غلطهایاضافی انجمننجاسترژیم تحتعنوان «خانواده»، ازنقی اللهوردی
غلطهایاضافی انجمننجاسترژیم تحتعنوان «خانواده»، ازنقی اللهوردی
غلطهای اضافی انجمن نجاست رژیم
تحت عنوان «خانواده»
چندی پیش دیدم وزارت اطلاعات رژیم آخوندی از طریق انجمن نجاستش نامهای را بهنام برادرم یدالله اللهوردی که الان ۷۲ساله است، خطاب بهنخست وزیر آلبانی نوشته است که گویا مجاهدین من (نقی اللهوردی) را که الان ۶۰ساله هستم فریب داده و بهعراق بردهاند. راستش از خیلی کلمات و جملات هم خندهام میگرفت هم کینهام بیشتر میشد. آخر پاسدار اطلاعاتی احمق! برادر من حتی یکی از این کلمات و جملات را نه میتواند بنویسد و نه میتواند دیکته کند تا کس دیگری برایش بنویسد.
جهت اطلاع هم میهنان عزیزم، برادر من همان اوایل بعداز سقوط دولت سابق عراق بهاشرف آمد و ۳روز مهمان من بود و همهچیز را بهاو گفتهام و همهچیز را هم بخوبی میداند. حالا چی شده که بعد از۶۰ سال سن و۴۰سال مبارزه باتمام فراز و نشیبهای آن تازه رژیم فهمیده من خانوادهای دارم و برادرم دلتنگ من شده که این بچه ۶۰ساله نکند فریب خورده باشد؟!!
اگر در منطق آخوندهای ضدبشر، خانواده همانها هستند که بعداز حمله وحشیانه ۶و ۷ مرداد۱۳۸۸ به مجاهدین اشرفی، بهمالکی نامه نوشتند و از کشتار مجاهدین حمایت و تشکر کردند،
اگر خانواده همان اراذل و اوباشی هستند که بعداز خارج شدن نام مجاهدین از لیست تروریستی، جلوی سفارت انگلیس در تهران تظاهرات کردند که چرا فرزندانشان را از لیست تروریستی خارج کردهاند و بهشدت اظهار نگرانی!! کردند.
اگر خانواده همان کسانی هستند که طی دوسال با ۳۲۰ بلندگو شبانه روز با صدای گوشخراش ما را شکنجه روانی کرده و بهقتل و کشتار تهدید میکردند و زمینه را برای ۷ قتلعام خونین در اشرف و لیبرتی فراهم کردند، من سالهاست که عطای چنین خانوادهای را بهلقایش بخشیدهام و از آن تبری میجویم.
آیا زمانی که برای دستگیریام پاسداران بسیج شده بودند و همه جادهها و مسیرها را بسته بودند و تا ساعتها هیچ تردد و تحرکی را اجازه نمیدادند، آن موقع من خانوادهای نداشتم؟ آیا وقتی با سلاح سراغ خالهام که درحال استراحت بود رفتید یک مرتبه بیدارشد دید پاسدار وحشی بالای سرش باسلاح بهسمتش نشانه رفته است، سکته کرد و بعداز ۳روز فوت کرد، من خانواده نداشتم؟ بهخوبی یادم هست زیر حکم بودم برادرم همین یدالله خیلی نگرانم بود یک روز دیدم آمده است ملاقاتم ولی لباسش خاکی است پرسیدم چه شده؟ اولش برای اینکه من ناراحت نشوم چیزی نمیگفت ولی در نهایت با اصرار من گفت پاسدارها ملاقات نمیدادند همه را کتک زدند من را هم کتک زده، هل دادند و بهاین وضعیت افتادم… فکر کردید همه این مهر! و محبتها! و رأفت! و عطوفتها! را فراموش کردهام؟
من همانم که بودم، با این تفاوت که عزمم هزار بار بیشتر از آن زمان برای سرنگونی رژیم پلید آخوندی جزمتر شده است. از این «ننه من غریبم بازی»ها و ادا و اطوارهای مشمئز کننده طوماربازی تا هرغلط دیگری توانستید، بکنید. ما عزم جزم کردهایم بند از بندتان بگسلیم. روشنتر بگویم میخواهیم ریش و ریشهتان را با کانونهای شورشی و ارتش آزادیبخش بسوزانیم. من خانوادهام همینجا است در اشرف ۳، خواهران و برادرانی که ۳۲سال است شبانهروز در غم و شادی با هم بودیم و باهم هستیم. بنابراین بهجای این بازیهای مسخره بهتر است بروید سرخود را بهالبرزکوه بکوبید اینها دوای درد شما نیست. از اول گفتهایم و باز هم میگوییم سرنگونی سرنگونی، حالا هرغلطی میتوانید بکنید ما نیز ارادههایمان را صیقل میزنیم تا بکوبیم برطبل طوفان، طوفانی ناگزیر در دریای پرتلاطم ایران زمین با کانونهای شورشی پرتوان و با ارادههای پرتوان بجنگ تا بجنگیم. این همه داستان ما با رژیم پابهگور آخوندی است. مخصوصا این روزها که زیر ضرب تحریم و کرونا، جنگ گرگها نیز در درون رژیم بر سر جانشینی بالا گرفته و مهرهها و نفرات جدیدی «هزینه» و قربانی میشوند. بله در چنین شرایطی، رژیم به شیطانسازی از نیروی سرنگون کنندهاش که بههزار زبان بهآن اعتراف کرده است، بیش از هرزمان دیگری محتاج و بهمسئله مبرم رژیمش تبدیل شده است. بههمین دلیل سرنگونی این رژیم اصلی ترین وظیفه و مسئولیت ما مجاهدین و مقاومت سرفراز مردم ایران است و این تعهدی است که تا پای جان برای تحقق آن ایستاده ایم.
جهت اطلاع هم میهنان عزیزم، برادر من همان اوایل بعداز سقوط دولت سابق عراق بهاشرف آمد و ۳روز مهمان من بود و همهچیز را بهاو گفتهام و همهچیز را هم بخوبی میداند. حالا چی شده که بعد از۶۰ سال سن و۴۰سال مبارزه باتمام فراز و نشیبهای آن تازه رژیم فهمیده من خانوادهای دارم و برادرم دلتنگ من شده که این بچه ۶۰ساله نکند فریب خورده باشد؟!!
اگر در منطق آخوندهای ضدبشر، خانواده همانها هستند که بعداز حمله وحشیانه ۶و ۷ مرداد۱۳۸۸ به مجاهدین اشرفی، بهمالکی نامه نوشتند و از کشتار مجاهدین حمایت و تشکر کردند،
اگر خانواده همان اراذل و اوباشی هستند که بعداز خارج شدن نام مجاهدین از لیست تروریستی، جلوی سفارت انگلیس در تهران تظاهرات کردند که چرا فرزندانشان را از لیست تروریستی خارج کردهاند و بهشدت اظهار نگرانی!! کردند.
اگر خانواده همان کسانی هستند که طی دوسال با ۳۲۰ بلندگو شبانه روز با صدای گوشخراش ما را شکنجه روانی کرده و بهقتل و کشتار تهدید میکردند و زمینه را برای ۷ قتلعام خونین در اشرف و لیبرتی فراهم کردند، من سالهاست که عطای چنین خانوادهای را بهلقایش بخشیدهام و از آن تبری میجویم.
آیا زمانی که برای دستگیریام پاسداران بسیج شده بودند و همه جادهها و مسیرها را بسته بودند و تا ساعتها هیچ تردد و تحرکی را اجازه نمیدادند، آن موقع من خانوادهای نداشتم؟ آیا وقتی با سلاح سراغ خالهام که درحال استراحت بود رفتید یک مرتبه بیدارشد دید پاسدار وحشی بالای سرش باسلاح بهسمتش نشانه رفته است، سکته کرد و بعداز ۳روز فوت کرد، من خانواده نداشتم؟ بهخوبی یادم هست زیر حکم بودم برادرم همین یدالله خیلی نگرانم بود یک روز دیدم آمده است ملاقاتم ولی لباسش خاکی است پرسیدم چه شده؟ اولش برای اینکه من ناراحت نشوم چیزی نمیگفت ولی در نهایت با اصرار من گفت پاسدارها ملاقات نمیدادند همه را کتک زدند من را هم کتک زده، هل دادند و بهاین وضعیت افتادم… فکر کردید همه این مهر! و محبتها! و رأفت! و عطوفتها! را فراموش کردهام؟
من همانم که بودم، با این تفاوت که عزمم هزار بار بیشتر از آن زمان برای سرنگونی رژیم پلید آخوندی جزمتر شده است. از این «ننه من غریبم بازی»ها و ادا و اطوارهای مشمئز کننده طوماربازی تا هرغلط دیگری توانستید، بکنید. ما عزم جزم کردهایم بند از بندتان بگسلیم. روشنتر بگویم میخواهیم ریش و ریشهتان را با کانونهای شورشی و ارتش آزادیبخش بسوزانیم. من خانوادهام همینجا است در اشرف ۳، خواهران و برادرانی که ۳۲سال است شبانهروز در غم و شادی با هم بودیم و باهم هستیم. بنابراین بهجای این بازیهای مسخره بهتر است بروید سرخود را بهالبرزکوه بکوبید اینها دوای درد شما نیست. از اول گفتهایم و باز هم میگوییم سرنگونی سرنگونی، حالا هرغلطی میتوانید بکنید ما نیز ارادههایمان را صیقل میزنیم تا بکوبیم برطبل طوفان، طوفانی ناگزیر در دریای پرتلاطم ایران زمین با کانونهای شورشی پرتوان و با ارادههای پرتوان بجنگ تا بجنگیم. این همه داستان ما با رژیم پابهگور آخوندی است. مخصوصا این روزها که زیر ضرب تحریم و کرونا، جنگ گرگها نیز در درون رژیم بر سر جانشینی بالا گرفته و مهرهها و نفرات جدیدی «هزینه» و قربانی میشوند. بله در چنین شرایطی، رژیم به شیطانسازی از نیروی سرنگون کنندهاش که بههزار زبان بهآن اعتراف کرده است، بیش از هرزمان دیگری محتاج و بهمسئله مبرم رژیمش تبدیل شده است. بههمین دلیل سرنگونی این رژیم اصلی ترین وظیفه و مسئولیت ما مجاهدین و مقاومت سرفراز مردم ایران است و این تعهدی است که تا پای جان برای تحقق آن ایستاده ایم.
نقی اللهوردی
خرداد۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر