دیدارخانوادگی یا تلاشبرای برپایی سیرکمزدورانارتجاع دراشرف۳
رژیم در این روزها به موازات بالاگرفتن بحرانهای سیاسی و اقتصادی به سیاست شیطان سازی علیه مجاهدین ابعاد جدیدی بخشیده و بخش اعظم توان و انرژی خودش را صرف آن کرده است. یکی از اقدامات جدید آخوندها علیه مجاهدین، تلاش و تقلا برای بازگشایی سیرک مزدوران در اشرف ۳ میباشد. در این رابطه میخواهیم ببینیم هدف رژیم از این کارها چیست؟ و اهرمها و عوامل رژیم چه کسانی هستند؟ ابتدا به نامه وزارت اطلاعات که به اسم مأمور شناخته شده خودش به اسم ابراهیم خدابنده خطاب به نخست وزیر آلبانی فرستاده نگاهی بکنیم:
«نامه سرگشاده مدیر عامل انجمن نجات به نخست وزیر آلبانی
آقای ادی راما، نخست وزیر جمهوری آلبانی
من به نمایندگی از جانب صدها نفر از خانوادههای دردمند و رنج کشیده اعضای سازمان مجاهدین خلق که در کشور شما مستقر شدهاند با شما مکاتبه میکنم. یادآور میشوم که نامههای خانوادهها به دفتر ریاست جمهوری تاکنون تماماً بی پاسخ مانده است». (نجات رژیم – ۱۳ اردیبهشت ۹۹)
آقای ادی راما، نخست وزیر جمهوری آلبانی
من به نمایندگی از جانب صدها نفر از خانوادههای دردمند و رنج کشیده اعضای سازمان مجاهدین خلق که در کشور شما مستقر شدهاند با شما مکاتبه میکنم. یادآور میشوم که نامههای خانوادهها به دفتر ریاست جمهوری تاکنون تماماً بی پاسخ مانده است». (نجات رژیم – ۱۳ اردیبهشت ۹۹)
ابراهیم خدابنده که ظاهراً نویسنده این نامه میباشد همان مزدوری است که قبل از این، بفرموده وزارت اطلاعات نامهای برای شورایعالی امنیت رژیم و دفتر آخوند روحانی نوشته و خواهان شکایت رسمی فاشیسم دینی علیه آلبانی به دلیل حضور مجاهدین شده بود.
نامبرده همان کسی است که در جمع آخوندهای آستان قدس از قتل عام ۳۰ هزار مجاهد و مبارز در سال ۶۷ توسط رژیم دفاع کرد و گفت:
نامبرده همان کسی است که در جمع آخوندهای آستان قدس از قتل عام ۳۰ هزار مجاهد و مبارز در سال ۶۷ توسط رژیم دفاع کرد و گفت:
امنیت کنونی ما دستاورد حکم قاطع امام در سال ۶۷ است (هابیلیان – ۵ شهریور ۹۶)
این اولین بار نیست که وزارت اطلاعات از زبان ابراهیم خدابنده، خودش را نماینده خانوادههای مجاهدین اعلام میکند و ظاهراً دلش به حال عواطف اشرفیها میسوزد. قبلاً هم رژیم وی را به اتفاق چند مزدور دیگر نزد رئیس انترپل برد تا از جانب خانوادههای مجاهدین که در آلبانی هستند، خواهان استرداد مجاهدین به رژیم آخوندی شود تا رویای ولیفقیه ارتجاع برای تکمیل کار ناتمام خمینی در سال ۶۷ یعنی قتل عام و نابودی همه مجاهدین را محقق نماید.
«خدابنده از [یورگن اشتاک رئیس انترپل] خواستار دادن بیانیهای از جانب انترپل در خصوص اقدامات تشکیلات مجاهدین خلق… شد» ابراهیم خدابنده «از جانب خانوادههای [مجاهدین] که در آلبانی… هستند گفت خانوادهها هرگز برای عزیزان خود عاقبت بدی نمیخواهند. وقتی آنان موضوع استرداد اعضای… این گروه را مطرح میکنند، یقین دارند که به نفعشان» میباشد». (اینترلینک – ۲۲ تیر ۹۶)
اما وقتی تلاش و تقلای آخوندها برای استرداد و اقدامات تروریستی علیه مجاهدین شکست خورد، رژیم میخواهد این بار در جلد خانواده و با پوشش عواطف و دیدار خانوادگی شانس خودش را آزمایش کند.
عوامل و دست اندرکاران:
بعد از آشنا شدن با منشأ این طومار که در آشپزخانه ولایت پخته شده است ببینیم مجریان پیشبرد این طرح چه کسانی هستند.
«از روز دوشنبه ۱ اردیبهشت ۹۹ پویش جمع آوری امضاء خطاب به دولت و وزارت امور خارجه آلبانی با درخواست صدور ویزا برای خانوادهها جهت دیدار با عزیزانشان وارد عمل گردید. در هفته دوم، نمایندگیهای انجمن نجات… در ۲۷ استان کشور به صورت گسترده فعال شدند… امضاها از شهرهای متعدد ایران و حتی از دیگر کشورها انجام شده بود». (نجات رژیم – ۱۱ اردیبهشت ۹۹)
شعبات وزارت اطلاعات که تحت نام نجات کار میکنند اولین بار نیست که ”از فرط دلسوزی” برای اشرفیها بقول رژیم بصورت گسترده فعال شدهاند. در زمانی که مجاهدین در اشرف و لیبرتی بودند، شعبات وزارت جاسوسی و آدمکشی «بصورت گسترده فعال شدند». چرا که تمامی حمله و هجومهای نیروهای عراقی و مزدوران تروریست آخوندها، بر اساس همین زمینه چینیهای مزدوران تحت عنوان خانوادهها بود که در پشت درب اشرف و لیبرتی اقدام به شکنجه روانی رزمندگان آزادی میکردند.
وزارت اطلاعات در سال ۹۳ ابعاد این توطئه را به این صورت اعلام کرد:
وزارت اطلاعات در سال ۹۳ ابعاد این توطئه را به این صورت اعلام کرد:
«از زمستان سال ۱۳۸۹ تا شهریور ماه ۱۳۹۲ بیش از ۱۰ هزار سفر از طرف خانوادههای اسیران اشرف انجام شد… گروههای بسیاری از خانوادهها از ایران و سایر نقاط جهان بسوی اشرف در سفر بودند تا زمان فروپاشی یک فرقه تروریستی و آزادی اسیران ذهنی در آن را تسریع نمایند…». (سایت نجات رژیم- ۲۲ شهریور ۹۳)
این ۱۰ هزار سفر که تماماً توسط وزارت اطلاعات راهاندازی میشد در حالی بود که دولت دست نشانده عراق به صدها درخواست خانوادههای حقیقی مجاهدین برای سفر به عراق و دیدار با فرزندانشان جواب نداد و در یک مورد هم که اعضای چند خانواده از ایران برای سفر به عراق اقدام کرده بودند، در فرودگاه تهران توسط مأموران امنیتی دستگیر و روانه زندان شدند.
هدف از این اقدامات زمینهسازی برای اعمال فشار هرچه بیشتر بر مجاهدین و فراهم کردن زمینه حمله و کشتار در اشرف توسط دولت مالکی بود؛ اقداماتی که به سه قتلعام در اشرف با بیش از ۱۰۰ شهید و ۱۰۰۰ مجروح و یک محاصره ضدانسانی همه جانبه، همراه با شکنجه روانی شبانه روزی ۶۷۷ روزه با ۳۲۰ بلندگو منجر شد.
هدف از این اقدامات زمینهسازی برای اعمال فشار هرچه بیشتر بر مجاهدین و فراهم کردن زمینه حمله و کشتار در اشرف توسط دولت مالکی بود؛ اقداماتی که به سه قتلعام در اشرف با بیش از ۱۰۰ شهید و ۱۰۰۰ مجروح و یک محاصره ضدانسانی همه جانبه، همراه با شکنجه روانی شبانه روزی ۶۷۷ روزه با ۳۲۰ بلندگو منجر شد.
در لیبرتی چه گذشت؟
بعد از انتقال مجاهدین از اشرف به لیبرتی چه شد و طرح و نقشه وزارت اطلاعات علیه مجاهدین با حربه باصطلاح خانواده به کجا رسید؟
وزارت اطلاعات بارها مزدوران خود فروختهای را تحت پوش خانواده به پشت دیوارهای لیبرتی فرستاد تا علاوه بر شکنجه روانی و جمع آوری اطلاعات، برای اقدامات تروریستی زمینه سازی کنند. در حالیکه مجاهدین برای دفاع از آرمان و هدفشان برای آزادی، عزم جزم کرده و پایداری پرشکوه را انتخاب کرده بودند.
وزارت اطلاعات بارها مزدوران خود فروختهای را تحت پوش خانواده به پشت دیوارهای لیبرتی فرستاد تا علاوه بر شکنجه روانی و جمع آوری اطلاعات، برای اقدامات تروریستی زمینه سازی کنند. در حالیکه مجاهدین برای دفاع از آرمان و هدفشان برای آزادی، عزم جزم کرده و پایداری پرشکوه را انتخاب کرده بودند.
وزارت اطلاعات مشابه کارهایی که هماکنون در رابطه با اشرف ۳ دنبال میکند یعنی بسیج مزدوران برای گرفتن ویزای عراق را انجام میداد. سرپل آن هم یک شعبه شناخته شده وزارت به اسم بنیاد سحر بود که وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس برای مأمور خودش مسعود خدابنده راه انداخته بود. با این تفاوت که آن زمان وزارت اطلاعات، بدلیل اینکه دولت عراق، دستنشانده رژیم بود، با مشکل ویزا مواجه نبود. نمونههایی از اینگونه اقدامات اطلاعات آخوندی که تحت نام خانواده مجاهدین صورت میگرفت را در زیر مشاهده میکنید:
«برای ویزای عراق تماس بگیرید
بنیاد خانواده سحر به تمامی خانوادههائی که در آمریکا و اروپا مایل به سفر به عراق برای دیدار با عزیزان خود در اردوگاه لیبرتی هستند اعلام میدارد که حاضر به انجام هرگونه همکاری و دادن تأییدیه برای اخذ ویزای عراق میباشد. خانوادهها میتوانند در این خصوص با بنیاد ارتباط برقرار نموده و مشخصات درخواست ویزای خود را اعلام نمایند تا در این زمینه اقدامات لازم صورت گیرد». (شعبه وزارت اطلاعات موسوم به بنیاد سحر – ۷ آذر ۹۴)
بنیاد خانواده سحر به تمامی خانوادههائی که در آمریکا و اروپا مایل به سفر به عراق برای دیدار با عزیزان خود در اردوگاه لیبرتی هستند اعلام میدارد که حاضر به انجام هرگونه همکاری و دادن تأییدیه برای اخذ ویزای عراق میباشد. خانوادهها میتوانند در این خصوص با بنیاد ارتباط برقرار نموده و مشخصات درخواست ویزای خود را اعلام نمایند تا در این زمینه اقدامات لازم صورت گیرد». (شعبه وزارت اطلاعات موسوم به بنیاد سحر – ۷ آذر ۹۴)
«ما اعضای خانوادههای سازمان مجاهدین خلق… از سازمانهای حقوق بشری و کمیساریایعالی پناهندگان در عراق و آلبانی، خواهان حمایت، همکاری و رسیدگی به درخواستهای اعضای این کمپین را داریم و انتظار میرود دست یاری ما را بفشارید -کمپین خانوادههای سازمان مجاهدین خلق» (سایتهای زنجیرهای وزارت اطلاعات – فراق ۳ دی ۹۴)
واقعیت اینست که هدف وزارت جاسوسی و کشتار از اینگونه اقدامات که تحت نام خانواده مجاهدین صورت میگرفت، تسلیم شدن به ملاها و دست کشیدن از مبارزه برای آزادی بود چراکه آخوندها سرنگونی و بی آیندگی خود را در مقاومت ایران و نیروی محور آن یعنی مجاهدین میبینند.
اعترافات مقامات دولت مالکی
بعدها مقامات دولت مالکی اعترافات قابل توجهی در این زمینه کردند که نمونه زیر فقط یکی از آنهاست:
«محمد مهدی البیاتی وزیر اسبق حقوق بشر عراق و عضو شورای سازمان بدر، گفت: تلاش میکردیم که عواطف [مجاهدین] را تحریک کنیم. به آنها میگفتیم که خانوادههایتان را آوردهایم؛ اما میگفتند که اینها خانوادههای ما نیستند، بلکه مزدور هستند. یکبار چهار خانواده را به اردوگاه [لیبرتی] بردیم». (خبرگزاری دفاع پرس و خبرگزاری میزان – ۶ مرداد ۹۸)
رژیم میخواست با بکارگیری مزدوران و جیرهخواران خودش تحت عنوان خانواده سر مجاهدین را بریده و زبانشان را از گلو در بیاورند. همانها که هر روز با شکنجه روانی، در پشت دیوارهای لیبرتی، اشرفیها را تهدید میکردند و خواهان حمله نیروهای عراقی بودند. بگذریم که همینها بودند که اطلاعات لیبرتی را با عکس و فیلم برای موشک زدن به مجاهدین تأمین میکردند.
سر انجام اقدامات رژیم به کجا رسید؟
نتیجه اقدامات وزارت اطلاعات ونیروی تروریستی قدس که تحت عنوان خانواده علیه مجاهدان مستقر در لیبرتی انجام میگرفت به کجا رسید و چه شد؟
بارها لیبرتی مورد تهاجم موشکی نیروهای عراقی تحت امر خامنهای قرار گرفت و ۳۶ نفرشهید و چند صد نفر مجروح و مصدوم شدند.
بارها لیبرتی مورد تهاجم موشکی نیروهای عراقی تحت امر خامنهای قرار گرفت و ۳۶ نفرشهید و چند صد نفر مجروح و مصدوم شدند.
علت پناه بردن گشتاپوی آخوندی به ترفندهای سوخته:
هماکنون در سال ۹۹ سؤال این است که چه اتفاقی افتاده که آخوندها به همان روشهای کهنه و لو رفته روی آوردهاند؟
با کشف و فاش شدن طرحهای تروریستی نیروی قدس سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم در آلبانی، طی یک سال و نیم گذشته؛ دیپلمات تروریستهای رژیم آخوندی ازجمله سفیر و افسر اطلاعاتی و دو دیپلمات دیگر به دلیل اقدامات تروریستی از آلبانی توسط دولت این کشور اخراج شدند. یکی از مراکز جاسوسی و استخدام تروریسم به نام کالج سعدی در آلبانی نیز توسط دولت آلبانی بسته شد.
با کشف و فاش شدن طرحهای تروریستی نیروی قدس سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم در آلبانی، طی یک سال و نیم گذشته؛ دیپلمات تروریستهای رژیم آخوندی ازجمله سفیر و افسر اطلاعاتی و دو دیپلمات دیگر به دلیل اقدامات تروریستی از آلبانی توسط دولت این کشور اخراج شدند. یکی از مراکز جاسوسی و استخدام تروریسم به نام کالج سعدی در آلبانی نیز توسط دولت آلبانی بسته شد.
وزارت اطلاعات در آلبانی خیلی تلاش کرد تحت پوش خانواده علیه مجاهدین اقدام تروریستی انجام بدهد ولی موفق نشد و طرح رژیم لو رفت.
برای نمونه مدیرکل پلیس آلبانی در اول آبان ۹۸ اعلام کرد: مزدوری به نام علیرضا نقاشزاده که خود را از ” اعضای سابق مجاهدین“ معرفی میکرد به بهانه دیدار مادرش طاهره زارنجی و بردن وی از آلبانی مأموریت جمعآوری اطلاعات برای حمله تروریستی را بر عهده داشت که از داخل ایران توسط یکی از سرکردگان نیروی قدس بانام مستعار پیمان هدایت میشد. او با یک پاسپورت اتریشی بنام آروین آرام سفر میکرد..
برای نمونه مدیرکل پلیس آلبانی در اول آبان ۹۸ اعلام کرد: مزدوری به نام علیرضا نقاشزاده که خود را از ” اعضای سابق مجاهدین“ معرفی میکرد به بهانه دیدار مادرش طاهره زارنجی و بردن وی از آلبانی مأموریت جمعآوری اطلاعات برای حمله تروریستی را بر عهده داشت که از داخل ایران توسط یکی از سرکردگان نیروی قدس بانام مستعار پیمان هدایت میشد. او با یک پاسپورت اتریشی بنام آروین آرام سفر میکرد..
اکنونکه عمده راههای مرسوم وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس به آلبانی مسدود شده است، وزارت اطلاعات تلاش دارد که تحت عنوان خانواده، راه تروریستهای خودش به آلبانی را از این طریق بازنماید.
نگاهی به محاسبات پنبهدانهای آخوندها:
برای رسیدن به علت آویختن رژیم به چنین تشبثاتی، باید نگاهی به محاسبات آخوندها افکند و اینکه نتیجه این خوابهای پنبهدانهای به کجا رسید؟ نظر کارشناسان اطلاعاتی رژیم در این زمینه بسیار گویاست:
”مسئولان و کارگزاران حکومتی و نظامی در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که [مجاهدین] وقتی پایشان به اروپا برسد در برابر زرقوبرق دنیای بورژوازی و به دلیل سالیان محدودیت در عراق، نیروهایشان روند انحلال طی خواهند کرد و بهمرور تشکیلات [مجاهدین] را ترک کرده و با رفتن به دنبال زندگی، در فضای اروپا منحل خواهند شد… بهجای اینکه نیروهای [مجاهدین] درگیر جنگ با جمهوری اسلامی ایران شوند در اروپا مشغول خود خواهند شد و نهایتاً به بخشی از جامعه اروپا تبدیل میگردند و تا آنجا پیش خواهند رفت که پیدا کردن یک منافق در اروپا حکم کیمیا را خواهد داشت! اما روند تحولات نشان داد که اوضاع آنطور که انتظار میرفت جور نبود و درب مراد بر روی پاشنه درستش نچرخید… امروزه داد کارگزاران نظام بلند است که هر جا آشوب و اغتشاشی در کشور وجود دارد، رد پای [مجاهدین] هم در آن پیدا میشود و سخنرانی مقام معظم رهبری در ۱۹ دیماه سال گذشته شاخص گویایی بر نقش داشتن منافقین در اغتشاشات دیماه گذشته بود. ” (سایت بهارستانه رژیم – ۱۳ شهریور ۹۷) شماره ۲۹
اما مجاهدین با استراتژی درست و رهبری ذیصلاح بر دشمن پیشی گرفتند و همه رؤیاهای ولیفقیه بر بادرفت.
به دلیل خیزشها و قیامها بود که لرزه سرنگونی بر اندام رژیم افتاد و ولی فقیه ارتجاع حسرت آن ایامی را خورد که مجاهدین در عراق بودند و به دلیل حکومت دستنشانده آنجا میتوانست دست به قتل و کشتار مجاهدین بزند:
به دلیل خیزشها و قیامها بود که لرزه سرنگونی بر اندام رژیم افتاد و ولی فقیه ارتجاع حسرت آن ایامی را خورد که مجاهدین در عراق بودند و به دلیل حکومت دستنشانده آنجا میتوانست دست به قتل و کشتار مجاهدین بزند:
«تا زمانی که این گروه [مجاهدین] و اعضای آن در خاک عراق بودند، سپاه و نیروهای امنیتی فرصتی برای حلوفصل این منازعه را داشتند و هماکنون این فرصت چشمانداز خود را از دست داد… دغدغه و اشتغال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه منجر بهغفلت جدی گردید. این غفلت حال، سرباز کرده و نشان میدهد که این گروه دست بازتری در تحولات میدانی خواهد داشت. استفاده از شبکههای داخل کشوری و همچنین تأثیرگذاری بر روی مخاطبین خاکستری میتواند در زمره تلاشهای این گروه تبیین گردد و موجی از دلسردی را در بدنه نیروهای وفادار بهنظام و کشور ایجاد کند.». (سایت دیدهبان رژیم – ۳۰ فروردین ۹۶)
واکاوی توطئههای رژیم علیه مجاهدین:
در اینجا باید به این سؤال پرداخت که چرا رژیم در وانفسای کرونا که سراپای آخوندها را به لرزه درآورده، مجدداً درصدد توطئه علیه مجاهدین برآمده است؟
علت را باید در این دید که اولاً مجاهدین، افشاگر مستمر نقش رژیم در داستان کرونا هستند؛ ثانیاً رو درروی خامنهای که قصد دارد کرونا را بهعنوان یک نعمت و یک فرصت برای حفظ حاکمیتش بکار بگیرد، مجاهدین میخواهند از آن بهعنوان فرصتی برای پایان دادن به عمر این رژیم استفاده نمایند.
به همین دلیل است که هموطنانمان در سلسله تظاهراتشان در کشورهای مختلف جهان اعلام کردند زمان محاکمه و مجازات و اخراج مزدوران اطلاعات و سپاه و عوامل برونمرزی رژیم ضد ایرانی ولایتفقیه فرارسیده است و جاروی شغالان یک وظیفه ملی و میهنی میباشد.
علت را باید در این دید که اولاً مجاهدین، افشاگر مستمر نقش رژیم در داستان کرونا هستند؛ ثانیاً رو درروی خامنهای که قصد دارد کرونا را بهعنوان یک نعمت و یک فرصت برای حفظ حاکمیتش بکار بگیرد، مجاهدین میخواهند از آن بهعنوان فرصتی برای پایان دادن به عمر این رژیم استفاده نمایند.
به همین دلیل است که هموطنانمان در سلسله تظاهراتشان در کشورهای مختلف جهان اعلام کردند زمان محاکمه و مجازات و اخراج مزدوران اطلاعات و سپاه و عوامل برونمرزی رژیم ضد ایرانی ولایتفقیه فرارسیده است و جاروی شغالان یک وظیفه ملی و میهنی میباشد.
نتیجهگیری:
طرح وزارت اطلاعات برای بازگشایی سیرک مزدوران در اشرف ۳ تحت عنوان خانواده، دارای اهداف و عوامل و روش کارهای مشابه با سیرکهای قبلی در اشرف و لیبرتی میباشد که حکایت از منشأ واحد دارد.
در انتهای این یادداشت، باید تأکید نمود که مقاومت ایران با یادآوری مصوبه آوریل ۱۹۹۷ شورای وزیران اتحادیه اروپا خواستار اخراج جاسوسان و مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس از کشورهای اروپایی است. چه آنها که در سفارت رژیم مشغول به کار هستند و چه کسانی که در قالب انجمنها و شرکتهای پوششی فعالیت میکنند. دولتهای اروپایی باید مانع از آن شوند که خاک این کشورها جولانگاه ماشین جاسوسی و ترور رژیم آخوندی گردد.
به یمن افشاگریهای مقاومت ایران در سالهای اخیر شاهد روند دستگیری و اخراج دیپلمات تروریستهای رژیم از چندین کشور اروپایی بودهایم. این روند با همیاری ایرانیان آزاده و بهموازات تضعیف رژیم در برابر قیام مردم، تشدید خواهد شد.
در انتهای این یادداشت، باید تأکید نمود که مقاومت ایران با یادآوری مصوبه آوریل ۱۹۹۷ شورای وزیران اتحادیه اروپا خواستار اخراج جاسوسان و مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس از کشورهای اروپایی است. چه آنها که در سفارت رژیم مشغول به کار هستند و چه کسانی که در قالب انجمنها و شرکتهای پوششی فعالیت میکنند. دولتهای اروپایی باید مانع از آن شوند که خاک این کشورها جولانگاه ماشین جاسوسی و ترور رژیم آخوندی گردد.
به یمن افشاگریهای مقاومت ایران در سالهای اخیر شاهد روند دستگیری و اخراج دیپلمات تروریستهای رژیم از چندین کشور اروپایی بودهایم. این روند با همیاری ایرانیان آزاده و بهموازات تضعیف رژیم در برابر قیام مردم، تشدید خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر