۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه


بهارآور




شعر  ترانه بهارآور
من ديارسربدارم
سرزمينى بى بهارم
لاله پوشم زخمگينم
من همان ايران زمينم
ای بهار آور بيا بهترين ياور بيا
بيا بر شانه‌ات خود را ببارم من
جوانانى به خون غلتيده دارم من
خوشا آن دم که جان دردمندم را
به دست مهربانت ميسپارم من
ای بهار آور بيا بهترين ياور بیا
تو ای همواره نور چشم هايم
چرا آخر چرا از تو جدايم
تمام هستى ات تقديم من شد
چه گوهرها تو پروردی برايم 
با تو زيبا ميشوم من
رشک دنيا مى شوم من
يوسفگم گشته اين بار
با تو پيدا مى شوم من
ای بهار آور بيا بهترين  یاور بیا
شکوه رفته‌ام را در تو مىبینم
یلان خفته ا م را در تو مىبینم
غم صد ساله‌ام ناگفتنى مانده
من اين ناگفته‌ام را در تو ميبينم
ای بهار آور بيا بهترين ياور بيا

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر