۱۳۹۸ مرداد ۲۵, جمعه

سیرک‌واره فراق – از محمدرضا ایرانپور

محمدرضا ایرانپور

چگونه وزارت اطلاعات در برابر هماورد خود به نمایشات مسخره رو می‌آورد

سیرک واره فراق – از: محمدرضا ایرانپور
اکنون بیش از ۲ ماه از لیست‌گذاری ولی‌فقیه، توسط خزانه‌داری ایالات‌متحده می‌گذرد. وزیرخارجه شیاد او ظریف نیز، شامل این لیست‌گذاری شد و پس از ۴ دهه مماشات، مدال «کارچاق‌کن نظام» را به سینه نامبارکش چسباندند.
در این میان آنچه بیش از همه چشم‌گیر است، پیشرفت روزافزون شورای ملی مقاومت ایران به عنوان جایگزین این رژیم و سازمان محوری آن یعنی سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران است.
رژیم آخوندی برای مقابله با استقبال اجتماعی و اشتیاق نسل جوان از مجاهدین و ترس خامنه‌ای از قیام و کانون‌های شورشی در داخل کشور به شیطان سازی از مجاهدین و مقاومت ایران می‌پردازد. تولید فیلم و انتشار کتاب و برنامه‌های مسخره تحت عنوان جشنواره ازجمله اقدامات تدافعی ولی‌فقیه ارتجاع برای شیطان سازی از مجاهدین است. مهره‌ها و بازیگران بسیاری از آن‌ها مزدورانی هستند که تحت عنوان «خانواده مجاهدین» به صحنه آورده می‌شوند همان‌طور که در اشرف و لیبرتی نیز همین مزدوران با همین عناوین برای زمینه سازی حمله و هجوم و کشتار مجاهدان توسط نیروی تروریستی قدس و نیروهای تحت امر ولی‌فقیه جنایتکار بارها به پشت سیاج اشرف و دیوارهای لیبرتی برده شدند.
بیایید یک نمونه کم‌ارزش اما گویا را، با یکدیگر تبیین کنیم.
امسال شعبه «فراق» وزارت اطلاعات، یک «جشنواره» ترتیب داد.
وزارت اطلاعات از ۱۷ بهمن ۹۷، فراخوان «نخستین جشنواره رسانه‌ای فراق» را اعلام کرد و مهلت ارسال «آثار» به آن را تا آخر بهمن‌ماه سال ۹۷ اعلام کرد؛ یعنی ۱۳ روز! هدف از این جشنواره چه بود؟ از روی متن وزارت بخوانیم:
«پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در نظر دارد باهدف انتخاب برترین و تأثیرگذارترین آثار رسانه‌ای در حوزه خانواده‌های اسیران فرقه رجوی، جشنواره‌ای در ۵ محور عکس، یادداشت، دل نوشته به اسیران، موزیک ویدیو و کاریکاتور برگزار نماید. چنانکه از اهداف این جشنواره برمی‌آید، خانواده‌ها (بخوانید مزدوران اجاره‌ای) به عنوان عاملی مزاحم در فرقه … رجوی شناخته می‌شوند، بدین جهت برآیند انتشار فعالیت‌های آن‌ها تأثیر به سزایی در بیداری و رهایی (بخوانید دعوت به تسلیم و بوسیدن دست جلاد) اسیران این فرقه دارد.»
پس معلوم شد این به اصطلاح جشنواره، «سیرک‌واره»‌ ای است برای شیطان سازی از مجاهدین و نجات رژیم پابه‌گور از دست مقاومت ایران و سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران.
حال ببینیم استقبال از این سیرک‌واره به چه میزان بوده است؟!
– وزارت اطلاعات، در تاریخ ۶ اسفند ۹۷ مهلت ارسال «آثار» را تا آخر اردیبهشت‌ماه سال ۹۸ تمدید کرد!
– در تاریخ ۲۳ تیر ۹۸ مجدداً اعلام کرد مهلت ارسال «آثار» تا آخر تیرماه سال ۹۸ خواهد بود!
– در تاریخ ۹ مرداد ۹۸ بالاخره اسامی مزدوران برگزیده را اعلام کرد و مشخص شد که جیره نقدی هم به آن‌ها داده است و نوشت:
«جوایز نقدی برگزیدگان این جشنواره به زودی طی تماس با آن‌ها به‌حساب واریز خواهد شد.»
پس اول اینکه ۷ ماه طول کشید تا چند رأس مزدور اجاره‌ای جور کنند و دوم اینکه درنهایت مجبور شد جیره مزدوری آن‌ها را نیز به «حساب» واریز کند.
حال موضوع این به اصطلاح آثار چه باید باشد؟ باز از روی دیکته وزارت اطلاعات به مزدوران می‌خوانیم:
«آثار ارسالی باید مربوط با موضوعات زیر باشند:
– تبیین‌کننده ماهیت فرقه رجوی!
– افشای دروغ‌پردازی‌های فرقه رجوی در مورد خانواده‌ها!
– آشکارسازی چهره دجالانه فرقه رجوی در فضای مجازی!
– بیان احساس، عاطفه و دلتنگی خانواده‌های اسیران!»
در اینجا هم سناریست ناشی وزارت بند را به آب می‌دهد و معلوم می‌شود که هدف، منتشر کردن یک مشت اراجیف و لجن‌نامه وزارت ساخته است برای نجات ولی‌فقیه با تبیین ماهیت سازمان پرافتخار مجاهدین؛‌ یعنی مخدوش کردن اذهان جوانان در رابطه با سازمان. جوانانی که هرروز حمایتشان از سازمان بیشتر می‌شود و گروه‌گروه به کانون‌های شورشی می‌پیوندند، شاید که با این ترفند و جنگ‌روانی وزارت اطلاعات بتواند این روند را کندتر کرده و چند صباحی به عمر نظام بیفزاید.
حال بپردازیم به داستان خودمان:
یکی از پادوهای وزارت اطلاعات شرکت‌کننده در «سیرک‌واره» شخصی است بنام (هما ایرانپور) که مدعی است از «فراق» من سوخته است. متنی آغشته به اشک تمساح در این جشنواره با نام او ارائه و منتشرشده است که خاطراتش مربوط به سال‌های ۸۲-۸۳ است. داستان از این قرار بود که وقتی اولین بار وزارت اطلاعات یک ناخواهر وزارتی (که سابقه او را در چند نوبت قبلاً افشا کرده‌ام) را به همراه مادرم، در کاروانی از ده‌ها اتوبوس به اشرف ۱ فرستاد تا به من امان‌نامه حاجی خاتمی را قول بدهند و اینکه ۲۰ میلیون و یک دستگاه پیکان نو هم به من می‌دهند، به شرط اینکه مبارزه را ترک کنم، با پوزش از خوانندگان عزیز، اما از جانب من چیزی جز «تف» و لعنت عایدشان نشد. چند ماه بعد خبر آمد که وزارت اطلاعات که در ناشیگری اولیه یعنی فرستادن این افراد درپوش خانواده با کاروان وزارتی، شکست‌خورده بود، آن‌ها را به اصطلاح مستقل و از مرز خاکی به اشرف فرستاد. از به اصطلاح خانواده من هم تا جایی که یادم هست ۱۰-۱۲ نفری آمده بودند. حتی کودکان (خواهرزاده‌ها) را نیز که رابطه بسیار صمیمی با من داشتند آورده بودند تا به لحاظ عاطفی تأثیر بیشتری روی من بگذارند و من را با سرمایه‌گذاری روی عواطفم مجبور کنند که به مبارزه پشت کنم که البته من با هوشیاری کامل وارد این دام وزارت نشدم و به دیدار آن‌ها نرفتم و در نامه‌ای به آن‌ها نوشتم که به دلیل آلودگی‌شان به وزارت بدنام به دیدارشان نرفته‌ام و انتخاب من مبارزه است و شما هم اگر واقعاً برای دیدار من آمده‌اید پس پشتیبان من باشید و با وزارت نروید که متأسفانه این نصیحت کارگر نیفتاد!
داستانی که در بخش «دل نوشته» های این سیرک‌واره با نام «بوی عید در غروب غریب» جایزه نقدی جلادان مردم ایران را برده است، متعلق به همین فرد یعنی هما ایرانپور است. همه می‌دانیم که تا آخرین روز خروج مجاهدین از اشرف و لیبرتی، بلندگوهای سیرک مزدوران با فحاشی‌های ۲۴ ساعته در اطراف ما برقرار بود. به قول ما اشرفی‌ها هرروز تعدادی از عشیره قاسم سلیمانی بالای در و دیوار اشرف و لیبرتی می‌آمدند تا جنگ روانی وزارت و زمینه سازی موشک بارانها و کشتار ما را پیش ببرند.
شما خوانندگان عزیز منتظر نباشید! نه شخص ولی‌فقیه و نه وزارت منحوس او و نه مزدورانش طی ۲۰ سال گذشته که من را مورد شکنجه روانی قرار داده‌اند،‌ هیچ‌گاه به این سؤال‌ها جواب نداده و رفع ابهام نکرده‌اند!
آخر لجن‌پراکنی آن‌ها یک‌سویه و یک‌بار مصرف است و نقش مسکنی را برای بیماری دارد که تمام وجودش را سلول‌های سرطانی دربر گرفته و پس از ساعتی تأثیر جزئی آن مسکن هم از بین می‌رود و باز درد تمام وجودش را فرامی‌گیرد. بله ‌ این لجن نامه‌ها می‌گذرد و در گوگل ته‌نشین می‌شود اما آنچه باقی می‌ماند، درخشش مقاومت ما اشرفی‌ها و اشرف نشان‌ها و کانون‌های شورشی و ارتش آزادی‌بخش ملی ایران است. درخششی که همچون ستاره صبح، نویدبخش صبح پیروزی و رهایی خلق قهرمان ایران است. این است که بر سینه تاریخ ثبت می‌شود و جاودان می‌ماند. همان‌طور که پس از هزاره‌ها نام پیامبران ما ابراهیم و نوح که خانواده‌شان حتی به‌اندازه سنگی جلوی پا، مزاحمشان نشد تا مسیر رهایی انسان را بپیمایند و کماکان نامشان در تاریخ همه مکاتب و ادیان می‌درخشد، برق پایداری ما نیز جاودانه خواهد درخشید.
و همچنان که قبلاً خطاب به شخص خامنه‌ای و تمامی مزدورانش گفته‌ام بازهم از زبان آفریدگار و رسولش تکرار می‌کنم که:
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَی الْحُسْنَیینِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکمْ أَن یصِیبَکمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیدِینَا
فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَکم مُّتَرَبِّصُونَ (توبه ۵۲)
آیا درباره ما چیزی جز ۲ نیکی «شهادت یا پیروزی» را انتظار دارید؟ اما ما که برای آزادی مردممان مبارزه می‌کنیم، می‌توانیم برای شما این چشم‌انداز را داشته باشیم که خداوند یا از جانب خودش شما را عذاب بدهد و نابود کند یا اینکه با دستان ما اراده و خواست خودش را که سرنگونی محتوم شما است محقق کند. حال که چنین است،‌ شما انتظار بکشید و ما هم در انتظاریم.
اما شکی نیست که این انتظار برای شما زجرآور است چون سرنگونی در انتظار شماست اما انتظار ما یک انتظار پویا و خلاق و پیش‌رونده است چون رقم زنندگان سرنگونی و آزادی خلقمان هستیم و با انقلاب مریم پاک رهایی روزبه‌روز بر این پویایی و خلاقیت افزوده می‌شود.
پس باز هم بیشتر منتظر باشید چون به زودی با کانون‌های شورشی همچون صاعقه و اخگران شب‌کوب بر سرتان فرود می‌آییم.

مجاهد خلق اشرفی
کوچک مردم ایران و کانون‌های شورشی
محمدرضا ایرانپور
اشرف ۳ –مرداد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر