مأموران اطلاعات و نیرویقدسوسپاه وتعزیه قاسم سلیمانی
مسعود خدابنده و ان سینگلتون مهرههایی در طرح وزارت
اطلاعات و رژیم آخوندی برای بستن قرارگاه اشرف و قتلعام مجاهدین بودند. تریتا
پارسی یکی از لابیهای رژیم در آمریکا، در این زمینه با مسعود خدابنده و همسرش آن
سینگلتون همکاری میکرد.
آقای مسعود رجوی پس از هلاکت سردژخیم قاسم سلیمانی، طی یک پیام
صوتی گفت: «هلاکت قاسم سلیمانی ترسیمکننده مرزهای دوست و دشمن در منطقه است. کسانی
که با رژیم و قاسم سلیمانی هستند ماهیت ارتجاعی خود را برملا میکنند». این سخن
مصداق بارز حالوروز مأموران و مزدوران گشتاپوی آخوندی در داخل و خارج کشور است که
در مواجهه با غم از دست دادن نفر دوم نظام وارفتهاند. اینان که تاکنون سعیشان بر
حرکت در سایه بوده و حتی تلاششان برای اپوزیسیون نمایی بوده با دریافت این ضربه
سنگین مجبور به برداشتن نقاب از چهره شده و علناً چوب زیر بغل ولیفقیه نظام و نیروهای
وارفته و در حال ریزشش کردند. جالب اینکه این سفلگان در سوز و سوگ هلاکت سردژخیم
قاسم سلیمانی روی دست سرکردگان سپاه بلند شدند. مأموران اطلاعات و نیرویقدسوسپاه
وتعزیه قاسم سلیمانی
این مأموران اطلاعات و نیروی قدس اعم از داخل کشوری یا
خارجه نشین در سوگ به هلاکت رسیدن یکی از قسیالقلبترین جنایتکاران تاریخ در سایتها
و اکانتهای خود در فضای مجازی، گاه چند نوبت به عزاداری نشستند و به سبک دجالگرانه
آخوندی از آیات قرآن هم استفاده کردند و مانند پاسدار سلامی وعده انتقام سخت دادند.
سابق بر این هرگاه مجاهدین میگفتند کسانی که بجای جنگ با
رژیم، مجاهدین و مقاومت ایران را سیبل اتهامات و مقابله جویی خود قرار دادهاند،
مزدوران رژیم و وزارت اطلاعات هستند، این مزدوران فغانشان به آسمان میرسید و مدعی
میشدند مجاهدین به هرکس مخالفان آنها است، اتهام وابستگی به رژیم میزنند. حال میبینیم
همانها در خوشرقصی برای ولیفقیه سنگ تمام گذاشتهاند.
البته برای مقاومت ایران ماهیت این فرومایگان امر پوشیدهای
نبوده و در مقاطع مختلف برگهایی از پرونده قطور همکاری آنها با دژخیمان را افشا
کرده بود. در این مبحث چند نمونه را بررسی میکنیم.
مسعود خدابنده مأمور نیروی تروریستی قدس
مشاور خودخوانده گماشته ولیفقیه در عراق
در زمان استقرار مجاهدین در عراق، مسعود خدابنده خود را رسماً مشاور نوری مالکی نخستوزیر دستنشانده خامنهای اعلام کرده بود. نوری مالکی طی سالهایی که نخستوزیر بود و مجاهدین در اشرف و لیبرتی حضور داشتند بهفرمان خامنهای و در همدستی و هماهنگی با سر دژخیم قاسم سلیمانی محاصره ظالمانه و بیسابقهای را علیه مجاهدین ترتیب داد و در همین دوره بود که نیروی تروریستی قدس تحت فرمان جلاد قاسم سلیمانی ۷حمله خونبار علیه اشرف و لیبرتی را به اجرا گذاشت.
ان
سینگلتون پیشازاین در سال ۱۳۸۳ برای توجیه و دریافت مأموریت به ایران تحت
حاکمیت آخوندها رفته و در زندان اوین هنگام حشرونشر با پاسداران و بازجوها
دیدهشده بود و توسط وزارت اطلاعات نسبت به مأموریتهای محوله توجیه شده
بود.
ابراهیم خدابنده
و همسرش عاطفه نادعلیان نیز دو عضو دیگر این خانواده بدنام وزارتی هستند
که بارها به عراق اعزام شدند. ابراهیم خدابنده در عراق با فرماندهان
جوخههای مرگ مالکی که تحت فرمان و حقوقبگیر نیروی تروریستی قدس بودند
ملاقات و خدمتگزاری کرده بود.
مهرههای وزارت اطلاعات در طرح قتلعام مجاهدین
مسعود
خدابنده و ان سینگلتون مهرههایی در طرح وزارت اطلاعات و رژیم آخوندی برای
بستن قرارگاه اشرف و قتلعام مجاهدین بودند. تریتا پارسی یکی از لابیهای
رژیم در آمریکا، در این زمینه با مسعود خدابنده و همسرش آن سینگلتون همکاری
میکرد. وی در یک ایمیل طرح خودش برای از هم پاشاندن تشکیلات مقاومت و
دستگیری رهبران مجاهدین را مطرح میکند. تریتا پارسی همچنین کارزار
گستردهای را برای باقی نگهداشتن مجاهدین در لیست تروریستی و بستن قرارگاه
اشرف و دستگیری مجاهدین پیش میبرد.
گستره همکاری و همگامی مسعود
خدابنده و همسرش با ارگانهای مختلف رژیم ایران ازجمله تلویزیون انگلیسی
زیان رژیم ایران بنام «پرس. تی. وی» نیز آنقدر گسترده است که نیازی به
توضیح نیست.
مأمور عزادار کریم حقی
نمونه
دیگر عزاداری برای جلاد، مأمور گشتاپوی آخوندی بنام کریم حقی است که به
دلیل نقشی که در خودکشی و مرگ همسر اولش محترم بابایی داشت، به «کریم
زنکش» معروف شده است. کریم حقی مزدور اخیراً در همسویی با همپالکیاش
مسعود خدابنده و کامنت گذاری روی یکی از پستهای فیسبوکش، با هتاکی علیه
قیامکنندگان عراقی، طینت پاسداریاش را برملا کرد.
وی در داغ و سوگ
قاسم سلیمانی و با فرهنگ پاسدار – لمپنی در فیسبوکش که آن را به تصویر
منحوس سردژخیم قاسم سلیمانی تغییر داده، اینگونه ناله سر میدهد: «با عرض
معذرت از پیشگاه مردم ایران و روح بزرگ سردار بزرگ ملتمان، اسطوره مقاومت و
اخلاص حاج قاسم سلیمانی… عدهای کمتر از ۵۰۰ نفر به خیال خودشان جمع
شدهاند، برای ابراز همدردی باجان باختگان، سقوط هواپیمای مسافربری، اما
علیه سردار سلیمانی شعار میدهند، یکی نیست به اینا بگه اگر نبود سردار
سلیمانی که شماها صدبار دستبهدست شده بودید بین برادران داعشی تان.»
(فیسبوک کریم حقی – ۲۲ دی۱۳۹۸)
اوجگیری قیام و بازمصرف کریم حقی مأمور پیشانی سیاه وزارت اطلاعات
کریم
حقی سالهاست که بهعنوان یک مأمور وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس
دستاندرکار توطئه علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت و زمینهسازی برای
اقدامات تروریستی علیه فعالان مقاومت است.
کریم حقی در سال ۱۳۷۳ توسط
وزارت اطلاعات خریداری و از سال ۱۳۷۴ در ارتباط منظم با فردی بهنام
مقصودی در کنسولگری رژیم در هلند قرار گرفت. وی سالها یکی از نفرات اصلی
مأموریتهای محوله از سوی وزارت اطلاعات و دستاندرکار توطئهها و اقدامات
تروریستی علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت در خارج کشور بود. بر اساس
اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت ایران مورخ ۲۶ بهمن
۱۳۷۸، پلیس امنیتی هلند کریم حقی و همسرش رؤیا رودساز و شماری از مأموران
وزارت اطلاعات را احضار نموده و طی سؤالاتی مستند به مدارک همکاریشان با
وزارت اطلاعات آخوندی، به آنها اخطار کرد که دولت هلند اجازه نمیدهد این
کشور به میدان فعالیتهای وزارت اطلاعات رژیم ایران تبدیل شود.
کریم
حقی که مستقیماً از وزارت اطلاعات در تهران امکانات و پول دریافت میکرد،
در ارتباط با بقیه عوامل شناختهشده وزارت اطلاعات در اروپا، از مسئولین
اصلی پیش بردن توطئههای رذیلانه اطلاعات در پروندهسازی حقوقی علیه خانم
مریم رجوی بود.
کریم حقی به همراه تعداد دیگری از مزدوران بهعنوان
شاهدان پرونده کودتای ننگین ۱۷ژوئن علیه مقاومت و خانم مریم رجوی، ازجمله
کسانی بود که برای اجرای مأموریت شیطانسازی از مجاهدین، به دیدار با
بنیصدر شتافت و با اشاره به پروژهای که در آن زمان وزارت اطلاعات در مورد
پرونده ۱۷ژوئن دنبال میکرد، خطاب به بنیصدر گفت: «میخواهیم رجوی را به
دادگاه ببریم ولی نفر در فرانسه نداریم بنابراین از شما میخواهیم به ما
کمک کنید.» سپس کتابها و دروغپردازیهایی که توسط وزارت اطلاعات علیه
مجاهدین تهیهشده را، برای استفاده در نشریه بنیصدر در اختیار وی گذاشت.
به نوشته سایت وزارت اطلاعات موسوم بهاینترلینک که این اراجیف را منعکس
کرد، بنیصدر خطاب به مزدوران میگوید: «شما میتوانید تاریخساز باشید،
اگر چنانچه تجربیات خود را در اختیار نسلهای آینده قرار دهید!»
مزدور
کریم حقی مدتی به دلیل قاچاق مواد مخدر تحت کنترل پلیس قرار داشت و به
همین دلیل مدتی درصحنه علنی حضور نداشت و در پشت پرده به فعالیتهای خود
ادامه میداد. اوجگیری قیام و وحشت همه این مزدوران که سرنوشت خود را با
رژیم جنایتکار حاکم بر ایران گرهزدهاند، باعث به صحنه آمدن مجدد و
بازمصرف مزدورانی چون کریم حقی مأمور پیشانی سیاه وزارت اطلاعات شده است و
او مانند سایر پاسداران سینهچاک ولایت، سوگوار دژخیم قاسم سلیمانی است.
حامد صراف پور امربر ناکام
در
حلقه عزاداران سردژخیم سلیمانی، مزدوری به نام حامد صرافپور را میبینیم
که افتخار امربری سر دژخیم قاسم سلیمانی را پیدا نکرد و حالا در غم فراقش
که او را «سردار دلها» میخواند عکس منحوس این جلاد را بهجای عکس و
پروفایل خودش میزند و چون شمع میسوزد!
حامد صرافپور در نیمه دوم سال ۸۷ با دستورالعملها و توجیهات وزارت اطلاعات به فرانسه اعزام شد
در
آنجا به گردانندگان شعبه وزارت در فرانسه که پیش از این تحت نام «ایران
باستان آینده درخشان» فعالیت میکردند، معرفی شد. حامد صرافپور به همراه
سایر مأموران گشتاپوی ملایان در خارج کشور با نقاب «عضو سابق مجاهدین»
دستاندرکار توطئه علیه مجاهدین و زمینهسازی برای حمله و هجوم و کشتار
ساکنان بیدفاع اشرف و لیبرتی شد و طی سالیان تلاش نمود که با ارائه
دروغهای ساختهوپرداخته وزارت اطلاعات، هدفهای رژیم آخوندی برای مشروع
کردن کشتار مجاهدین در عراق را برآورده نماید.
صرافپور طی سالیان
متمادی برای آموزش و دریافت دستورالعملهای جدید چند بار به تهران رفتوآمد
کرد. پس از افشاگریهای مجاهدین، وزارت اطلاعات وی را به داخل کشور احضار
کرد و از ابتدای سال ۱۳۹۳ در اماکن مختلف حین فعالیت برای وزارت بدنام در
داخل کشور دیده شد.
یک فقره اعتراف «ناقابل»!!
به
دنبال افشاگریهای مستند مجاهدین درباره هویت و مأموریت نامبرده، او به یک
فقره اعتراف «ناقابل» هم ناگزیر گردید و به زبان خودش ماهیتش را بر ملأ
نمود. او در قبال افشاگریهای مجاهدین گفت: «من مزدور هستم، شرافتم را فروختهام، بسیجی هستم، پاسدار هستم، اطلاعاتی هستم… هرچه بگویید هستم». (مزدور حامد صراف پور – سایت وزارت اطلاعات موسوم به فرقهها – ۸ آبان ۹۳)
نامبرده
ازآنپس تاکنون با شرکت در فیلم و مستندهای سفارشی رژیم و نمایشهای وزارت
اطلاعات و همچنین با امضای تومارهای مختلف وزارت بدنام برای زمینهسازی
توطئه و اقدامات تروریستی علیه مجاهدین ایفای وظیفه کرده است. مأموریت
مزدورانی از قبیل حامد صرافپور، شیطانسازی علیه مجاهدین و مقاومت ایران با
شعار «مجاهدین از آخوندها بدترند» میباشد؛ که بهمنظور سرپا نگهداشتن
رژیم ضدمردمی و ضد میهنی آخوندها و پوشاندن شکنجه و اعدام و سرکوب ضد بشری
مردم ایران بهخصوص قتلعام ۳۰ هزار مجاهد و مبارز در سال ۶۷ است.
این
مزدور که جاپای پاسداران و جنایتکاران گذاشته است، در تاریخ ۷ دی ۹۸
خواهان کشتار بیشتر قیامکنندگان شد تا ذوب مطلق در ولیفقیه خونریز را به
اربابانش اثبات کند:
همچنین
هستند مزدورانی که زیر علم آخوندها البته با پرچم دروغین میهنپرستی سینه
میزنند. ترفند رسوایی که در تنور جنگ ضد میهنی ۸ ساله سوخت و دیگرکسی را
نمیفریبد. یکی از این مزدوران عبدالرضا رستمی است که در تاریخ ۱۶ دی ۹۸ در
فیسبوک خودش خطاب به ترامپ مینویسد: « باافتخار زیر پرچم ارتش کشورم
خواهم جنگید »
ذیلاً سریالی از آه و فغانهای مستخدمین وزارت اطلاعات
را ملاحظه میکنید که چگونه با تأسی به ولیفقیه و دنبالهروی از او که
همه مصائب وارده به رژیم پوسیدهاش را ناشی از فعالیتهای مجاهدین دانست؛
ماهیتشان را هر چه بیشتر بیرون ریختند:
مزدور جواد فیروزمند:
«وزیر خارجه آمریکا مایک پمپئو نیز… برای دفاع از اقدام تروریستی دولت
آمریکا، جشن و شادی [مجاهدین] مسبوق به سابقه در خارج از مرزهای ایران را
بهحساب جشن و شادی مردم ایران جا زد.» (آریا ایران از سایتهای زنجیرهای
وزارت اطلاعات– ۱۴ دی ۱۳۹۸
عبدالکریم ابراهیمی مزدور دونپایه وزارتی:
«قطعاً این عمل شنیع دولت ترامپ در هماهنگی و خط دهی [مجاهدین] مستقر در
آلبانی و شخص مریم رجوی … صورت گرفته است.» (ایران فانوس از سایتهای
وزارت– ۱۵ دی ۱۳۹۸)
عاطفه نادعلیان از اعضای خانواده بدنام خدابنده:
«در این میان موضع مریم رجوی در قبال شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی…
قابلتوجه میباشد… [سازمان مجاهدین] آن را نقطه عطفی در سرنگونی نظام
جمهوری اسلامی اعلام کرد و ابراز رضایتمندی نمود.» (سایت نجات رژیم- ۱۵ دی
۱۳۹۸)
علی اکرامی مزدور وزارتی: «همگان
نمیتوانستند باور کنند که دیگر قهرمان ملی را در جمع خود ندارند… رجوی…
سردار دلاور مبارزه با داعش را با ابوبکر بغدادی که ساخته اربابان
آمریکاییاش بود دوروی یک سکه نامید.» (سایت نجات رژی – ۱۵ دی ۱۳۹۸)
«سپهبد
سلیمانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و ملتی را عزادار نمود؛ اما سران…
رجوی … بعد از شهادت سردار سلیمانی به جشن و پایکوبی در برخی کشورهای حامی
تروریسم پرداختند.» (سایت نجات رژیم – ۱۵ دی ۱۳۹۸)
«[مجاهدین] از
زمان انتشار خبر شهادت سردار سلیمانی … تلاش کرد تا از حالت انفعالی به
تهاجمی تغییر روش دهد… [سازمان مجاهدین] در همین مدت درصدد بود تا بتواند
با سوءاستفاده از وضعیت به وجود آمده زمینههای ایجاد ناآرامیهای خیابانی
را نیز فراهم کند.» (سایت وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان – ۲۲ دی ۱۳۹۸)
«سران [مجاهدین] محبوبیت سردار دلها شهید قاسم سلیمانی را برنتافتند.» (کانون آوا از سایتهای پوششی وزارت اطلاعات- ۱۷ دی ۱۳۹۸)
———————–
یکی
از علل سوزش مأموران و مزدوران وزارت اطلاعات این است که با هلاکت قاسم
سلیمانی، خلأیی ایجاد شد که این مزدوران احساس میکنند دیگر یتیم شدهاند.
سردژخیم
قاسم سلیمانی نقش اصلی را هم در کشتار مجاهدین و هم در بردن مزدوران
وزارتی (تحت عنوان خانواده) به اشرف و لیبرتی داشت. با امکانات رژیم و
همکاری وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس مواجببگیران ولایت تحت عنوان
خانواده به اطراف اشرف و لیبرتی برده میشدند تا سیرک وحوش ولایت راه
بیندازند و با شیطانسازی از مجاهدین زمینه کشتار آنها را توسط نیروی
تروریستی قدس به سرکردگی قاسم سلیمانی فراهم کنند. این همان موضوعی است که
سالها بعد توسط یکی از حقوقبگیران نیروی تروریستی قدس به اسم مهدی
البیاتی به آن اذعان شد.
نامبرده که عضو شورای سازمان بدر و زمانی
وزیر حقوق بشر عراق بود در چهارمین نشست تاریخ شفاهی ترور که با موضوع
عملیات «مرصاد» برگزار شد، با اشاره به نقش سپاه «بدر» در عملیات مرصاد،
اعتراف کرد که: «در سال ۲۰۱۴ میلادی بهعنوان وزیر حقوق بشر عراق انتخاب
شدم که پیگیری ۲ پرونده را دولت عراق به من واگذار کرد؛ یکی از آنها
پرونده تفحص شهدا و دیگری اخراج [مجاهدین] بود…پس از سقوط صدام و زمانی که
وزیر حقوق بشر عراق شدم، برای تحریک عواطف [مجاهدین] که در پایگاه لیبرتی
بودند، در چند نوبت برای تحریک عواطف منافقین، خانوادههای آنها را از
ایران به دم در پایگاه بردیم. منافقین در واکنش به این کار میگفتند
«اینها خانوادههای ما نیستند، مجرم و جنایتکارند». یکبار چهار خانواده
ایرانی را برای ملاقات با فرزندشان به پایگاه لیبرتی عراق بردیم.» (سایت وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان و خبرگزاری حکومتی
مهر – ۶ مرداد ۱۳۹۸)
شکنجه
و آزار روانی با گسیل مزدوران وزارت تحت عنوان خانواده و فحاشی با ۳۰۰
بلندگو در اشرف ولیبرتی علیه مجاهدین مستقر در عراق یکی از اقدامات
رذیلانهای است که هیچگاه فراموش نخواهد شد. این اعتراف آشکار مأمور عراقی
رژیم روشنگر این واقعیت است که وی بهعنوان وزیر بهاصطلاح حقوق بشر عراق
سیاست دیکته شده رژیم آخوندی که نیروی تروریستی قدس به سرکردگی قاسم
سلیمانی طراح و مجری آن بوده را پیش میبرده که هدف آن متلاشی کردن و
نابودی تشکیلات مجاهدین بود.
بجاست یکبار دیگر آن قسمت از سخن آقای
مسعود رجوی را که ناظر بر مرزبندی دوست و دشمن است، یادآور شویم که: «هلاکت
قاسم سلیمانی ترسیمکننده مرزهای دوست و دشمن در منطقه است. کسانی که با
رژیم و قاسم سلیمانی هستند ماهیت ارتجاعی خود را برملا میکنند و نیروهای
میرا و محو شونده هستند…»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر