۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبه

این نقل یک حادثه ناگوار نیست. پدیده ای است که در حال تکرار است.
در ایران نوزادانی چشم به جهان می گشایند که قبل از بدنیا آمدن به فروش رفته اند . سخن تلخ روز ایران آخوند زده اکنون این است، پیش فروش نوزادان بدنیا نیامده.
خبر:‌ محمود رضا م اعتراف کرد که ۹ نوزاد پسر را خریداری و بعد هرکدام را به قیمت ۹ ملیون تومان به فروش رسانده است. - دکتر ل در ارتباط با خرید فروش نوزاد دستگیر شد،‌ خانم امریک. در این ارتباط دستگیر شد.- پزشکی به فروش ۸ نوزاد تازه بدنیا‌ آمده اعتراف کرد. - پرستاری به فروش ۳۵ نوزاد اعتراف کرد . - انهدام باند فروش نوزاد در اراک، اصفهان، شیراز ، تهران - زنی که خودش قبلا فرزندش را به قیمت ۲۱۰ هزار تومان به یک گدا فروخته بود الان بدنبال جوش دادن معامله هایی با قیمت دو یا سه ملیون برای فروش نوزادان در بیمارستان هاست. - ...
جمعبندی برخی پرونده ها حاکی از فروش ۱۴۵ نوزاد به قیمت ۵ میلیاردتومان فقط در شهر اصفهان است.
زنان در ایران آخوندزده آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند، بالطبع اصلی ترین فروشندگان نوزادان را زنان تشکیل می دهند. در هرمعامله ای ابتدا یک نفر عرضه می کند و بعد متقاضیان با اهداف خاص خودشان تقاضا را تشکیل می دهند.
اما عرضه کنندگان:
- همسرم وقتی باردار شدم مرا ترک کرد و نوزادم را معامله کردم.
- معتاد بودم و خرج مواد خودم را نمی توانستم در بیارم اگر بچه پیشم می موند او هم مثل من بدبخت می شد. الان هر جا که هست از اینکه با من باشه خوشبخت تره.
- همسرم موقع بارداری دستگیر شد و خرج خودم و بقیه بچه ها را به سختی در می آوردم. این یکی را مجبور شدم بفروشم.
- حامله بودم، همسرم دستگیر شد مجبور شدم بچه را بفروشم دیه آزادی او را بدهم. دلم پیش بچه ام است. اگر همسرم آزاد شود و دوباره توانش را داشته باشم میرم بچه ام را دوباره میخرم.
- نمیدانم پدرش کیست؟ فروختم به زوجی که فرزند نداشتند.
- قبل از بدنیا آوردن معامله کردم که بعد از بدنیا آمدن دل کندن از او برام سخت نباشه
- پول مواد شوهرم را نمیتوانم بدم خرج بچه را از کجا در بیارم؟
- من و همسرم بیکاریم و به خاطر فقر مالی قادر به نگهداری نوزاد نیستیم.
- با یک ازدواج اجباری ناخواسته باردار شدم.
- در کارتونم جائی برای نوزاد نیست.
سال گذشته ۲۸۰ زن معتاد در خیابان جان باختند. اگر نوزادی داشتند سرنوشتشان چه بود؟پس زمینه های عرضه به این گستردگی بالطبع تقاضاهایی هم بدنبال خود دارند. اگر زوجهایی که توان باروری ندارند و بطور غیر قانونی نوزادی را به فرزند خواندگی میخرند را از این لیست کم کنیم، آنوقت با سرنوشت های دردناکی برای این کودکان مواجه می شویم که دل هر انسانی را به درد می آورد. و قسمت تراژیک قضیه سرنوشت دردناک این نوزادان است.
اکثر این نوزادان از قبل از بدنیا آمدن مبتلا به HIV  هستند و بسیاری بدلیل اعتیاد پدر و مادرشان ضعیف و ناقص بدنیا می آیند. اغلب این نوزادان برای گدائی به فروش می رسند و دوباره نامادریهایی آنها را به آغوش می کشند تا با هم گدائی کنند. بعضی از باندهای پرورش متکدی، بینائی این کودکان را از آنان می گیرند یا آنان را ناقص العضو می کنند تا صحنه گدائی را هرچه رقت انگیزتر نمایند.
بعضی از این نوزدان به دست تاجران انسانی می افتند که اعضای بدن این نوزادان را می برند و به فروش می رسانند و خیلی از همین نوزادان در سوءاستفاده قرار گرفتن های اولیه جان می سپارند .
در چشمان این نوزادان بی گناه می شود این جمله را خواند: «کاش مادر مرا در نطفه خفه می کرد».
این درد با تحریم گدایانی که بچه همراه خود دارند ویا راه انداختن گشت ویژه ردیابی مادران فرزند فروش و باندهای خریدار ویا با بحث و فحصهای جرم شناسانه قابل حل نیست.
به خصوص در ایران آخوند زده ای که اصلا سیستم طراحی شده ای حتی برای اجرای قوانین خودشان هم یافت نمی شود. چنین طرحهایی برای از بین بردن این پدیده تراژیک کارساز نیست. بلکه اول باید به این سؤال جواب داد: اصلا چرا باید عرضه ای باشد تا زمینه تقاضا فراهم شود؟
به این خبر دقت کنید:
در بیمارستانی در منطقه یافت آباد تهران مسئولین یک زایشگاه یکی از دوقلوهای به دنیا آمده را به مدت ۲۷ روز به گروگان گرفتند تا مادر این نوزاد ما بقی مخارج زایمان را به بیمارستان بپردازد. مادر این این دوقلوها ۱.۷ میلیون تومان در ابتدا پرداخت کرده بود اما در بیمارستان به او گفتند که چون بچه اش دوقلو بوده باید ۷ ملیون پرداخت کند و یکی از نوزادان را گروگان نگه داشتند. به این ترتیب مادر نگونبخت تمام مایملک خود را فروخت تا فرزند دیگر را تحویل بگیرد.راستی اگر همین مایملک قابل فروش را این مادر نداشت چه تصمیمی باید می گرفت؟‌ این یک عرضه کننده. بنا به گفته پرستاری در برخي بيمارستان ها دلالان با پرداخت مخارج بيمارستان به زنان باردار فقیر به عنوان پيش قسط، نوزادان را پيش خريد کرده و سپس نوزادان خريداري شده را با قيمت کلان بفروش می رسانند. و این هم یک متقاضی !!!! به گفته اين پرستار دختران کم سن و سال حامله در روزهای نزدیک زایمان با پيشنهاد دلالان روبرو می شوند و بعد معامله پیش فروش صورت می گیرد.
ریشه این درد در اینجاست: نظام حمايت اجتماعي و تامين اجتماعي کشور به دلیل چپاول و غارت رأس حاکمیت اصلاً پوششی براي حمايت از این زنان نیازمند و آواره و بی خانمان ندارد به همین علت یکی از راه هاي تامين هزينه براي اينگونه زنان، فروش کودکان است. آنچه که در یک روند تکرار، نوزاد فروشی را تبدیل به شیوه امرار معاش می کند. وقتی زنی همسرش به هر علتی زندانی می شود، کدام ارگان حکومتی است که او را تأمین کند؟ وقتی زنی همسرش یک مرتبه او را ترک میکند به کدام سازمان دولتی پناه ببرد تا او را حمایت کند؟ کدام بیوه ای را نظام حمایتی رژیم آخوندی تأمین میکند؟ کدام نهادی پاسخگوی وضعیت معیشتی زنان سرپرست خانواده است. زنان کارتن خوابی که به اقرار خود مقامات حکومتی بسیاری از آنان تحصیلات بالائی دارند چگونه حمایت می شوند؟ پاسخگوی نابرابری و تبعیضات موجود در بازار کار چه کسی است؟
واقعیت تلخ این است که اینها از دید حاکمان ایران منکر به حساب نمی آیند تا برای نهی آن بسیج دهند. معروف آنان سرکوب زنان و به بند کشیدن هر چه بیشتر آنان است تا از نیروی تغییر نهفته در آنها در امان باشند.
اما در ورای این همه ستم و نابرابری ها امیدی هست در صفوف مقاومت سازمانیافته ای که زنان آنرا رهبری می کنندکه به زنان انگیزه حرکت و در صحنه ماندن و جنگیدن علیه آخوندهای زن ستیز را می دهد تا روزی برسد که نوزادان از بدو ورود به این جهان برق امید به آینده ای روشن در چشمانشان بدرخشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر