واشنگتن پست ۲۴خرداد - (۱۳ژوئن) خبر درگذشت خانم مرجان را با عنوان «مرجان، هنرمند و خواننده ایرانی که به سمبل شورش تبدیل شد در ۷۱
سالگی درگذشت» درج کرد.
گزیدهیی از مطلب واشنگتن پست درباره درگذشت خانم مرجان:
مرجان، یک خواننده و هنرپیشه محبوب در ایران قبل از انقلاب که بعد از زندانی شدن توسط مقامات اسلامگرای کشور در دهه ۱۹۸۰، صدای خودش را وقف آرمان آزادیهای سیاسی در میهنش کرد، در ۶ژوئن در بیمارستانی در لسآنجلس درگذشت. شورای ملی مقاومت ایران در بیانیهیی گفت علت فوت وی مشکلاتی پس از عمل جراحی بود.
مرجان با نام اصلی شهلا صافی ضمیر در ۳۰فیلم به زبان فارسی در دهه ۱۹۶۰
و ۱۹۷۰
بازیگری کرد و یکی از معروفترین چهرههای هنری ایران قبل از سرنگونی شاه، در سال ۱۹۷۹
بود. او همچنین آهنگهای بسیار پرشنوندهای خواند که اغلب با احساس نوستالژی که مورد علاقه جوانان ایرانی بود، همراه بود.
وقتی آخوندها، قدرت را بهدست گرفتند، ساختن فیلم موقتاً متوقف شد و زنان از خواندن در ملأعام منع شدند. مرجان به جنبش اپوزیسیون (مجاهدین خلق) پیوست تا علیه محدودیتهای تازه تحمیل شده مبارزه کند...
مرجان مجدداَ در سال ۱۹۸۲
بهخاطر ارتباطاتش با مخالفان سیاسی (مجاهدین) دستگیر شد و دو سال را در زندان بهسر برد، از جمله تقریباَ ۹ماه در سلول انفرادی. او با سایر زنان همبند بود و سالها بعد سرنوشت زندانیان و هنرمندان زن را برجسته کرد.
مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، در یک اطلاعیه گفت: مرجان در میان زنانی که «علیه رژیم قیام کردند و با آن مبارزه کردند»، برجسته بود، «زنانی که نمایندگان واقعی زنان تحت ستم ایران و اشتیاق وافر آنها به آزادی هستند.»
زمانی که مرجان در سالن دختران انقلاب آمریکا در واشنگتن در گردهمایی ایرانیان هنرنمایی کرد. یکی از آهنگهای فارسی که او آن شب اجرا کرد، فراخوانی برای مقاومت علیه رژیم آخوندی حاکم بر ایران بود.
«گیرم که شاخههای جوانم از ضربههای تبرهاتان زخم دارد
با ریشه چه میکنید؟ چه میکنید؟»
در یک بیت دیگر، او میخواند که ممکن است پرندگان از پرواز کردن ممنوع شده باشند، «اما، با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنید؟».
ظرف سالهای بعد، مرجان در ضبط و کمک به تنظیم دهها آهنگ بسیار انگیزاننده با پیامهای آشکار سیاسی اشتغال داشت، از جمله «وقت براندازی شده» و «ما میهنی میسازیم» و «میتوان و باید»
هر چند موسیقی مرجان رسماَ در ایران ممنوع اعلام شده بود، ولی راه خودش را در میان نسل جدیدی که علیه حاکمیت سرکوبگرانه آخوندها میخروشیدند، پیدا کرد.
مرجان وقتی در کنسرت ۲۰۰۵
در واشنگتن هنرنمایی کرد، بهنظر میرسد بازگشت خودش را به صحنه با سرنوشت مبارزه ایرانیان گره زده بود. او میخواند:
«مپندارید که بر بادم،
که من تاریخم و یادم
چنان با دست این مردم عجینم من
که پنداری که فریادم
که فریادم،
که فریادم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر