روزی سی ام تیر در تاریخ
مبارزات ممتد ملت ایران فراموش نشدنی است، زیرا در این روز تمام افراد ملت از هر
طبقه و مقام در مقابل تحریکات اجانب یکدل و یکزبان قیام به اقدام کردند و تا به
مقصود نرسیدند از پای ننشستند.
در این روز تاریخی عدهیی
از گرامیترین فرزندان ما به افتخار شهادت نائل شدند با خون پاک خود نهال آمال ملت
را آبیاری کردند تا به همت آیندگان روزی بارور و سایه گستر شود و ملت ایران ازنعمت
امن، آسایش و استقلال واقعی و آزادی حقیقی برخوردار گردد. از پیام ۳۰تیر۷۷ مسعود رجوی:
در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ مردم تهران از دل و جان
فریاد «یامرگ، یامصدق» سر میدادند و در حمایت پرشور خود از او، اراده یک ملت بهپاخاسته
را علیه سلطه استعمار و ارتجاع سلطنتی بازتاب مینمودند. بیجهت نبود که وصیت
فرمود پیکرش در کنار شهیدان ۳۰ تیر بهخاک سپرده شود. همچنانکه
در سال ۱۳۴۰، با اشاره به تجربه ارتش آزادیبخش الجزایر، پیام خود را باصراحت
به نسلهای بعد رساند و نوشت: «ملتی هم هست که در راه آزادی و استقلال از همه چیز میگذرد
و دیگران هم اگر علاقه به وطن دارند باید از همین راه بروند و آن را انتخاب نمایند».
این وصیت تاریخی نیز از
همان درد وطن و غیرت ملی و میهنی مایه میگیرد و مصدق را از ورای حصر و تبعید شاه
و شیخ، با نسلهای بعــدی پیوند میدهد. او بهخــوبی میدانست کــــه چنین انتخابی
مستلزم فداکاری و ازخودگذشتگی است. ازاینرو، در همان یادداشت کوتاهش در حاشیه
کتاب «الجزایر و مردان مجاهد»، تأکید کرد که «باری، حرف زیاد است و مستمع به تمام
معنی فداکار کم. چه میشود کرد، بلکه خدا بخواهد که این نقیصه در ما رفع شود و ما
هم بتوانیم بگوییم مملکت و وطنی داریم و در راه آزادی و استقلال آن، از همه چیز میگذریم».
آری، تأسیس شورای ملی
مقاومت ایران در سالروز قیام تاریخی ۳۰تیر، در یک کلام، تداوم و تکامل تاریخی
راه مصدق است. این، یک تعهد واقعی است که بر «فداکاری به تمام معنا» و بر«گذشتن از
همه چیز در راه آزادی و استقلال ایران» بناشده و پس از ۱۷سال، نه تنها در حیطهنظر،
بلکه در میدان عمل هم کاملاً قابل سنجش و ارزیابی است. ملاک این سنجش همانا مقابله
و مخاصمه (نه مفاهمه و مذاکره و مصالحه)، در برابر دشمنان آزادی و استقلال ایران
است.
وقتی مصدق درگیر قضیه ملی
کردن صنعت نفت شده بود و این پیشنهاد در کمیسیون نفت مجلس ابتدا مورد موافقت قرار
نگرفت، به درستی و از روی ایمان و همان درد وطن گفت: «اگر خود را نماینده ملت میدانید،
راهی برای شما جز استیفای کامل حقوق ملت ایران از راه ملیکردن صنعت نفت در تمام ایران
وجود ندارد. درصورتیکه در انجام این وظیفه وجدانی تعلّل و تردید بهخرج دهید، دیگر
هیچ اسمی بر آن نمیتوان گذارد و یقین است که هیچ یک از افراد ملت گرسنه و فقیر ایران
این گناه را بر ما و اعقاب ما نخواهد بخشید…».
امروز هم ما درگیر
سرنگونی حاکمیت غاصب و نامشروع آخوندی و احراز حاکمیت ملت و برقراری آزادی هستیم و
برآنیم که هیچ راهی جز این، برای استیفای حقوق ملت ایران وجود ندارد. ما و ملت ما
بر این کار شایسته و تواناییم و درمقابل همه تلاشهای جبهه استحاله و حفظ این رژیم
و شُبَهاتی که القا میکند، حرف اول و آخرمان این است مگر در جامعه ایران شرف، پایداری،
رسم جوانمردی و عیاری مرده است؟ مگر یک ملت هفتادمیلیونی از خودش مقاومتی، شرفی،
سرفـرازی و افتخاری ندارد که اینطور موضوع پاسکاری شاه و شیخ و شیخ و شاه قرار
بگیرد؟ به نحوی که باید به تنقید انقلاب برضد شاه و شیخ و بازسازی مشروعیت دو دیکتاتوی
سابق و لاحق پرداخت؟. هیهات که چنین نیست! بهویژه اکنون که پس از ایستادگی و
مقاومت سالیان و دست و پنجه نرم کردن بلاوقفه با ارتجاع خونآشام و متحدان آن، بر
همگان واضح شده است که رژیم آخوندی هماورد و جایگزینی جز شورای ملی مقاومت ایران
ندارد؛ تنها جایگزین دموکراتیک و میهنی که با شایستگی اراده ملت ایران را برای کسب
آزادی و حاکمیت مردم، بازتاب میکند.
قسمتی از دفاعیات مسعود
رجوی در بیدادگاه نظامی شاه بهمن ۱۳۵۰
در شهریور ۲۰ تمام ایران زیر سلطه
خارجی رفت. بعضی از افسرها با چادر در رفتند و ایران فقط ۳ ساعت دوام آورد. جنگ
دوم هنوز تمام نشده بود که طرح تجزیه ایران این بار بوسیله انگلیس و آمریکا ریخته
شد و این قرار داد توسط دولت حکیمی امضاء شد.
-آیا وقتیکه نخست وزیر ایران
طرح تجزیه کشور خود را بریزد، ما حق نداریم بگوییم که تابع ملت و خلق ایران هستیم
نه دولت حاکم بر ایران؟
-بگذریم، این طرح هم با
مجاهدت طاقت فرسای مصدق رد شد. تا آدم خودش در فضا نباشد نمی فهمد فشار یعنی چه،
تهدید یعنی چه.
-اما وقتی آن طرح رد شد
معاون وزارت خارجه شوروی آمد درمورد امتیازات نفت گفتگوهایی کرد . ازطرفی دولت
انگلیس بخاطر امتیازات نفت خود در جنوب، حاضر به معاملاتی در باره نفت مناطق شمالی
با روسها بود. برای همین امر، نخست وزیر وقت- ساعد- به سفیر روس وعده هایی داده بود.
میخواستند یک موازنه مثبت یعنی امتیاز دهی دو جانبه به روس و انگلیس برقرارکنند.
مصدق و ملت ایران موازنه
منفی به معنی استقلال خودشان را میخواستند. این بود که ملّیون ایران بیکار ننشستند
وبا کوشش زیاد ماده گذراندند که ضمن آن جلوی سلطه شوروی هم گرفته شد ودادن هرگونه
امتیازی بهر نحوی، مسکوت گذاشته شد و بموافقت بعدی مجلس موکول گشت.
-اما آقایان استعمارگران
از جان ملت فقیر ما دست برنداشتند. در سال ۱۳۲۹ رزم آرا را از ستاد ارتش آوردند و
در کرسی نخست وزیری نشاندند تا رزم آرا، در لباسِ ظاهر فریبِ خود مختاری ولایات در
امور داخلی، لایحه به مجلس ببرد و از تصویب بگذراند. باز هم ملّیون که رهبری آنها
را دکتر مصدق بعهده داشت پس از مشاجرات و مباحثات و زحمتهای زیاد توانستند آنرا در
نطفه خفه کنند و جلوی سلطه خارجی را بگیرندو قرارداد موردنظر منتفی شد. سپهبد رزم
آرا به انتقامِ بازی کردن با سرنوشت ملت بقتل رسید.
حالا دیگر اوضاع داخلی
مملکت بعلت رشد سیاسی مردم تب و تاب دیگری داشت. بعد از شهریور ۲۰ مصدق نفت را تبدیل به یک
شعار و انگیزه ملی کرد صفوف مردم را متشکل و شعله ها را فروزان تر ساخت. بعد از
مجلس ۱۵ نمایندگان واقعا مجاهدت کردند. شرکت غاصب نفت ایران وانگلیس
که در واقع نماینده دولت انگلیس بود، از تطمیع نمایندگان گرفته تا حبس آزادیخواهان،
از هیچ چیز فروگذار نکرد. حتی طرح آنچه که امروز”اصلاحات ارضی” است در آنزمان بوسیله
تقسیم املاک سلطنتی ریخته شد. مسئله ظاهر فریبِ تقسیم املاک سلطنتی برای خاموش
کردن مسئله نفت و تحت الشعاع قراردادن آن در اذهان، طرح شده بود. با اینهمه نفت
همچنان در مرکز افکار مردم بود. در این اثناء یکبار هم بناگهان نان در تهران قحط
شد تا بلکه سرِ مردم به آن گرم شود و کسی حال و حوصله حمایت از مصدق نداشته باشد.
…..اما سر انجام اراده خلق
پیروز شد و مردم و ملت ایران راه خود را پیش برد و در آخرین روز سال ۱۳۲۹، نفت ملی اعلام شد.
مردم ایران در آن روز طعم پیروزی را چشیدند.
بعد از آن روزهای پر
افتخار دیگری در پیش بود. پیروزی در خلع ید از انگلیس در مورد نفت و دیگری روز ۳۰ تیر۱۳۳۱ روز تجلی اراده خلق. در
آنروز خلق، بر ننـگ تسلیم پیروز شد. در آتیه از این روزهای طلایی بسیار خواهیم
داشت.
باید گفت که مشروطه برای
مدت محدودی دوام آورد. در ۲۸… در ۲۸ (آقای دادستان برای اینکه
قطع نکنید ماه و سال آنرا نمیگویم!)بله در ۲۸ مشروطیت بخاک سپرده شد. احتیاجی نیست
که من سیاست دولت مصدق را روشن کنم. او نمیخواست هیچ سلطه ای بر کشور ما بر قرار
باشد. از نظر اقتصادی اولین و آخرین بودجه متعادل را تقدیم به مجلس کرد. برای اولین
بار صادرات با واردات برابری کرد. بهرحال آن روز گرم تابستان، آن روز ۲۸، در تاریخ ایران به سیاهی
و سردی تبدیل شد. بعدها ایدن نخست وزیر انگلیس در خاطراتش گفت: بعد از سقوط مصدق
تنها شبی بود که خواب راحت کرده است. میگفتند که ”آفتاب هرگز در مستعمرات انگلستان
غروب نمیکند” و “هر جا موجی باشد ساحلش انگلستان است”. مصدق غروب استعمار و طلوع
آزادی و استقلال را میخواست…اما افسوس که کار به آنجا کشید که نباید می کشید.
۳۰
تیرسالروز
تاسیس شورای ملی مقاومت ایران
سیام تیرماه همچنین یادآور
یکی دیگر از فرازهای تاریخ یک قرن جنبش آزادیخواهانه در وطن ماست. در روز سیام تیرماه
سال ۱۳۶۰ در تهران، در حالیکه خمینی رژیم ولایت فقیه را یکپایه کرده
و بر سرکوب آزادیها و اعمال دیکتاتوری سیاه, کمر بسته بود و اعدام و خونریزی حد و
مرزی نمیشناخت، مسعود رجوی با بهرهگیری از تجربیات مبارزات آزادیخواهانه میهنمان،
تأسیس شورای ملی مقاومت ایران را بهعنوان جایگزین دیکتاتوری مذهبی خمینی اعلام کرد.
شورای ملی مقاومت که
اکنون سی و نهمین سال حیات خود را آغاز میکند، نقش و شایستگی خود را بعنوان یگانه
جایگزین دموکراتیک حکومت آخوندها بیش از هر زمان دیگر به اثبات رسانده است.
از سخنان خانم مریم رجوی
در گردهمایی کهکشان -۹ تیر۹۷
هموطنان آگاه و آزاده
مقاومت ایران از ۱۶ سال پیش با تصویب طرح
جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی اعلام کرده که حاضر به همکاری با همه
نیروهای جمهوریخواهی است که به نفی کامل رژیم ولایت فقیه التزام دارند و برای یک
ایران دمکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند.
شورای ملی مقاومت از ۴ دهه پیش، به دور از
لفاظیهای رایج سیاسی، قیمت یکایک کلمات و مصوبات و تعهدات خود را با رنج و خون بسیار
پرداخته است.
ما به پیریزی جامعهیی
فرا میخوانیم که تار و پودش آزادی، دمکراسی و برابری است. هم چنین مرزبندی با
استبداد و وابستگی و تبعیض جنسی و قومی و طبقاتی است.
ما از برابری زن و مرد،
و از حق انتخاب آزادانه پوشش، از جدایی دین و دولت، از خودمختاری ملیتها، از تساوی
حقوق سیاسی و اجتماعی کلیه افراد ملت ایران، از لغو اعدام، از آزادی بیان، احزاب،
مطبوعات و اجتماعات، از آزادی اتحادیهها، انجمنها، شوراها و سندیکاها دفاع کرده
ایم و دفاع میکنیم.
طرح ۱۲ مادهیی شورای ملی
مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران که ۳۵ سال پیش تصویب و اعلام شده، هنوز
هم یکی از جامعترین الگوهای جهانی است. و سرانجام اینکه ایران آزاد، یک ایران غیراتمی،
در همزیستی مسالمتآمیز، با همکاریهای منطقهیی و بینالمللی است.
آری این است سیمای یک جایگزین
دمکراتیک در برابر حاکمیت آخوندی و هرگونه دیکتاتوری.
در این مسیر، اولین
گام، انتقال حاکمیت به مردم ایران است. با اتکا بههمین مردم و پایگاه مردمی است
که میتوان از هرج و مرج و ناامنی بر حذر ماند و میتوان تمامیت ایران و ایرانی را
حفظ کرد و سرافراز نگهداشت.
طبق برنامه شورای ملی
مقاومت، بعد از سرنگونی رژیم، یک دولت موقت شش ماهه تشکیل میشود که وظیفه اصلی
آن، تشکیل مجلس مؤسسان از طریق انتخابات آزاد با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی
مردم ایران است.
این مؤسسان باید طی ۲ سال قانون اساسی جمهوری
جدید را تدوین کند، و آن را به رأی مردم ایران بگذارد. همچنین نهادهای اساسی
جمهوری جدید را طبق آرای مردم، مستقر کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر