۱۴۰۴ شهریور ۲۸, جمعه

تاریخ نشان داده است که هر دیکتاتوری، هرچقدر هم خود را قدرتمند و جاودانه بنمایاند، سرانجام در برابر مردم و حقیقت فرو می‌ریزد. از هیتلر در آلمان و موسولینی در ایتالیا تا پهلوی در ایران و امروز خامنه‌ای، چهره‌های گوناگون یک واقعیت تکراری‌اند: سلطه با زور، اما پایان با سقوط.

وجه مشترک این نظام‌ها آشکار است. همه بر پایه دیکتاتوری مطلقه بنا شده‌اند؛ قدرت در مشت یک فرد و حلقه‌ای کوچک متمرکز است. همه رهبر را به مقام شبه‌قدسی و دست‌نیافتنی ارتقا می‌دهند؛ از «پیشوا» تا «سایه خدا» تا «رهبر معظم». همه دستگاه‌های امنیتی و پلیسی می‌سازند: گشتاپو، اووِرا، ساواک، واواک و ۳پاه؛ ابزار خفقان یکسان در چهره‌های مختلف.

در این نظام‌ها مخالف سیاسی و صدای آزاد جایی ندارد. زندان، شکنـ۰جه، اعـ۰دام و تبعید ابزار بقای دیکتاتور است. رسانه‌ها به کارخانه تبلیغات بدل میذشوند برای شست‌وشوی ذهن‌ها و جعل حقیقت. در ایدئولوژی‌شان همیشه یک برتری انحصاری تعریف می‌شود: ملت برتر، حزب برتر، دین برتر. و همه این‌‌ها در آخر در شخص رهبر گره می‌خورد. دشمن‌تراشی نیز جزو لاینفک این دستگاه‌هاست؛ از جهود و کمونیست گرفته تا «منافق» و «غربی» و «ضد ولایت».

در بیرون مرزها، همه ماجراجو و جنگ‌افروز بودند؛ از لشکرکشی‌های هیتلر و موسولینی تا ایفای نقش «ژاندارم منطقه» و سرکوب جنبش‌های آزادیخواهانه منطقه توسط پهلوی تا صدور ترور۰یسم حکومتی خامنه‌ای. در داخل، منابع و ثروت ملت را غارت کردن و فساد را در تار و پود حکومت تنیدن.

زنان و آزادی‌های فردی زن و مرد همیشه نخستین قربانیان هستند، و دستگاه قضایی جز ابزاری برای سرکوب نیست.

این رژیم‌ها برای دوام به ترس و خشونت متوسل می‌شوند. اما حقیقت چیست:

ستم نمی‌ماند. هیتلر در پناهگاهی مخفی خودکشی کرد، موسولینی به دست مردم افتاد، شاه با ذلت گریخت و خامنه‌ای نیز در همان مسیر قدم می‌زند.

ملت‌ها اگرچه مدتی زیر بار سرکوب خم شوند، اما سراسر تاریخ گواه است که دیر یا زود برمی‌خیزند. هیچ قدرتی، هرقدر خونریز و مستبد، توان ایستادن در برابر موج آزادی و عدالت را ندارد. ستم ماندنی نیست؛ آنچه می‌ماند، آزادیخواهی ملت‌های آزاده و اراده آزادی است.

@jaragheghiyam1

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر