ایران: زن جوان شجاع از مردم می خواهد به بی عدالتی اعتراض کنند
متن دفاعیات آتنا فرقدانی روز ۲۳ دی
۱۳۹۴ منتشر شد. در این دفاعیه، آتنا به شدت از قوه قضائیه رژیم آخوندی و بی
عدالتی های آنها در ایران انتقاد می کند.
در عین حال، از همه میخواهد تا علیه ستم و
بی عدالتی در کشور اعتراض کرده و به فردا فکر کنند که باید به خاطر سکوت
اختیار کردن در قبال چنین وضعیت پاسخ بدهند.
در بخشهایی از این دفاعیه خطاب به خامنه ای و سپاه پاسداران او آمده است:
«آنچه شما آن را تبليغ عليه نظام
خوانديد،من آن را دلجويي از زنان و مرداني مي خوانم که فرزندانشان در سال
۱۳۸۸ به خاک و خون کشيده شد به خاطر نلرزيدن ريشه هايي که سالهاست خاک آن
ديگر حاصلخيز نمي باشد...!!
آنچه شما آن را اقدام عليه امنيت ملي
دانستيد و تجمع و تباني با فرقه ي ضاله طريقتش بود، من آن را حمايت از زنان
و مرداني مي دانم که کوچکترين حقشان که تحصيل در دانشگاه مي باشد،به جرم
بهايي بودنشان،از آنان گرفته شده است که هيچ..! انسان نماهاي عصرمان به خود
اجازه مي دهند که مقام والاي انساني آن ها را زير سوال ببرند و نجس
بخوانندشان و مزارها و خانه هايشان را در هم بکوبند..!!!
آنچه شما آن را توهين به نمايندگان مجلس
از طريق مهارت نقاشي خوانديد، من آن را هنري ميدانم که خانه ي ملتمان را به
آنچه که ملت ما سزاوارش نيست،به خوبي روا داشته است..!!
و آنچه شما آن را توهين به سپاه پاسداران و
سه قوه در حين بازجويي،خوانديد،من آن را جوابي محکم ميدانم در پاسخ به
غروري که سپاهيان شما را تسخير کرده است از آنچه امنيت و قدرت ناميدند براي
به دام انداختن فتنه گراني چون من!! که اگر به راستي چنين قدرت و امنيتي
در "سپاهيان پاسدار شما"وجود دارد،چرا از اين قدرت و امنيت براي به دام
انداختن خاطيان و قاتلان اصلي ""ندا ها و سهراب ها و ستارها" تا به امروز
استفاده نکرده اند....!!
""دوستان محترم""دفاعيات من نه شجاعت است و
نه حماقت، تنها بغض صداقتيست که در "آخرين نگاه ندا"... به خون نشست، تنها
بغض صداقتيست که در زير چرخ هاي خودرويي دولتي در عاشوراي ۸۸، با ترسي وهم
گونه به گونه اي ديگر به خون گريست...!
آري بغض صداقتيست که ۳۶ سال است آن را در
گلو نشخوار ميکنيم و با گفتن جمله "به خاطر چه مردماني سکوت نکنم و بهايي
بس گران بپردازم" وجدانمان را آرام ميکنيم!... آيا به راستي توقع داشتن
تنها از وجدان خود، و اميد نبستن به هيچ کس جز خويشتن، نمي تواند فريادي
باشد تا همگيمان، شاهين ترازو را به جانب کفه ي فردايي بهتر"خم کنيم...؟!
بياييد به راستي بر درخت خويشتن تکيه زنيم
که فرداي روزگار، پاسخگوي اعمالمان هيچ کسي نخواهد بود جز وجدان بيدار
خويش که در برابر همه ي بي وجداني هاي روزگارمان، سکوت اختيار کرد که اين
خود،جرميست بس بزرگ و نابخشودني که آتشش روزي در خانه ي خودمان تا آسمان ها
زبانه خواهد کشيد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر