روستاهای ایران آب و جاده و برق حداقل رفا اجتماعی اکثریت مردم ایران بر خوردار نبودند .
برخی از مردم در حلبی آباد و گپر نشینهای
اطراف تهران زندکی می کردند و نان خوردن برای اطفال خود تهیه نمی توانستند بگنند !!
شاه ایران در توهم قدرت نمایی برای نمایش
خارجیها در فساد حکومتی با جشن های ۲۵۰۰ساله مشغول بود پوز و توهم ابر قدرتی بخودش می گرفت !!
یک کیلو متر دورتر از این خیمه و بارکاه
شاه پا پتی های زنگی می کردن که نه حق امدن و تماشای این جشن با شکوه را داشتند!
و نه اب و نه غذای کافی
برای زنده ماندن و نه جاده و برقی از امکانات
رفاعی و موارد اولیه یک زندگی!
محروم بودن از امکانت اموزشی..
بر نامه شاه برای مهمان خارجی و پیام
سخنرانی شاه برای مردم پخش می شد و شعار «
گورش تو بخواب ما زنده ایم شعاری که فقط توهین
بزرگ به گورش کبیر بود ..!!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر