پاسخش گفت: هیچ چیز
از واقعیت جذابتر نیست. اگر در واقعیت آنچه مینویسیم چنین جاذبهیی نیست، به آن
موضوع نپردازیم!!
او پیوسته آمادگی داشت که در برابر
واقعیت و اصالت یک گزارش یا موضوع سیاسی، از هر موضوع بهاصطلاح جذابی صرفنظر کند
و میگفت برای یک کار و موضعگیری درست باید بهایش را به تمام و کمال پرداخت. واقعیت
را نباید رنگآمیزی کرد و تغییر داد.
در پایان دهه ۶۰ شمسی، خواهر مریم تلاش
میکرد ارتش آزادیبخش را از نظر تئوری و عمل از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی
آموزش دیده تبدیل کند. قاسم همه کارهایش را رها کرد و به کسب آموزشهای زرهی
پرداخت. این اقدام انگیزه و شور و شوق بسیاری در میان رزمندگان در سطوح مختلف ایجاد
کرد.
از بخت خوش در مرحله پایانی این
آموزشها، برادر قاسم در تقسیم هنرجویان به کلاسی آمد که مسئول و مربیاش من بودم.
بهرغم نقش رسمیاش(«هنرجوی کلاس»)،
بدون این که خودش بخواهد یا عمدی داشته باشد، باز هم در کار آموزش به دیگران بود.
سرشت مناسبات و رفتارهایش برای مخاطب او آموزنده بود.
ازجمله در این کلاس هنرجویی به نام
سیاوش محمدنژاد(۴) بود. جوانی که ۱۸ یا ۱۹ساله مینمود و به تازگی
به ارتش آزادیبخش پیوسته بود. بسیار پرشور و سرشار از انگیزه و با روحیه ماکسیمالیستی
شگفتآور.
من که برای شنیدن کمحوصله بودم،
چندان تمایل نداشتم یا اجازه نمیدادم سیاوش مسائل و مطالباتش از کلاس را بگوید.
ولی همانجا در لحظه بهراستی توسط برادر قاسم هدایت میشدم. هر روز در صف توجیه و
اعلام برنامه روز کلاس یا تجمع پایان آن روز کلاس، باز سیاوش معترضهیی داشت، به
روشنی میدیدم که چهره قاسم هنگام حرفزدن سیاوش با پرسشها و مطالباتش میشکفت و
خندهیی بر لبانش نقش میبست.
از این رویکرد او من هم میآموختم و
میفهمیدم و برادر قاسم را بیشتر شناختم که برای پیرامونش همیشه مربی و آموزگار چیرهدستی
است. بدون این که آگاهانه بخواهد چنین نقشی ایفا کند، سرشت و محتوای مناسبات و رویکردهایش
این تاثیر را میگذاشت.
تندیس یک قهرمان کبیر
سرانجام پس از مدتهای طولانی نبرد
با یک بیماری جانکاه او به دیار دیگر شتافت. در همان شب که مراسمی به یادبود او
برگزار شد، خواهر مریم در بارهاش سخنانی گفتند که با تمام ایجازش همان چیزی است
که او بود و راستی این است که کلمهیی نمیتوان به آن افزود.
خواهر مریم ازجمله گفتند:
«مجاهدی صدیق، رفیق و شفیق، موحد و مجاهد، بنده صالح
خدا، پاک و پاکیزه، یگانه و رستگار.
واقعا نمیدانم باچه کلماتی در باره
او صحبت کنم. چه کلمهیی در وصف او بهکار ببرم؟ دربارهٔ شخصیت او، دربارهٔ وارستگیاش، دربارة
منش انقلابی و یکتاپرستانهاش.
… از نظر تشکیلاتی و از نظر همراهی سالیان سال با مسعود
از زندانهای قصر و اوین. ۴۴ سال همراهی خستگیناپذیر و بیتزلزل
با مسعود، آنهم در کوران حوادث و بحرانها و کارزارهایی که از دل زندان قصر در سال ۱۳۵۱ افتخار بزرگ ایدئولوژیکی
و سیاسی اوست.
… در آخرین روزها تمام تواناش را بسیج کرد تا چیزی بگوید
و کلماتی که چند بار تکرار کرد این بود که: «الحمدالله رب العالمین،الحمدالله رب
العالمین». قاسم که حداکثر دقت و وسواس را در انتخاب کلمات بهکار میبرد و معنای
کلمات را عمیق و روشن میدانست، با این آیه قرآن چه حرفی را میزد؟ و چی میخواست
بگه؟
داشت میگفت در نبردی که میدانم بهآخر
رسیده کلام من نه یأس، نهحسرت، نه خسرانزدگی بلکه ستایش خداست؛ بلکه شکر گفتن و
سپاسگزاری از پرورگار است.
… وقتی که به زندگی و مسیر مبارزاتیقاسم نگاه میکنیم،
حقیقتاً گردی از بورژوازی و ارتجاع بر وجود و اندیشه او ننشست و تا دم آخر انقلابی،
متعهد، مؤمن و رزمنده باقی ماند…. وقتی که بزرگترین قدرتهای این دنیا بر سر ما میریختند
و تعادل قوای سیاسی ظاهرا علیه مجاهدین میشد، جز برانگیختگی از او نمیدیدیم. در
این مواقع یکپارچه شور و خروش میشد از هیچکس هم هیچ ابایی نداشت.
در ضربه اپورتونیستهای چپنما در
سال ۵۴ برادران مجاهدی که این جا هستند یادشان هست، قاسم از اولین
مجاهدینی بود که پیام و نظرگاه مسعود را درک کرد و بهیاری او برخاست، و باتمام
قوا از مواضع و مشی صحیح او دفاع می کرد…. در مقابل خمینی، قاسم در دفاع از حقانیت
مجاهدین و همچنین افشای ارتجاع سراز پا نمیشناخت، و باز در دوران تشکیل شورای ملی
مقاومت و مبارزه با [بورژوازی] میانه و در همه دورانهای پس از آن در مبارزه با
عوامل رژیم و توطئهها و فشارهای آنها قاسم همه جا پرچمدار مرزبندیهای قاطع و خط
سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه بود. همه جا در جمع مجاهدین، سوق دهنده بهجنگ و
نبرد با دشمن بود.
همه جا مروج و اشاعهگر انقلابیگری
و رادیکالیسم بود،. ذات حقیقی انقلاب و شورش بود. ذات حقیقی ایستادگی و پایداری
بود. بهنظر من بینش سیاسی عمیق او از همین جا ناشی میشد.
این که در پس ظواهر خیلی از وقایع،
کنه و عمق آن را تشخیص میداد و نسبت بهآن هشدار میداد، این که از یک جانبهنگری
پرهیز میکرد و در بغرنجیها و اوضاع مبهم میتوانست پیامدها و تأثیرات متقابل
وقایع و موضعگیریها را ببیند و تشخیص بدهد و چپ و راستهای کارهای سازمان را تشخیص
دهد، همه و همه ثمرات همین ایمان و ایقان و نگرش انقلابی و یکتاپرستانه او بود. …
آیتی بود از صدق مجاهدی، از این که حمل تناقض را بههیچ صورتی برخودش روا نمیکرد،
از این که در بیان کردن صراحت و رو راستی به خرج می داد و با تمام قوا، هیچ و حساب
و کتابی نمیکرد.
در عین حال همه آنهایی که او را از
نزدیک میشناسند و با او سالهای سال دمخور بودهاند گواهی میکنند که آیتی از
مهربانی، صفا و صمیمت بود.
واقعاً نمونه و سرمشقی از لطافت
روح و ضمیر که در روابط برادرانه بی غل و غش با سایر برادران و خواهراناش یکجانبه
مایهگذار بود. وقتی که امر مبارزه در بین بود واقعا قاسم شناخته میشد به کسی که
مو را از ماست میکشد، سرسختانه میایستد که سرسوزنیبهسود دشمن و به سود رژیم
کوتاه نمیآید. وقتی پای مناسبات و روابط تشکیلاتی در بین بود، حقیقتاً خاکی و بیادعا
بود و شوخطبع و گرم و با صفا.
راستی که «مرضیهالسجایا، محمودة
الخصایل». قاسم نمونه بارز و درخشانی از یک انسان آرمانگرا بود….با زندگیاش بهثبت
رساند که وفاداری بهانقلاب درونی و پایبندی بهاصول و مرزسرخهای یک انقلابی
موحد، شدنی و قابل دسترسی است»(برگرفته از متن سخنان خواهر مریم در مراسم یادبود
محمدعلی جابرزاده آخر بهمن ۱۳۹۵).
و سرانجام این سخن در حالی که، بسیار
گفتنیها و خاطرات آموزنده از قاسم به یادم میآید. به رغم ظاهرش، وقتی به او نزدیک
می شدی و پای صحبتش مینشستی، به سرعت درمییافتی که تا چه اندازه صمیمی و خوش
مشرب است و بسیار بذلهگوی و نکتهسنج و همیشه طنزی برای هرچیزی در آستین داشت. با
انبوهی از اصطلاحات خاص خودش.
وقتی چهره یا شخصیت برجسته و تاثیرگذاری
از دست می رود از او سردیس یا تندیسی میسازند. چنین بود که وقتی سخنان خواهر مریم
به پایان رسید، احساس کردم چیزی را نگفته نگذاشته و تندیس قهرمانیهای آن مجاهد کبیر
را با همهی زیباییها و گیراییهای مجاهدی او در برابرمان قرار داده است. توصیف سیمای
برادر قاسم، همانا تندیسی است که باورهای اندیشگی و سیاسی ما را از یک مجاهد تمام
عیار به نمایش میگذارد.
۱۴۰۰ اسفند ۲, دوشنبه
۱۴۰۰ اسفند ۱, یکشنبه
هر روز برگ زرینی از دفتر ورق میخوره شیراز کرایه ناوگان حمل و نقل عمومی شیراز ۳۰ درصد افزایش یافت لایحه شهرداری شیراز، در خصوص افزایش ۳۰ درصدی نرخ کرایه جابجایی مسافر در شبکه حمل و نقل مسافر شامل ناوگان اتوبوس، مینی بوس و مترو شهر شیراز در چهل و نهمین جلسه شورای شهر شیراز تصویب شد. چقدر حقوق ها را اضافه کردند؟
۱۴۰۰ بهمن ۳۰, شنبه
۱۴۰۰ بهمن ۲۹, جمعه
فساد در سپاه - خامنهای شاه دزد اصلی ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
افشای پروندههای فساد مالی در سپاه پاسداران، این مهمترین ارگان حفظ حاکمیت آخوندی، در روند طبیعی خود اکنون ولیفقیه، «شاه دزد» اصلی را به میدان کشانده است.
ابعاد فشارهای اجتماعی و عمق تنفر
مردم دردمند از وجود فساد، غارت و دزدیهای سازمان داده حکومت بحدی است که خامنهای
بناچار روز گذشته پا به میدان گذاشت و بهصراحت از چنین شیوههای غارتگرانه تحت
عنوان«لجنپراکنی»! حمایت نمود.
وی در این رابطه میگوید:«یکی هم
لجنپراکنی و دروغپردازیها تهمت زدنها که به ارکان انقلاب تهمت میزنند. یک روز
به مجلس، یک روز به شورای نگهبان، امروز نوبت سپاه است و قاسم سلیمانی، اگر جرأت میکردند
به خمینی هم اهانت میکردند» (تلویزیون حکومتی ۲۷بهمن ۱۴۰۰).
به یقین ورود هراسان خامنهای به
صحنه و دفاع از باندهای فاسد مافیایی که آینه تمامقد آن در سپاه پاسداران مشهود میباشد،
از جمله دیگر دلائل برای بیان این سخنان است. همچنین این سخنان در حالی بیان میشود
که سپاه پاسداران چند روز پیشتر، «محتوی» و«اصالت» این فایل صوتی را مورد تأیید
قرار داده بود.
خاطرمان هست که در این نوار صوتی،
بهصراحت بر رایزنیهای پاسدار کودککش، قاسم سلیمانی با بیت خامنهای بر سر حل و
فصل و پرداخت« ۸هزار میلیارد تومان» از سوی پاسدار قالیباف بهعنوان شهردار
وقت تهران به نیروی تروریستی قدس اعتراف شده است.
در این رابطه نیز پاسدار جعفری،
فرمانده کل سپاه در آن زمان اذعان کرده است که قاسم سلیمانی در پشت این دزدیها
قرار گرفته و بدینسان بر نقش بلامنازع وی و همچنین همآهنگیها با خامنهای تأکید
ویژه نموده است.
با یک حساب سرانگشتی، این حجم عظیم
از دزدی و با احتساب قیمت دلار در آن زمان، به رقمی بیش از« ۲میلیارد دلار» میرسد که
تماماً از جیب مردم محروم و یا کسبه، با اخذ مالیاتهای سنگین و یا کلاهبرداریهای
مختلف تحت عناوین«عوارض» حاصل گردیده است.
براین اساس دو هلدینگ و شرکت قلابی
و تحت پوشش سپاه پاسداران بهنامهای«یاس و رسا» جمعاً ۲۱هزار میلیارد تومان به جیب
زدهاند.
مضافا برای این واقعیات نیز باید به
سخنان صادق ذوالقدرنیا، معاون اقتصادی سپاه در آن زمان اشاره نمود. وی بهعنوان«مسئول
رسیدگی به پرونده فساد» در بخشهایی از نوار افشا شده اعتراف کرده که بهدستور
خامنهای از کل مبلغ غارت شده، باید ۹۰«درصد» آن به« نیروی تروریستی قدس»
و« ۱۰درصد»
دیگر نیز به«سپاه پاسداران» پرداخت شود.
بدین سان مشخص میشود که شخص ولیفقیه،
آمر اصلی برای فساد سازمان داده شده در ایران آخوندزده میباشد. وی با غارت صدها میلیارد
دلار از درآمدهای مردم، شبکهیی از دزدی، غارت و چپاول اموال ملی را سازماندهی میکند.
یک نمونه این واقعیت را باید در وجود« ۹۷میلیارد دلار» سرمایههای وی جستجو
نمود.
همچنین خامنهای با ورود به صحنه و
دفاع عامدانه از فساد ساختاری در سپاه پاسداران، راه را برای هر گونه تحقیق و تفحص
قضایی در این پرونده مسدود ساخته و بدین دست رقبای خود در باند مقابل را پیشاپیش
بسته است.
رویترز: ائتلاف عربی قایق بارگذاری شده با مواد منفجره حوثیها را در دریای سرخ منهدم کرد رویترز روز ۲۹بهمن نوشت: تلویزیون دولتی عربستان میگوید ائتلاف عربی قایق بارگذاری شده با مواد منفجره را در دریای سرخ منهدم کرد. به گزارش تلویزیون دولتی عربستان سعودی روز جمعه ائتلاف به رهبری عربستان که با نیروهای حوثی مرتبط با رژیم ایران در یمن میجنگد گفت در دریای سرخ یک قایق کوچک را که با مواد منفجره بارگذاری شده بود را منهدم کرده است. ائتلاف افزود که قایق از بندر اصلی حدیده در دریای سرخ آمده بود.
۱۴۰۰ بهمن ۲۸, پنجشنبه
۱۴۰۰ بهمن ۲۷, چهارشنبه
۱۴۰۰ بهمن ۲۶, سهشنبه
کنفرانس اعضای کنگره آمریکا در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی ـ نه به دیکتاتوری شاه، نه به استبداد مذهبی ـ قسمت سوم
۱۴۰۰ بهمن ۲۵, دوشنبه
۱۴۰۰ بهمن ۲۴, یکشنبه
خامنهای در وحشت از حضور کانونهای شورشی ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
همزمان با افزایش فعالیت های کانون
های قهرمان شورشی در شهرهای میهن، شاهد ابراز وحشت و آه و فغان بی سابقه ای از سوی
دیکتاتوری ولی فقیه می باشیم.
به یقین بردن پیام ها و خروش رهبر
مقاومت به درون جامعه، آنهم در اوج «قدر قدرتی» قلابی از سوی رژیم آخوندی و تمامی
دوایر امنیتی حکومت، ترجمان واقعیتی بنام «حضور فعال و انقلابی» از سوی سازمان
مجاهدین در صحنه داخلی می باشد.
براین اساس شاهد هستیم که چگونه سیستم
اعصاب رژیم بهم ریخته، نیروهای زهوار دررفته هاج و واج مانده، فرماندهان سپاه و
دوایر اطلاعاتی و امنیتی به مانند شغال در حال «زوزه کشیدن» هستند و در مقابل نیز
به چه میزان مردم دردمند ما با لبخند و شادی و با شور و شعف از این اکسیون های ضد
اختناق استقبال می کنند.
جامعه به عینه می بیند که به یمن
وجود نیروی پیشتاز، کلیت نظام آخوندی با وجود تمامی دود و دم های تبلغاتی و با
وجود تمامی هارت و پورت های امینتی، ضربه پذیر است. عنصر تعین کننده نیز از درون
همین جامعه دردمند بیرون آمده که نام آن «کانون های شورشی» می باشد.
در این راستا نیز صحنه های لبخند،
فریادهای شادی، شور و شعف ایرانیان به هنگام شنیدن صدای «مسعود رجوی» و یا شعار
«مرگ بر خامنه ای» در کوچه و بازار را بخوبی می توان در مجموعه تصاویر و یا کلیپ
های منتشره در شبکه های اجتماعی رویت نمود.
این همان آغاز نقطه چرخش در درون
جامعه ای است که رژیم آخوندی با صرف صدها میلیارد دلار از سرمایه های ملی، سانسور،
سرکوب، اختناق، با انواع نیرنگ و حیله، با زد و بندهای مالی و تجاری و یا تاراج
کشور، تلاش نموده بود تا «سکوت و ترس» را درون آن ساری و جاری و چنین وانمود نماید
که گوئیا این دیکتاتوری برای ابد میخ خود را در ایران کوبیده و مردم باید این وضعیت
ضد انسانی را قبول کنند!!
همچنین فریاد خروشان رهبر مقاومت بر
واقعیتی بنام «سرنگونی» و یا پخش شعارهای ملی مانند «مرگ بر خامنه ای، درود بر رجوی،
رئیسی جلاد شصت و هفتی، میجنگیـم، میمیـریم، ایران را پس می گیریم و یا ایرانی بیداره
از شاه و شیخ بیزاره» در رادیو تلویزیون رژیم، مراکز خرید، بانک ها و بازارچه ها،
جلوه دیگری از قدرت و صلابت و چفت شدن عنصر عینی و ذهنی در جامعه ای است که خامنه
ای طلسم شکسته همواره تلاش نموده تا با سرکوب، دستگیری، اعدام، ترور، حیله و نیرنگ،
شیطان سازی، تولید انواع و اقسام فیلم و نمایشنامه، چاپ صدها هزار کتاب و ردیه،
برپایی نمایشگاه و صدها انجمن اطلاعاتی و یا کشیدن خطوط سرخ، میان آنان «شکاف» ایجاد
نماید.
سخن از فعالیت ها و ضربات کانون های
قهرمان شورشی در بیش از «۵۰ شهر» کشور می باشد که با خود پیام
«سرنگونی، امید و پیروزی» را به همراه آورده است.
شهرهایی مانند «تهران، کرج، خلخال،
شیراز، تبریز، مشهد، نیشابور، اسلامآباد، همدان، قزوین، اصفهان، سمیرم، رشت، لاهیجان،
زاهدان، کرمانشاه، اهواز ورامین، شاهرود، اندیمشک، گرمسار، شوش، تاکستان، کرمان» و
جای جای این میهن اسیر می باشند که بقول رژیم «الان بهصورت رسمی و کلاسیک و تشکیلاتی
میآید و شروع میکند بهشبههسازی بر علیه نظام».
بدین سان ولی فقیه در پایان عمر ننگین
حکومت اش، اکنون خود را با جامعه و مقاومت سازمان یافته ای روبرو می بیند که برای
تحقق امر سرنگونی، تمامی شیوه ها، اسلوب های مبارزاتی، امکانات و ظرفیت ها ی موجود
را برای رهایی میهن از اختاپوس ولایت مورد استفاده قرار می دهد.
۱۴۰۰ بهمن ۲۲, جمعه
کنفرانس اعضای کنگره آمریکا بهمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی کنفرانس اعضای کنگره آمریکا از هر دو حزب در واشنگتن در روز جمعه ۲۲بهمن بهمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی: نه به دیکتاتوری شاه و نه به استبداد مذهبی، آری به جمهوری دمکراتیک سخنرانیها و پیامهای ۵۰تن اعضای کنگره در حمایت از یک ایران آزاد، جمهوری دمکراتیک و مبتنی بر جدایی دین از دولت با شرکت ایرانیان از سراسر آمریکا و پیام خانم مریم رجوی پخش مستقیم از سایت و شبکههای اجتماعی مجاهد در ساعت ۱۱صبح به وقت واشنگتن، ساعت ۱۹۳۰ جمعه ۲۲بهمن به وقت ایران، ساعت ۱۷۰۰ به وقت اروپا
سخنرانیها و پیامهای ۵۰تن اعضای کنگره در حمایت از یک ایران آزاد، جمهوری دمکراتیک و مبتنی بر جدایی دین از دولت با شرکت ایرانیان از سراسر آمریکا و پیام خانم مریم رجوی
پخش مستقیم از سایت و شبکههای اجتماعی مجاهد در ساعت ۱۱صبح به وقت واشنگتن، ساعت ۱۹۳۰ جمعه ۲۲بهمن به وقت ایران، ساعت ۱۷۰۰ به وقت اروپا