۱۴۰۴ مهر ۳, پنجشنبه

۲۵ سپتامبر2025"پروتز رسانه‌ای"فیس بوک عادل عبیات

در این نوشتار می‌خواهم از لحظه‌ای شروع کنم که در آن قدرت پیش از سقوط دست به معماری آینده می‌زند، آینده‌ای که قرار نیست بگشاید، که قرار است ببندد. از پروتز رسانه‌ای می‌نویسم، از آن تصویر جعلی، از آن مرکز مصنوعی که در لحظه‌ی بحران ساخته می‌شود تا جامعه در توفان تاریخ به نامی پناه ببرد که قرار نیست هرگز از سطح تصویر عبور کند. از این مسیر حرکت می‌کنم تا نشان دهم که رضا پهلوی با پروژه‌ی سلطنت نه در افق سیاست، که در منطق امنیت فهمیده می‌شود، پروژه‌ای برای خنثی‌کردن زایش، برای آن‌که لحظه‌ی فروپاشی هرگز به لحظه‌ی آلترناتیو تبدیل نشود، برای آن‌که سقوط تاریخ، پیش از آن‌که آغاز شود در همان لحظه پیر و سترون گردد.

قدرت پیش از آن‌که فروبپاشد، تصویر می‌سازد. نه برای آن‌که بماند، که برای آن‌که آینده را عقیم کند، که برای آن‌که در همان ثانیه‌ای که تاریخ می‌خواهد گسست را تجربه کند، آلترناتیو در هیاهوی نام‌ها و چهره‌ها دفن شود. رضا پهلوی و پروژه‌ی سلطنت دقیقاً در همین منطق باید خوانده شوند، نه به‌مثابه بازگشت سلطنت، که به‌مثابه پروتز رسانه‌ای، یک تورم جعلی که مأموریتش نه قدرت‌سازی، که امنیت‌سازی در برابر هر امکانی‌ که می‌تواند جمهوری اسلامی را به حافظه‌ی تاریخ بسپارد. این مرکز جعلی در نمایش‌های بی‌پایان، در کنفرانسهای بی‌اثر و در توهم نجات، خود را آلترناتیو جا می‌زند تا جامعه در ازدحام تصویر از ساختار تهی شود، تا خیزش مردم پیش از آن‌که به قدرت بدل گردد، در مدار بازنمایی بسوزد و خاکستر شود. رضا پهلوی در این سناریو نه رهبر سیاسی است و نه پادشاه آینده، او سایه‌ای‌ست بر دیوار فروپاشی، سایه‌ای که با آن هراس از خلأ را پر می‌کنند، تا مردم در توفان بحران به تصویر پناه ببرند و نه به سازمان، به رسانه و نه به قدرت، به نامی جعلی و نه به آلترناتیوی واقعی. این منطق قدیمی قدرت است، در لحظه‌ی گسست، لحظه‌ای که تاریخ می‌خواهد از خود عبور کند، در لحظه‌ای که جامعه در مرز زایش ایستاده است، قدرت مرکز جعلی می‌سازد تا مرکز واقعی هرگز به رسمیت شناخته نشود. این غده‌ی متورم و جعلی همچون سپری توخالی آینده را در نقطه‌ای خنثی نگاه می‌دارد، جنبش را از زبان تهی می‌کند، خیزش را از ساختار و تولد را از امکانِ زایش. پروژه‌ی سلطنت و رضا پهلوی را باید نه در نسبت با قدرت، که در نسبت با هراس خواند، هراسی که می‌خواهد سقوط را مدیریت کند، که می‌خواهد مرگ را بی‌تولد کند، که می‌خواهد آینده پیش از آمدن در همان لحظه عقیم شود.

اما آینده، اگر قرار است ساخته شود، باید از این غده‌ی چرکین عبور کند، باید در برابر این پروتز رسانه‌ای ایستاد، در برابر این تصویر توخالی که آمده است تا امکان را به نمایش بدل کند، تا لحظه‌ی تولد را در مدار توهم نگه دارد. آینده تنها زمانی آغاز می‌شود که این تصویر فروبپاشد، که بحران نه در سطح رسانه، که در عمق ساختار به زایش برسد، که سقوط نه عقیم شود و نه مدیریت‌پذیر، که راهی بگشاید برای نظمی که نه بر تاج و نه بر عمامه، که بر ویرانه‌ی هردو بنا شود.

#پروتز_رسانه‌ای

#عادل_عبیات

#با_می‌توان_و_باید

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر