۱۳۹۹ فروردین ۲۱, پنجشنبه

خامنه ای خطرناکتر از کرونا

تصمیمات لحظه‌ای و فله‌ای و گاها متناقض دولت روحانی، در مدیریت کشور و مدیریت بحران کرونا، صدای اعتراض و انتقاد همه جناحها و باندهای حکومتی را بلند نموده و هر یک با زبانی و بیانی کلیت رویکرد دولت و عملکردهای او را زیر سوال کشیده‌اند. در این ایام توئیتها، مقالات، و مطالب متعدد و متنوعی در سایتها و رسانه‌ها نوشته می‌شود که برآیند همگی آنها، انتقاد به بی‌برنامه‌گی، پنهان‌کاری، سهل‌انگاری، دروغ‌درمانی و نهایتا بی‌کفایتی دولت در مواجهه با مشکلات مملکت و خصوصا، رویکرد آن با مقوله جدی شیوع کرونا در کشور است. علی‌رغم همه ملاحظه کاریهای منتقدین ، در همین راستا پاسدار شمخانی، نیز به فریاد آمده و بدون هرگونه ملاحظه‌کاری، روی اصلی‌ترین درد ولی‌فقیه دست گذاشته و در توئیتی، به تهدیدی خطرناکتر از کرونا اشاره می‌کند.
کامران باقری لنکرانی وزیر پیشین بهداشت، با نوشتن نامه‌ای خطاب به روحانی، از شیوه برخورد دولت برای مقابله با بیماری کرونا انتقاد کرده و می‌نویسد: «در چنین شرایطی، عادی کردن ترددها و ایجاد این باور غلط که ما بیماری را کنترل کرده‌ایم به رفتارهای مخاطره‌آمیز دامن زده و می‌تواند با شتابی سهمگین کشورما را در بحران قرار دهد. دست‌کم گرفتن مخاطرات، می‌تواند کشور ما را در شرایطی بحرانی قرار داده و دهها هزار نفر را به کام مرگ فروبرد و صدها هزار نفر را روانه بیمارستانها نماید
سردبیر روزنامه جوان که متعلق به سپاه پاسداران است در سرمقاله‌اش به روحانی تاخته است که چرا به خامنه‌ای نامه علنی نوشته و از او تقاضای برداشت یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی کرده است؟ زیرا این پول متعلق به آیندگان است و با این نامه علنی رهبر زیر فشار قرار میگیرد که با آن موافقت نماید. چرا دولت از ظرفیتهای موجود خود استفاده نمی‌کند؟
در این ایام، چنین موضعگیریها و انتقاداتی، از جانب طرفهای مختلف، به وفور وجود دارد. همه آنها درد مردم و درد وطن پیدا کرده‌اند و جنگ باندی خود را در زیر پوش شیوه مدیریت کرونا به پیش می‌برند. هرچند که خامنه‌ای و باند او، با مهندسی انتخابات و رد صلاحیت بسیاری از مهره‌های باند موسوم به اصلاح‌طلب، مجلس گوش بفرمان‌تری را برای خود تدارک دیده‌است. اما بحران کرونا، همانطور که واقعیت‌های خود را برهمه جهان تحمیل کرده است، بر بیت ولایت که کارچرخان اصلی کشور است نیز، تحمیل نموده که در چنین شرایطی، به تکنوکراتها و متخصصین، میدان عمل بیشتری دهد. زیرا مقابله با چنین فاجعه‌ای از آخوندهای کبره گرفته حوزه و بیت ولایت برنمی‌آید.
اما فراتر از همه این حرفها و موضع‌گیرها، اخیرا نغمه‌های جدیدی در فضای رسانه‌ای کشور بگوش می‌رسد که تاکنون، برای خامنه‌ای مرز سرخ بوده و مطرح نمودن آنها امری محال و بیان کننده آن، با تیغ تکفیر بشدت سرکوب می‌گردید. موضوع تغییر ساختار سیاسی کشور، ضرورت مذاکره با آمریکا، میدان دادن به فعالیت احزاب، دعوت از خارج کشوریها، از جمله مسائلی هستند که حتی تاپیش از کرونا،کسی جرأت بیان آنرا نداشت.
فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم می‌گوید: « ذلت برای یک کشور، یعنی این‌که مردمش در فقر و بدبختی زندگی کنند. ایران باید سعی کند به هر طریقی راه گفت‌وگو با دنیا باز کند. باید وحدت و انسجام ملی ایجاد کنیم. راه را برای کسانی که خارج از کشور هستند و تمایل دارند که بازگردند باز کنیم».
عباس عبدی روزنامه‌نگار، در گفت‌وگو با خبرآنلاین می‌گوید: «احزاب سیاسی در ایران، جدا از حکومت تعریف نمی شوند. به هر میزانی که حکومت بسته عمل کند، احزابش هم بسته‌تر رفتار می‌کنند. به نظرم گام اول را باید حکومت بردارد و احزاب هم باید با مقتضیات زمان و خواست مردم هماهنگ عمل کنند. بزرگترین سرمایه انقلاب در حال تحلیل رفتن است و هیچ راهی جز بازسازی اعتماد وجود ندارد».
چنین سخنانی آنچنان به مخیله باند ولی‌فقیه فشار آورد که بلافاصله، حسین شریعتمداری کیهان نویس که منعکس کننده نظرات خامنه‌ای است، تیغ‌کشان به میدان آمد و با نوشتن مقاله‌ای با عنوان: « مرض لاعلاج عضو حزب منحله مشارکت» عباس عبدی را در حد مزدوری مجاهدین و سلطنت‌طلب‌ها به باد ناسزا گرفت و نوشت:«عباس عبدی، به همراه سایر دوستانش در ستاد اصلاحات بر خط «القای انزجار عمومی» حرکت می‌کنند و از این طریق در مسیر براندازی راه می‌پیمایند». شریعتمداری میخ آخر را هم به تابوت عبدی کوبید و نوشت: « یادآوری می‌شود عبدی (عضو حزب منحله مشارکت)، در دوره اصلاحات، سفری مشکوک به پاریس داشت و با یکی از اعضای جاسوسخانه سابق آمریکا در تهران، ملاقات کرد».
شاید برای هر ناظر بیرونی که کشور را در فاجعه کرونا غرق می‌بیند و میزان روز افزون مبتلایان و مرگ و میرها، سونامی هولناکی از مرگ مبتلایان در همه استانهای کشور را انتظار می‌کشند، دیدن چنین دعواها و کشمکش‌های سیاسی، قابل درک نباشد. زیرا انتظار آنست که در چنین شرایط خطیری، همه کارگزاران یک کشور، باید برای مهار و کنترل اپیدمی کرونا بسیج گردند. باید که همه سرمایه‌های ملی کشور، برای سلامت و نجات جان مردم هزینه شود. اما چرا در رژیم آخوندی همه چیز وارونه و بر عکس همه دنیاست؟
پاسخ به این سوال مهم را می‌توان از سخنان اخیر شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی استخراج کرد که در پوش مخالفت با سیاستهای تحریمی آمریکا حرف اصلی را بیان کرد. وی در روز ۱۷فروردین در صفحه توئیتر خود نوشت که ترامپ خطرناکتر از کروناست. وی با چنین گفته‌هایی میخواهد دهان هرگونه مذاکره جویی را ببندد. می‌خواهد همچنان فضای منقبض ساخته ولی فقیه را حفظ نماید. می‌خواهد هرگونه شکافی که صحبت از آزادی احزاب و مشارکت بیشتر مردمی است را ببندد. زیرا اگر چنین شکافهایی در چتر اختناق رژیم جا باز کند، بسرعت آنرا دریده و به قیامهای سراسری و آتشینی منجر می‌گردد که اثری از این رژیم باقی نخواهند گذاشت. به این دلیل است که خامنه‌ای و اطرافیانش، خطر بزرگتر از کرونا را مثل روز روشن در آتیه خود می‌بیند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر