۱۳۹۵ خرداد ۱۶, یکشنبه

حلول ماه رمضان مبارک باد
رمضان

رمضان


رمضان، ماه تقوای رهایی‌بخش
فلسفه رمضان و روزه چیست؟ ماه رمضان چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ نظرگاه اسلام اصیل در مورد روزه، ماه رمضان و این شعائر چیست و دستگاه ارتجاع آخوندی تحت نام اسلام، با روزه و رمضان چه برخوردی می‌کند؟
مفهوم رمضان و روزه
در کتابهای لغت، رمضان را از ماده لغوی «رَمَض» گرفته‌اند، یعنی حالتی که انسان وقتی روی سنگ یا بیابان گرم حرکت می‌کند و پایش دچار سوختگی می‌شود. رمضان به‌معنی سوختن و سوزاندن است. می‌گویند به این دلیل ماه رمضان را رمضان نامیده‌اند که زشتیها، گناهان و ضدارزشهای انسانی را می‌سوزاند.
در مورد روزه هم این کلمه فارسی، ترجمه عربی کلمه «صوم» است، به‌معنی خودداری از خوردن، آشامیدن و اعمالی که درصورت انجام آنها روزه باطل می‌شود.
از طرف دیگر ازآنجایی‌که روزه در ماه رمضان باید گرفته شود، روزه و ماه رمضان به‌صورت دو مقوله جدایی‌ناپذیر در شعائر اسلامی جایگاه ویژه‌یی را پیدا کرده‌اند. چون برخلاف سایر عبادات که انسان کارهایی را انجام می‌دهد (مثل نماز و حج)، روزه نوعی از عبادت است که انسان کارهایی را انجام نمی‌دهد. در اینجا انجام‌ندادن، خودداری و خویشتن‌داری خودش یک عبادت و نزدیکی به ‌خداست. رمضان هم که خداوند در قرآن از آن به‌عنوان ماه نزول قرآن یاد کرده است، ماهی است که در آن، ‌شب قدر را قرار داده و جایگاه ویژه‌یی در میان سایر ماههای سال پیدا کرده است، بنا براین، این ترکیب روزه و رمضان تبدیل به ‌یکی از بزرگترین شعائر و سنتهای اسلامی‌شده است
روزه و رمضان چه مسئله‌یی از انسان حل می‌کند؟
آیه 183 سوره‌بقره در مورد روزه و ضرورت آن می‌فرماید:
یَا أَیّهَا الَّذینَ آمَنوا کتبَ عَلَیکم الصّیَام کَمَا کتبَ عَلَی الَّذینَ من قَبلکم لَعَلَّکم تَتَّقونَ (183) أَیَّاماً مَّعدودَاتٍ فَمَن کَانَ منکم مَّریضاً أَو عَلَی سَفَرٍ فَعدَّهٌ مّن أَیَّامٍ أخَرَ وَعَلَی الَّذینَ یطیقونَه فدیَهٌ طَعَام مسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیراً فَهوَ خَیرٌ لَّه وَأَن تَصوموا خَیرٌ لَّکم إن کنتم تَعلَمونَ (184) شَهر رَمَضَانَ الَّذیَ أنزلَ فیه القرآن هدًی لّلنَّاس وَبَیّنَاتٍ مّنَ الهدَی وَالفرقَان فَمَن شَهدَ منکم الشَّهرَ فَلیَصمه وَمَن کَانَ مَریضاً أَو عَلَی سَفَرٍ فَعدَّهٌ مّن أَیَّامٍ أخَرَ یرید اللّه بکم الیسرَ وَلاَ یرید بکم العسرَ وَلتکملوا العدَّهَ وَلتکَبّروا اللّهَ عَلَی مَا هَدَاکم وَلَعَلَّکم تَشکرونَ
ترجمه این آیات می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید برای شما نوشته شده است که روزه بگیرید، همان‌طور که بر پیشینیان شما نوشته شده بود. روزهای آن محدود است و اگر کسی هم مریض یا مسافر هست، مابه‌ازای آن، روز دیگری را بگیرد و اگر هم توانش را ندارد فقیری را سیر کند». سپس ادامه می‌دهد: «ماه رمضان، ماهی است که در آن قرآن نازل شده برای هدایت مردم با دلایل روشن و قابل شناخت حق از باطل، در این ماه است که باید روزه گرفت و اگر کسی مسافر یا بیمار است در روزهای ماههای دیگر روزه بگیرد. خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و سختی نمی‌خواهد».
اگر بخواهیم مجموعه نکاتی را که در مورد روزه و رمضان در این آیات از آنها صحبت شده، دسته‌بندی کنیم، شامل این موارد می‌شوند:
اول این‌که روزه را شعائری برای انسان، محسوب کرده و تأکید می‌کند که این شعائر از قبل و در دوران پیشینیان شما هم جریان داشته، فارغ از این‌که نوع و شکل آن در مورد پیشینیان چگونه بوده است.
اما در مورد نفس روزه و خودداری و خویشتنداری نسبت به‌ خورد وخوراک و چیزهای دیگر در مدت مشخص از ابتدا برای انسانها وضع شده بود و همان‌طور که می‌دانیم خداوند، بشر را بدون هدایت و راهنمایی برای کمال نگذاشته و انبیاء آمدند به‌عنوان راهنما و نجات‌دهندگان بشر به‌ سمت تکامل و یک جامعه انسانی را بشارت دادند. در اینجا خداوند با این یادآوری مضمون تکاملی، روزه را مورد اشاره قرار می‌دهد.
دوم این‌که هدف از روزه را تقوای رهائی‌بخش قلمداد می‌کند.
سومین نکته این‌که روزه را محدود کرده و هرکس هم که نمی‌تواند روزه بگیرد را به‌سیرکردن گرسنگان سوق می‌دهد.
چهارم این‌که رمضان را ماه نزول قرآن معرفی می‌کند که برای هدایت مردم نازل شده و تأکید می‌کند به ‌فرقان بودن قرآن. فرقان یعنی مرزگذارنده، مرزبندی ایجادکننده، کتابی که مرز حق و باطل را مشخص می‌کند.
و بالاخره تأکید می‌کند که خداوند همه اینکارها را برای این گذاشته است که برای شما سهولت را به‌ارمغان بیاورد و نه سختی را.
مرزبندی بین‌انسان و دنیای حیوانی
علت این‌که قرآن اشاره به‌این می‌کند که در پیشینیان شما همچنین سنتی را برقرار کرده بودیم، در حقیقت بیان این نکته است که می‌خواهد به‌یک قانونمندی در حرکت انسان در اجرای این سنت اشاره کند، آن‌هم‌مرزبندی بین‌انسان و دنیای حیوانی است.
انسان باید برای ساعتهایی در شبانه‌روز و روزهایی در سال، در یک‌ماه، آگاهانه و با اراده‌ی‌خودش تصمیم بگیرد که تمامی آن چیزهایی را که در غریزه مشترک آدمی و حیوان وجود دارد مثل خورد و خوراک و سایر کارها را توقف بزند. می‌خواهد این‌را به ‌انسان تفهیم کند که انسان، توان به‌کارگیری اراده‌اش را دارد تا با دنیای حیوانی مرز بکشد. انسان را تمرین می‌دهد برای به‌کارگیری اراده‌اش جهت مرزبندیهای بالاتری که در ادامه آیه به‌آن اشاره می‌کند.
خیلیها روزه را یک نوع ریاضت، یا یک چیز خوب برای بدن به‌عنوان یک مقوله بهداشتی و امثال اینها تفسیر می‌کنند، یا حتی خیلیها از روزه این برداشت را می‌کنند که برای این است که به‌یاد گرسنگان باشیم. خیلی خوب است که انسان یاد گرسنگان باشد، اینها همه خوب هست، اما نه بهداشت، نه ریاضت و نه یاد گرسنگان بودن، فلسفه روزه نیست. کمااین‌که قرآن می‌گوید اگر نمی‌توانید روزه بگیرید گرسنگان را سیر کنید. پس، هدف روزه، وجه اجتماعی و تکامل‌بخش آن در جامعه است.
موضوع یک درگیری با حاکمیتی است که انسانها را چپاول می‌کند و گرسنه می‌گذارد. پس مقوله از جنس مرزبندی بین ظالم و مظلوم است. بنابراین سمتگیری روزه باید در جهت مبارزه و کمک به ‌امر مبارزه باشد. نکته مهم این است که فلسفه روزه را خود قرآن بیان می‌کند که لَعَلَّکم تَتَّقونَ برای این‌که شما تقوا پیشه کنید.
مفهوم تقوا

در همین آیات مربوط به ‌روزه بااین‌که خودداری و خویشتنداری از خوردن و آشامیدن و یکسری از چیزهای دیگر هست، اما خداوند تأکید دارد که یرید اللّه بکم الیسرَ وَلاَ یرید بکم العسرَ ما به‌این وسیله برای شما آسانی می‌خواهیم و نه سختی.
درست است که موضوع نخوردن و نیاشامیدن قبل‌از آفتاب تا غروب است ولی هدف این نیست، وسیله‌یی ‌است برای رسیدن به ‌چیزی دیگر، که همان تقوا باشد.
در یک کلام، ظاهر روزه ایجاد محدودیت است، چون در ساعتهایی از روز از همان غرائز طبیعی و مشترک انسان و حیوان مثل خورد و خوراک پرهیز می‌دهد و حتی تولید مثل را به‌کنترل در می‌آورد و برایش محدودیت می‌گذارد. اما پیام آن این است که هدف انسان، اینها نیست بلکه چیز دیگری‌است.
روزه انسان را از تمایلات خودبخودی دور می‌کند: نباید بخوری، نباید بیاشامی، نباید کارهای دیگری که در روزه ممنوع است انجام بدهی. پس این یسر این سادگی و سهولت چگونه برای انسان فراهم می‌شود؟
سادگی و سهولت در کلمه تقوا بیان می‌شود. تقوا کلمه عربی است، به‌معنی ساده پرهیزکاری یا پرواپیشگی. در کتابهای لغت مثل المنجد آمده است که تقوا از ریشه وقایه گرفته شده و به‌معنی حفاظت و نگاهداری از اذیت و آزار می‌باشد.
در ترجمه دیگری در المنجد می‌آید: اتَّقَینا به، جَعَلناه قدّامَنا وقایهً لَنا من العَدوّ استَقبَلنَا العَدوّ به، یعنی به‌وسیله او تقوی گزیدیم، اتَّقَینا به و او را جلو و پیشقراول خودمان قراردادیم که بین ما و دشمن حائل و حفاظ باشد، بنابراین تقوا مکانیزمی است برای حفاظت و نگهداری انسان از دشمنان، از مزاحمین، از غیرانسانها، از همان درغلتیدن به‌دنیای حیوانی، درغلتیدن به‌ارتجاع و انحراف یعنی به‌قول قرآن فجور، و خارج‌شدن انسان از جاده تکامل.
این، همان تفاوت روزه مجاهدین و اسلام اصیل با اسلام ارتجاعی آخوندی است. چرا‌که در اینجا مرزبندی انسان با دنیای حیوانی مطرح است، دنیای درنده‌خویی، دنیای ستم، دنیای تجاوز، دنیای قتل، کشتار، شکنجه، مثله‌کردن، سنگسارکردن، دست‌بریدن، پابریدن. اینها تمامی مشخصات دنیای حیوانی است که آخوندها سمبل آن هستند. روزه‌یی که مجاهدین از آن صحبت می‌کنند، تمرین فوق‌العاده‌یی برای به‌کارگیری اراده انسانی در مسیر همین مرزبندی است که به‌آن تقوای رهایی‌بخش می‌گویند، تقوایی که از آن دنیای حیوانی که آخوندها و ستمکاران می‌خواهند با ایجاد غل و زنجیر بر فرزند انسان تحمیل کنند نجات می‌دهد.
روزه، نمادی، نشانه‌یی، تمرینی برای دستیابی به‌آزادی و رهایی است. روزه‌یی که در قرآن از آن صحبت می‌شود، برای ایجاد تقوای رهائی‌بخش در میان انسانهاست. انسان به‌خاطر ویژگی آگاهی و اراده‌اش می‌تواند و باید تقوا داشته باشد واسیر جبرهای طبیعی (غرایز) جبرهای اجتماعی مثل سرکوب و ستم و چپاول و غیره نباشد.
مرزبندی با خودبخودی‌گرایی
در آذرماه سال 81، رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی در سخنانی که در رابطه با تقوایی که در ماه رمضان بیان شده است، می‌گوید:
 «تقوا به‌زبان و فرهنگ خودمان یعنی مرزبندی و فاصله‌گرفتن با خودبخودی‌گرایی، حرکت خودبخودی که همیشه روبه پایین است.
 «به‌طور خودبخودی، طبیعت شیئ این است، طبیعت آب این است که از بالا به ‌پائین می‌آید‌. در کوهنوردی که از بالا به ‌پائین آمدن که مشکل نیست، از پایین به ‌بالا رفتن مشکل است‌. آن چیزی که طبیعی است، آن چیزی که خودبخودی است، غریزه است (غریزه که البته مشترک است با همه حیوانات جاندار با همه حیوانات). تقوی یعنی ضد خودبخودی‌گرایی د‌ر انسان، در جامعه در تاریخ، یعنی تسلیم و حرکت خودبخودی نباشد. وقتی دیو تنوره می‌کشد، وقتی خمینی تنوره می‌کشد و اعدام می‌کند، گرایش خودبخودی، جازدن و تسلیم است.
وقتی تهدیدات سیاسی هست، مثل احتمال جنگ، کشتار و‌ ... ، به‌صورت خودبخودی، طبیعت خودبخودی اشیاء رو به ‌پائین است، رو به ‌ترس است، رو به ‌وحشت است رو به ‌وارفتگی است.
تقوا ضد حرکت خودبخودی است، ضدتسلیم است، ضد سازش است‌. اگر که مجاهدین در جامعه، اعتبار، شرف و حرمتی دارند به‌خاطر این است که تسلیم نشدند، رو به ‌پائین حرکت نکردند و در دامان رژیم غلت نخوردند.
پس تقوا شاخص آدمیت، یعنی آن زرهی است که ما را از پس‌رفت و حرکت خودبخودی حفظ و نگهداری می‌کند.
تمام ارزش آن مجاهدی که در زندان، مقهور شکنجه نشده است، مقهور حکم اعدام نشده و به‌سوگندش خیانت نکرده است، در همین است که تسلیم حرکت خودبخودی نشده است. اگر تقوایی درمیان نبود، تقوای مجاهدی، پس باید در برابر دشمن دامن از دست می‌داد، می‌باید تسلیم می‌شد. ولی می‌شود در برابر دشمن مقاومت کرد، می‌شود با دست و پای شکسته هم مقاومت کرد. ، این‌که کار عجیب و غریبی نیست. این‌که مسلک مجاهدین است، طریقت مجاهدین است، منهاج مجاهدین است‌. روش مجاهدین است، با دست و پای شکسته هم می‌شود اگر قلب آدمی، جایگاه ایمانش، سالم باشد، می‌شود راههای طولانی را طی کرد. فرورفتن، طبیعت خودبخودی اشیاء است، فرارفتن مبین تقواست».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر