- جنبش دادخواهی
- 1398/04/24
مریم رجوی - دادخواهی قتلعام ۶۷- محاکمه آمران و عاملان در دادگاه بینالمللی در اشرف۳
در تازهترین فهرست گردآوری شده توسط سازمان مجاهدین از قتلعامشدگان، نامهای ۱۱۰ شهرستان از شهرستانهای محل اعدام را نشان میدهد.دکتر خوان گارسه وکیل سرشناس در امر پیگیری مسئولان جنایت علیه بشریت:کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷محاکمه آمران و عاملان در دادگاه بینالمللیاشرف۳- ۲۴تیر۹۸در ادامه گردهماییهای مقاومت ایران در اشرف۳ امروز دوشنبه ۲۴تیر۹۸ کنفرانسی با عنوان « دادخواهی قتلعام ۶۷، محاکمه آمران و عاملان در دادگاه بینالمللی» با حضور مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت برگزار شد.
در این کنفرانس شماری از شخصیتهای سیاسی، وکلا و حقوقدانان برجسته و مدافعان حقوقبشر حضور داشتند.تعدادی از شاهدان قتلعام ۶۷ در این کنفرانس مشاهدات خود را از این جنایت علیه بشریت بازگو کردند.
خوان گارسه - وکیل سرشناس در امر پیگیری مسئولان جنایت علیه بشریت
با تمام تلاشم نمیتوان مانع احساساتم بشوم
اما به شما میگویم که از دیدن شما مفتخرم. شما که سختیها را در اشرف و
لیبرتی تحمل کردید. اکنون دیدن شما در این شرایط برایم مسرت بخش است.
این نمونه به ما نشان میدهد که قدرت و
اراده پایداری بر اصول میتواند هدف را محقق کند. در رابطه با اشرف، حقوق
بینالملل در رابطه با ساکنان نقض شده بود.
بعد از جنگ جهانی دوم جامعه جهانی ابزاری را
به دستآورد تا جلوی قتلعامها را بگیرد. آن وسیله کنوانسیون علیه قتلعام
بود. در سال ۶۷وقتی که قتلعام در ایران رخ داد باید این اصل اجرا میشد
یعنی کنوانسیون علیه قتلعام که ایران نیز آن را امضا کرده است. همینطور
کنوانسیون حقوق شهروندی.
جنایتی که به این شکل رخ داده است توسط یک
دولت چنان ابعادی دارد که سؤالات متعددی را پیش رو میگذارد: چه اتفاقی
افتاده؟ چه دادگاهی توان رسیدگی به آن را دارد؟ و...
این حق شما است که به عدالت در این رابطه
دست پیدا کنید. شما باید ادامه دهید تا اینکه یک دادگاه برای رسیدگی به
این پرونده ایجاد شود. در این زمینه شما حق دسترسی به قضات بینالمللی را
دارید. شورای امنیت سازمان ملل این صلاحیت را دارد که یک دادگاه بینالمللی
را به اجرا بگذارد همانطور که در رواندا این کار را کرد. همینطور دادگاه
بینالمللی عدالت که در سال ۱۹۸۸ایجاد شد وجود دارد. اگر چه این دادگاه
فقط اجازه رسیدگی به جنایتهایی که بعد از سال ۲۰۰۲انجام شده را دارد اما
چون بسیاری از قربانیان قتلعام۶۷جزء ناپدید شدگان هستند و هنوز سرنوشتشان
معلوم نیست این شامل استمرار آن جنایت تا همین امروز میشود و دادگاه
بینالمللی عدالت صلاحیت رسیدگی بهقتلعام۶۷را دارد. قانون بینالملل
هیچگونه عفو در رابطه با این جنایات قائل نمیشود و این پرونده همیشه قابل
رسیدگی است.
طاهر بومدرا:
طاهر بومدرا - دادخواهی قتلعام ۶۷- محاکمه آمران و عاملان در دادگاه بینالمللی در اشرف۳
خانم رجوی جنبههای مختلفی از قتلعام سال۶۷ را در سخنرانی امروز خود تشریح کرد.
من میخواهم به شما اطمینان بدهم که ما یک
کارگروه در چارچوب انستیتوی بینالمللی حقوقدانان که در لندن مستقر است
تشکیل دادهایم و اسم آن، کارگروه عدالت برای قتلعام شدگان سال۶۷در ایران
است.
ما مدارکی را جمعآوری کردهایم که جای هیچ
شکی در آنها نیست. ما با حذف بسیاری از دادهها به این نتیجه رسیدهایم که
۷عامل در این قتلعام دست دارند که در نقش آنها جای هیچ شک و شبههیی نیست و
اسناد آن قابل ارائه به تمام مراجع بینالمللی است. اگر چه ما عاملان
بسیاری را شناسایی کردیم اما این ۷مورد جای هیچ شکی ندارد.
جفری رابرتسون که خود یک قاضی بینالمللی است معتقد است که قتلعام ۶۷نه فقط یک جنایت علیه بشریت بلکه مصداق نسلکشی نیز هست.
ما همچنین اسنادی که جای هیچ شک و شبههیی ندارند در مورد گورهای جمعی جمعآوری کردهایم که به مراجع بینالمللی ارائه کردهایم.
در ۲۰۰۵با یک گروه کوچک از سازمانهای
غیردولتی در کامپالا دیدار کردیم و هدفمان به دادگاه کشاندن عمر البشیر
دیکتاتور سودان بود. در ۲۰۱۰توانستیم این پرونده را بینالمللی کنیم و از
آن موقع عمر البشیر یک فراری بود. او به جایی رسید که نمیتوانست به هیچ
کشوری سفر کند و سفرهایش را پنهانی انجام میداد.
ما ۱۲۰کشور را شناسایی کردهایم که
میتوانند جنایت علیه بشریت و جنایت نسلکشی را پیگیری کنند. بنابراین ما
خیال پرداز نیستیم. عاملان قتلعام۶۷باید در برابر عدالت قرار بگیرند.
موفقیت در این هدف وابسته به تلاش ما است. باید نیروهایمان را بیشتر گردهم
بیاوریم. باید پایداری کنیم و باید صبر داشته باشیم.
خواهر مجاهد کبری جوکار از شاهدان جنایات رژیم در زندانها:
خواهر مجاهد کبری جوکار از شاهدان جنایات رژیم در زندانها
۶سال در زندانهای رژیم بودم.
شهیدان مریم پروین و نادیا کاویانی که هر دو
خودشان شکنجه شده بودند و در سلول با من بودند به من کمک میکردند. آنها
بعداً هر دو اعدام شدند.
یک بار زندانبان یک نوزاد سه چهار ماهه را به داخل سلول پرت کرد در حالی از شدت گرسنگی در حال مرگ بود.
در سال ۶۴ ما ۱۵۰نفر در یک بند اوین بودیم.
سال ۶۶بهدلیل بیماریهای زیاد از زندان بیرون رفتم و با کمک هواداران
سازمان از کشور خارج شدم اما همه آنهایی که در بند با آنها بودم همه اعدام
شدند.
ریشههای امید بیپایان ما در تمام لحظههای نفس گیر شکنجه و زندان ایمان ما به مسعود و خواهر مریم و آرمان آزادی بود.
خواهر مجاهد هنگامه حاج حسن از شاهدان جنایات رژیم در زندانها:
خواهر مجاهد هنگامه حاج حسن از شاهدان جنایات رژیم در زندانها
من هوادار سازمان بودم و در سال ۶۰دستگیر
شدم. جرم ما رسیدگی به کسانی بود که توسط پاسداران مجروح شده بودند و به
بیمارستانها منتقل شده بودند.
در سلولهای دربسته ۳نفره ۳۰نفر را جا
میدادند. من ۷ماه در قفس بودم. سلولهای تختهای که زندانی فقط میتوانست
در آن بهحالت چمباتمه بنشیند. بر اثر این شکنجه کمرم طوری آسیب دید که بعد
از ۵عمل جراحی هنوز بهبود پیدا نکردم. به هر بهانهیی شکنجه در انتظار
زندانی بود. چشمهایمان همیشه بسته بود. یک بار با یک ضربه سنگین پرت
میشدیم و به دیوار روبهرو برخورد میکردیم. ملاقاتهایمان قطع شده بود و
خانوادههای ما در همه زندانها بهدنبال ما میگشتند. با پخش نوحه از
بلندگوها با صدای بسیار بلند اجازه خواب به ما نمیدادند. آنها میخواستند
با این شکنجهها ما را بشکنند و به خیانت بکشانند.
تهمینه رستگار مقدم یک پرستار بود که با من
دستگیر شده بود با برعهده گرفتن جرم من که حمل یک اطلاعیه مجاهدین بود
اجازه نداد من اعدام بشوم و خودش اعدام شد.
همیشه با یادآوری برادر مسعود که با او عهد کرده بودم که تا آخر در رکاب او برای آزادی نبرد خواهم کرد انگیزه میگرفتم.
بعد دیدم که همه همزنجیرانم همین کار را میکردند. البته همه آنهایی که میشناختم همه در قتلعام ۶۷ اعدام شدند.
خواهر مجاهد هما جابری از شاهدان جنایات رژیم در زندانها:
خواهر مجاهد هما جابری از شاهدان جنایات رژیم در زندانها
من در ۳۰خرداد سال ۱۳۶۰ در ۱۸سالگی دستگیر و زندانی شدم. مدت ۵سال در زندان بودم.
ما را با مشت و لگد و کابل می زدند و به زندانهای مخفی بردند.
به بازداشتگاهی که اسم آن را واحد مسکونی
گذاشته بودند بردند. چند نفر شکنجهگر ساعتها ما را میزدند. لاجوردی به ما
گفت اینجا برای شما جهنم است. من ۴۰روز در این زندان مخفی بودم. همه
فرامین با کابل و مشت و لگد بود. حتی در زمان غذا خوردن با لگد مورد ضرب و
شتم قرار می گرفتیم و هر چه خورده بودیم را بالا میآوردیم.
بسیاری از افرادی که در آن واحد مسکونی بودند در قتلعام سال۶۷بهشهادت رسیدند مثل شکر محمد زاده.
اکنون ایمان دارم که با هدایت خواهر مریم و برادر مسعود میتوانیم ایران را آزاد کنیم.
عابد المصیری نماینده پارلمان اردن:
عابد المصیری نماینده پارلمان اردن
سه روز است که من شاهد این چهرهها هستم.
شاهد این قامتهای ایستاده هستم که شرافت را رقم زدهاند. مجاهدین خلق فقط
یک اسم نیست یک آرمان سترگ و یک پیام بزرگ است که با خون آزادگان آبیاری
شدهاند و شهدایشان مصداق آن آیه قرآن است که شهیدان را مرده مپندارید.
همسرم میخواست در این سفر با من همراه
بشود. پرسیدم چرا؟ گفت می خواهم بیایم تا پیشانی مجاهد بزرگ مریم رجوی را
ببوسم. در برابر خودم زنان و مردان مجاهد را میبینم که همه چیز خود را ترک
کردهاند تا آزادی وطنشان را رقم بزنند. این چیزیست که من در تمام عمرم
ندیدم. من به شما می گویم که آزاده شما هستید و این رژیم آخوندی است که
اسیر است و پایانش زبالهدان تاریخ است.
برادر مجاهد مجید صاحب جم از شاهدان جنایات رژیم در زندانها:
برادر مجاهد مجید صاحب جم از شاهدان جنایات رژیم در زندانها
به مدت ۱۷سال به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق در زندان بودم.
جنایت قتلعام سال ۶۷در پنهانکاری و آمادهسازیهای دو ساله توسط جنایتکارانی مثل نیری و رئیسی انجام شد.
به اصطلاح دادگاهها، یک تا دو دقیقه و حداکثر ۵دقیقه طول میکشید.
در طول بازجوییها زندانیان شکنجه میشدند.
من اسامی ۷۰نفر از آنها را می شناسم که بر عهد و پیمانشان تا به آخر و بر
روی هویت مجاهدیشان تا آخر ایستادگی کردند.
برادر مجاهد مصطفی نادری از شاهدان جنایات رژیم در زندانها:
برادر مجاهد مصطفی نادری از شاهدان جنایات رژیم در زندانها
به مدت ۱۲سال به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق در زندان بودم.
در زمان قتلعام در سلول انفرادی بودم و بعد
بهدلیل از کار افتادن کلیه هایم در زیر شکنجه به بیرون رفتم. وقتی برگشتم
دوباره به سلول انفرای برگردانده شدم
با سلول کناری صحبت کردم با یعقوب حسنی. او
به من گفت همه بچهها اعدام شدند. نمیگذاشتند زندانیها بفهمند که موضوع
اعدام است. میگفتند برای ملاقات بیائید و بعد زندانی را برای اعدام می
برند. بعدها از شهرستانها خبر گرفتم و متوجه شدم که حتی یک زندانی در
شهرستانها زنده نمانده بود.
من و ۵نفر دیگر را با خودرویی به محل دیگری
بردند. با یکدیگر شروع به خواندن سرود قسم کردیم. ما را پشت به دیوار
نگهداشتند. صدای گلنگدن آمد اما بالای سر ما شلیک کردند. پاسدارها خندیدند
و ما را دوباره به سلول برگرداندند. برای قتلعام از یک سال قبل
آمادهسازی کرده بودند.
قتلعام در ایران همچنان ادامه دارد. ما باید جلوی آن را بگیریم.
برادر مجاهد محمود رویایی از شاهدان جنایات رژیم در زندانها:
برادر مجاهد محمود رویایی از شاهدان جنایات رژیم در زندانها
به مدت ده سال در زندانهای اوین و قزلحصار و گوهردشت بودم.
در قتلعام سال ۶۷ کسانی اعدام شدند که حتی دوران محکومیتشان به پایان رسیده بود.
مهشید رزاقی سال ۵۹ دستگیر شد و در سال ۶۷
در حالی که بیش از ۵سال از دوران محکومیتش میگذشت بهدلیل پایداری بر هویت
مجاهدیش اعدام شد. احمد برادر مهشید نیز اعدام شد. پدر مهشید بهمحض شنیدن
خبر شهادت فرزندانش سکته کرد و جان سپرد. هنرمند میهنمان عزتالله مقبلی
نیز بعد از شنیدن خبر اعدام فرزند مجاهدش مسعود مقبلی سکته کرد و فوت کرد.
قتلعام ۶۷هم فاجعه ملی بود و هم افتخار و
غرور ملی بود. کسانی که آن روز هیأت مرگ بودند امروز در هیأت حاکمه هستند.
شوشتری بهدلیل نقشش در قتلعام وزیر دادگستری شد.د مصطفی پورمحمدی نیز
وزیر کشور شد. علیرضا آوینی از عاملان قتلعام نیز اکنون وزیر دادگستری
است.
سناتور رابرت توریسلی:
سناتور رابرت توریسلی - کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷
من هیچوقت اینچنین احساس نکردم که کلمات نمیتوانند کمکی کنند.
در تمام طول عمرم هیچ چیزی نزدیک به آنچه امروز اینجا شنیدهام نشنیده بودم.
با وجود ملیت متفاوت، مذهب متفاوت و میراث
متفاوت اما من به آرمان شما متعهد هستم. مشکل است بتوان علتی برای وقوع
آنچه که اتفاق افتاده است پیدا کرد.
مارتین لوتر کینگ گفته است منحنی تاریخ به کندی جهت میگیرد اما همیشه به سمت عدالت جهت میگیرد.
خطکشیهای مجازی روی نقشه نمیتواند توجیه کند که بگویم مسأله شما مسأله من نیست. شما آنجائید و من اینجا در این سوی خطوط نقشه.
وقتی که یک نماینده جوان در کنگره آمریکا
بودم پل پت در کامبوج روی کار آمده بود و اعدام میکرد. دادگاه رسیدگی به
آن جنایت که از ۴۰سال پیش شروع شده بود آخرینش در سال گذشته به پایان رسید.
منحنی تاریخ به کندی جهت میگیرد اما همیشه به جانب عدالت جهت میگیرد.
مسئولیت بر روی شانههای شمایی که اینجا
هستید تقریباً تحمل ناپذیر است. من شجاعت شما را تحسین میکنم. اما مسئولیت
شما غیرقابل باور است. ما برای عدالت میجنگیم. عدالت ما بر اساس قانون
است اما عدالتی سریع و مطمئن است.
اگر برای شهدا باید کاری بیش از گرامیداشت خاطرشان بکنیم آن کار این است که رژیم ایران را نابود کنیم. این عدالت واقعی است.
خواهر مجاهد فرشته اخلاقی:
خواهر مجاهد فرشته اخلاقی
نمایشگاهی که در اشرف ۳ شاهدش بودیم فقط قطرهیی از دریا است. فقط در عرض دو سال بیش از ۴۰۰جوان زیر ۱۸سال اعدام شدند.
۸نفر ۱۳ساله بودند که اعدام شدند مثل علی
قاسمزاده از تربت حیدریه. ۱۹نفر در سن ۱۴سالگی اعدام شدند. ۳۲نفر در
۱۵سالگی تیرباران شدند. در عرض همین دو سال ۵۳زن مجاهد باردار را اعدام
کردند.
یقین دارم که در ایران آزاد فردا تحت رهبری خواهر مریم عزیز مان دیگر اثری از شکنجه و اعدام نخواهد بود.
پیتر مورفی رئیس مشترک کمیته استرالیاییهای حامی دموکراسی در ایران:
پیتر مورفی رئیس مشترک کمیته استرالیاییهای حامی دموکراسی در ایران
استمرار قیام مردم ایران و تأسیس اشرف۳و شکست سیاست مماشات سه عاملی هستند که به ما در پیشبرد جنبش دادخواهی کمک میکنند.
من فکر میکنم ما باید در استرالیا دولت خود
را تشویق کنیم که قتلعام سال ۶۷را محکوم کند و هر اقدامی را که منجر به
کشاندن عاملان این جنایت به پای میز عدالت میشود انجام دهد.
سید احمد غزالی نخستوزیر پیشین الجزایر:
سید احمد غزالی - کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷
سیاستمداران در مورد همه چیز در رابطه با
ایران صحبت میکنند اما گویی که قتلعامی وجود نداشته است که آنها باید اول
به آن بپردازند. وقتی که قربانیان با ما سخن میگویند ما نمیتوانیم ناظر
باقی بمانیم. حتی ناظر سمپات. بلکه باید جایگاه ناظر را ترک کرد و در موضع
پذیرفتن مسئولیت قرار گرفت. در قرآن شهادت دادن یک وظیفه است و اگر از آن
اجتناب کنید یک گناه مرتکب شدهاید. خطاب من به دوستان کشورهای عربی و
اسلامی است. هنوز مردم کمی در کشورهای عربی میدانند که در ایران در ۴۰ساله
گذشته چه گذشته است. ما در الجزایر بخشوده نخواهیم شد اگر این وظیفه را
انجام ندهیم. جنایت علیه بشریت در قرآن بهخوبی عنوان شده است و گفته شده
اگر نفس بیگناهی را بکشید مثل این است که همه بشریت را کشتهاید و اگر کسی
را نجات دهید مثل این است که انسانیت را نجات دادهاید.
من بهعنوان رئیس کمیته همبستگی با مردم
ایران یک فراخوان عمومی را اعلام میکنم که فشار لازم صورت گیرد تا عدالت
برقرار شود. عدالت باید قبل از سرنگونی رژیم اجرا شود. اگر من شکنجه
نشدهام اما وقتی درد و رنج شاهدان شکنجه را میشنوم آیا میتوانم آرام
بخوابم بدون اینکه کاری انجام بدهم؟
من در همه جلسات سه روز گذشته شرکت کردم.
اما این برای من سختترین جلسه بود. فقط نباید با کسانی که اشک میریزند
اشک بریزیم بلکه باید با کسانی که عمل میکنند عمل کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر