۱۴۰۴ آبان ۲۷, سه‌شنبه

یکی روبهی دید بی‌دست و پای... بازخوانی حکایت سعدی: سیاست روزی‌رسانی

روباه، با دیدن گرگ و باقیمانده‌ شکارش، گمان برد که این روزیِ آسمانی است.

برای این روباهی که حیات انگلی دارد... فرقی نمی‌کند گرگ کیست و تا چه اندازه خشونت به خرج می‌دهد... حتی اگر گرگ بزرگ‌تر یا وحشی‌تری بیاید و این گرگ را از بین ببرد سریع خود را در شکل انگل مورد نیاز گرگ بعدی عرضه می‌کند و همان روال و... در تحلیل سیاسی امروز، روباهان بی‌دست‌ و پا همان اپوزیسیون‌های نمایشی‌اند؛ زنده از بقای گرگ‌ها، اما ناتوان از ایجاد تغییر واقعی در جامعه. در مقابل، کانون‌های شورشی و نیروی سوم، با رهبری پیشتاز و سازمان‌یافته، مسیر آزادی را در میدان واقعی ترسیم می‌کنند با فدای بی‌کران‌شان و سرهای بر دار و بدن‌های شکنجه‌شده‌شان اما استوار و ستبر هم‌چنان شب‌های این وطن از گلبانگ صدای انفجارشان الهام می‌گیرد و از نور آتش اختناق‌شکن‌شان محله‌ها و شهرهای وطن چراغانی می‌شوند و پیام می‌دهند که صبح می‌آید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر