« چی شده چی شده ........»؟ |
||
اسماعیل هاشم زاده ثابت | ||
مطلبی
که خانم انتظاری با عنوان ( زنی که حق وجود ندارد!) در مورد تواب تشنه
بخون نوشتند براستی شامل چه محتوا وسمت وسویی بوده که مصداقی خائن را چنین
هیستریک نموده که از «سگ خانواده» و«درخت کریسمس» ایشان هم نمیگذرد؟ خانم
انتظاری به چه موضوعی پرداخته که اکنون به مصداق شعار مردم ایران که
درتظاهراتهای سال هشتادوهشت درمقابل بسیجی های بی سروپای رژیم میگفتند:«چی
شده چی شده بسیجی وحشی شده»،اکنون درمقابل مصداقی خائن باید گفت«چی شده چی
شده مصداقی وحشی شده»؟
مختصات اخلاقی و رفتاری و اجتماعی وفرهنگی وسیاسی بسیجی را که مردم ایران خوب میدانستند در واقع بسیجی «موجودی» است مخلوق ومحصول ناب ایدئولوژی خمینی درقالب کلان اجتماعی، که شُهره عام وخاص است ودرفرهنگ بعد از انقلاب سمبل سطح نازل اخلاقی، سیاسی، رفتاری وفرهنگی اجتماعی است، تا جاییکه وقتی مردم میخواهند نازلترین وکثیفترین رفتار را در مثالی سمبلیزه کنند از پسوند «بسیجی» استفاده میکنند، با اینحال این مردم در حال وهوای قیامهای سال هشتادوهشت از این موجود چه اعمال ورفتار ومنش وچهره ای مشاهده کردند که درخیابان های ایران«با تعجب!؟ » فریاد سر دادند «چی شده چی شده بسیجی وحشی شده....»؟ در حرکتهای اجتماعی سال هشتاد وهشت یک «مرزسرخ» و«یک کلمه ممنوعه ی رژیم» توسط مردم ، به رهبری وپیشتازی مجاهدین (به اعتراف سران ریز ودرشت رژیم) درکف خیابانها فروریخت....... عکسهای خمینی به آتش کشیده شد وشعار«مرگ بر اصل ولایت فقیه » و «خامنه ای قاتله ولایتش باطله »و ... سر داده شده و این « شد» که «بسیجی» بی سروپا «وحشی شد. . حال باید دید که مطلب افشاگرانه خانم مینا انتظاری درپهنه مزدوران رژیم و اهداف گزارشات ۹۲ و۹۳ ایرج مصداقی طی دو سال بعد ازشکست آن ، حاکی ازچه ناکامی برای مصداقی بوده و « چی شده» که مصداقی اینگونه وحشی شده؟ که کف به دهان و هیستریک با اسامی مختلف در«پژواک» دادن این درهم شکستگی شیون میکند . هرکس که این خائن را از نزدیک دیده باشد ویا شاهد بحث وجدلی با این موجود وشیوه های لمپنی وکف بالا آوردن و به فک افتادن اورا دیده باشد ، میتواند نامه هایی که او با اسامی مختلف درجواب خانم انتظاری داده را عینا تجسم کند که با چه جلز وولزی از ایجاد « سرگیجه رجوی » مینویسد. همه بیاد داریم که توبه نامه های ۹۲ و۹۳ براساس استراتژی «دایره نفاق» برای از درون پاشاندن مجاهدین ومقاومت طراحی شده بود، در توبه نامه ی ۹۲ وزارت اطلاعات تمرکز روی رهبری مجاهدین ورد گیری او داشت وچون با هدف پاسیو کردن ویا حداقل «مساله دار» کردن اعضا و هواداران مقاومت تنظیم شده بود ، از استفاده و بکارگیری ادبیات لمپنی وفحش وفضیحت علیه هواداران مقاومت پرهیز شده بود تا حد الامکان مرحله اول تهاجم با موفقیت طی شود، اما وقتی با توفان موضعگیری زندانیان سیاسی وبازماندگان قتل عام شصت وهفت و اعضاء شورا و هواداران مقاومت وخانواده های شهدا وزندگان مجاهدین وشورا روبرو شد وبعد از دریافت تودهنی محکم از جانب آنها، ابتدا مدتی خودش را به «موش مردگی» زد واین قلم همان زمان درمطلبی با اشاره به این «موش مردگی» تشریح کردم که تواب تشنه بخون مجاهدین میخواهد موج انزجار ایجاد شده را از سر بگذراند تا درمرحله بعد دشنه خیانت را تیز تر درپهلوی مجاهدین بنشاند. باز هم اگر یادمان باشداینجا وآنجا از سوی مصداقی خائن وشرکا ناله و شکایت میشد که چرا بقیه گروههای سیاسی وارد این مقوله نمیشوند واین آه وناله ها تا توهین واهانت به افراد ومسئولین گروهها وسازمانهای عضو شورا هم پیش رفت ولی افاقه نکرد، زیرا این مردم را «عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارند هواداران کویش را چو جان خویشتن دانند» . تیر زهرآگین رژیم به سنگ خورده بود ودرصحنه مقابله با رژیم ، آینه شفاف مقاومت مجاهدین در زندانها ومیدانها وعرصه های داخلی وخارجی به ضرر نقشه های «دایره نفاق» رقم خورده بود. در توبه نامه ۹۳ با توجه به شکست اهداف ذکرشده در توبه نامه قبلی علاوه بر ترم ثابت وهمیشگی «دایره نفاق» علیه مسعود رجوی ، لحن وکلام با اعضاء شورا وزندانیان سیاسی وبازماندگان قتل عام وهوادران مقاومت هم تغییر کرد ودرواقع توبه نامه ۹۳ عکس العمل شکست طرح در توبه نامه ۹۲ بود وحاکی از ظهورکف دردهان مصداقی بود ولی به نظر من هنوزکماکان مصداقی خائن درظاهر به هرضرب وزوری بود سعی در پنهان کردن ماهیت بسیجی خود داشت، حداقل در نوشتار. عجبا که خائن حقیری که«هشت روزه واز روی تخت بیمارستان» صد صفحه ، صدصفحه توبه نامه وگزارش مینوشت ، یکهو برای ایجاد «سرگیجه برای رجوی» (تیتر یکی نوشته هایش در مورد مطلب خانم مینا انتظاری) بیش از یک سال «معطل»شده . در اینجا عمدا به کپی این شیوه ی رذیلانه او دراطراف واکناف خانواده شهدا وساکنین اشرف که درشهر استکهلم بسیاری از هواداران مقاومت واز جمله خود من در مورد این مردک بسیجی شاهدش بودیم تا وقت مقتضی خودداری میکنم وآنرا به زمان موعود موکول مینمایم. خانم مینا انتظاری همانطور که خودشان درمطلب«زنی که حق وجود ندارد!» به آن پرداخته اند اینطور مینویسند: « ..... راستش در این یکی دو سال و در پروسه این جنگ کثیف روانی، به تلخی سعی میکردم از ورود و دخالت مستقیم در آن پرهیز کنم چرا که فکر میکردم این فضای آلوده و آشفته هرچه بیشتر مورد سواستفاده وزارت جهنمی اطلاعات آخوندی قرار میگیرد. ولی بتدریج برایم محرز شد که اتفاقآ تمام این اتفاقات در چهارچوب همان پروژه پلید «شیطان سازی» و بی اعتبار کردن اپوزیسیون ملایان، توسط خود «وزارت» و ستاد «نفاق» آن هماهنگ و هدایت میشود. چگونگی و مکانیزم این کنترل، نقش و ماهیت بازیگران این کارزار نامشروع، و رابطه مستقیم یا غیرمستقیم و آگاهانه یا ناآگاهانه آنان، چندان تفاوتی در نتیجه کار ندارد. از نظر من و در یک تصویر کلی تر، در این جنگ سیاسی روانی ما با خود وزارت اطلاعات طرف هستیم.....»(نقل از مطلب خانم مینا انتظاری ) تمام ماجرا وعلت «چی شده چی شده....» درهمین پاراگراف مستتر است که در بالا به نقل از افشاگری خانم انتظاری بیان شد اینجاست که به کُنه کف بالا آوردن تواب خائن میتوان پی برد،.... و از نظر نگارنده «گناه بزرگ و بزرگتر» خانم مینا انتظاری به زعم «دایره نفاق» ولاشخور جَلدش «مصداقی» این است که ایشان یک «زن» است، که در توصیف و«انتخاب» یک «زن دیگر» یعنی خانم «پروین فیروزان» برای نقشه مسیر زندگی مبارزاتی وانقلابی خودش به زبانی ساده وشیوا درمورد حرکات رذیلانه مصداقی در زمینه ایجاد جنگ روانی زیر نام خانواده مجاهدین وهمسر، بیان شده ،«انتخابی» که از نظر امثال «مرد»هایی از جنس اداره کنندگان «دایره نفاق» و تواب خائن غیر قابل تحمل است، چرا که این «انتخاب» ها به رهبری مسعود رجوی و در راهی که او پیش میبرد، همزمان «دوخط» و«دو» هدف «توبه نامه های ۹۲و۹۳ را درهم شکسته است . درو اقع «وحشی شدن مصداقی» در دود شدن وسوختن گزارشاتش نهفته که او فکر میکرده کاربرد داشته ویا خواهد داشت،امروز دیگر چه کسی در رو در رویی سیاسی مجاهدین وایستادگی آنها تا مرزهای ناشناخته وطاقت فرسای تحمل انسانی در مقابل رژیم ضد مردمی آخوندی شک دارد، وچه کسی درسرنوشت خفت بار ودر همشکستگی خیانتکارانی چون مصداقی شک دارد. جیغ وشیونهای مصداقی انجا واضحتر وآشکارتر خود رانشان میدهد که خودش بسیار «محتوایی» وبا هزار پیچ وتاب میگوید چون نام خانم مینا انتظاری در«بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی از بند رسته زندانهای خمینی درمورد یاوه گوییهای یک تواب خائن» نبوده، پس «مسعود رجوی» به خانم انتظاری گفته که این مطالب را بنویس و از این بابت بخود می پیچد . این روش وتلقی تمام کسانیست که قیاس به نفس میکنند زیرا که خود هیچ چیزی قائم به خویش ندارند وبر همین قیاس، هرکس که هر انتخابی میکند به دستور یا اراده شخص دیگری انجام میشود. اما امروز این خائن خود فروخته با چشم میبیند که آنچه اوعلیه مجاهدین و«مسعود رجوی» یعنی کارآترین سلاح مردم ایران درمقابل رژیم ایران بر باد ده آخوندی رشته بود وبه قصد ازکار انداختن آن بکار برده بود ، بعد از گذشت یکی دوسال چگونه پنبه شده . حالا این تواب «بسیجی» شاهد اینست که یک «زن» ، یک تنه «دایره نفاق» و«گزارشات سالیانه اش» را از بیخ درو میکند، مشاهده میکنید که «دایره نفاق» از حلقوم مصداقی، چگونه، این «چی شده چی شده» را نمایان میکند؟ وجه مشترک وترجیع بند حمله به این دو«زن» ، که درعین حال حاکی از رذالت همراه با شناعت وبی شرافتی این عنصر خائن است، آنجا خود را بیشتر مینمایاند که درمطالبی که با اسامی گوناگون خودش در «پژواک» صدای وزارت اطلاعات درج میکند، که وقتی یک «زن» از لیبرتی خودش نامه مینویسد واز راه وآرمانش دفاع میکند، میگوید که این نامه را برایش نوشته اند واو فقط امضا کرده یعنی این زن هیچ اراده ای از خودش ندارد و مغزشویی شده ودر بیخبری از جهان پیرامون بسر میبرد و...... وقتی هم یک «زن» دیگر در دنیای آزاد یک تنه مطلبی در دفاع از آن مینویسد وآب جوش در لانه مور وملخ ها میریزد ، کف بالا میاورد و وحشی میشود و عربده میکشد که «رجوی» به اوگفته بنویس . ما هواداران این مقاومت درهرکجا که باشیم کاری با او خواهیم کرد که هرگاه نامی نیکی از مجاهدین و زنان ومردان پاکباز واز خود گذشته شان به میان بیاید وهرکجا که نامی از مبارزه ومقاومت مردمی مطرح شود از او به عنوان یک خائن حقیروبد نام یاد شود. اینست لُب کلام «زنی که از خود هیچ ندارد!......
سايت آفتابكاران تاریخ درج مقاله -1394:10:23
|
۱۳۹۴ دی ۲۵, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر