۱۳۹۹ خرداد ۱۴, چهارشنبه

نارضایتی اطلاعات سپاه از ”مجموعه آقای علوی“ در مورد ”بزرگترین تهدید“ و ”کاریزما“ی مجاهدین

کمیسیون امنیت و ضدتروریسم
کنار رفتن پرده در جنگ گرگها در پی تمام‌سوز شدن شماری از مزدوران رسوا
قضاییه جلادان در ۱۶ اردیبهشت دستگیری دانشجویان نخبه‌ای را اعلام کرد که «گروه‌های ضد انقلاب و به‌ویژه گروهک تروریستی منافقین ارتباطاتی با این مجموعه برقرار کرده بودند و تحت تعلیمات این گروهک به‌دنبال انجام اقدامات خرابکارانه‌ای در کشور بودند... در بازرسی از منازل آنها اقلام انفجاری کشف شد». آنها «می‌خواستند در این شرایط یک بلوایی در کشور درست کنند که خوشبختانه با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان و اقدام به موقع آنها این توطئه خنثی شد».
از سوی دیگر جنگ گرگها در مرحله پایانی رژیم ولایت فقیه بالا گرفته و نفس سردمداران نظام در وحشت از قیام و نیروهای محرکهٔ آن بریده است. خامنه‌ای در ۲۸ اردیبهشت به پاسداران و بسیجیان دانشجونما نسبت به جذب جوانان توسط مجاهدین هشدار داد و این‌که نگذارند اعتراضها به «اعتراض به نظام» بیانجامد. او تأکید کرد: «یارگیری کنید، حذف نکنید... جذب کنید، البتّه منظورم جذب منافق نیست». ولی‌فقیه ارتجاع «علاج مشکلات کشور (را) دولت جوان حزب‌اللهی» از قماش قاسم سلیمانی دانست که «می‌تواند کشور را از راههای دشوار عبور بدهد». متعاقباً روحانی در روزهای ۳۰ و ۳۱ اردیبهشت به او پاسخ داد برای حفظ نظام و کشور باید دو یا سه حزب سیاسی تشکیل داد که به نوبت قدرت را در دست بگیرند و ملاک تنظیم رابطه بین باندهای مختلف قدرت را انتخابات رژیم دانست.
در چارچوب جنگ گرگها «عملیات پیچیده چندوجهی» سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات علیه یکدیگر از قبیل بازگرداندن روح‌الله زم به‌ایران و اعزام دژخیم حمید نوری به خارج از ایران ادامه دارد. فصل‌مشترک باندهای غالب و مغلوب حاکمیت هم‌چون همیشه خصومت خونین و دیوانه‌وار با مجاهدین و مقاومت ایران است.
در ۹خرداد سایت حوزوی «رهیافته» نارضایتی اطلاعات سپاه را از ”مجموعه آقای علوی“ (وزیر اطلاعات) در مورد “بزرگترین تهدید“ و ”کاریزمای شوم التقاط“ منعکس کرد و نوشت: «مقام معظم رهبری با ژرف‌اندیشی خاصی که دارند، پیاپی خطر نفاق و گروهک منافقین را گوشزد می‌کنند. ایشان پس از غائله بهمن۹۶ به‌روشنی گفتند که ”پیاده‌نظام این غائله منافقین بودند“. پس از غائله آبان۹۸ تأکید کردند: ”در یک کشور خبیث (آلبانی) عده‌یی ایرانی وطن‌فروش جمع شدند و نقشه فتنه بنزین را ریختند“ و اکنون نیز رهبری با صراحتی بیش از همیشه نسبت به سربازگیری گسترده این دشمن خطرناک از ”جامعه جوان“ کشور هشدار می‌دهند».
سایت مزبور با امضاء دکتر ح.تابش که به اغلب احتمال دکترای خود را در رشته شکنجه و تروریسم از سپاه پاسداران گرفته است، خاطرنشان کرده است: «آخر مگر نمی‌بینیم که چگونه مسعود رجوی پیاپی خطاب به جوانان پیام می‌دهد، از قرآن و نهج‌البلاغه گزیده می‌آورد و به‌قول خودش آموزشهای ایدئولوژیک به ”نسل جوان“ می‌دهد. اما به آموزش‌هایش نگاه کنید! از تمامی آنها بوی باروت به مشام می‌رسد. از لابلای سطور فریبنده تفسیر قرآنش، قبضه‌های کلاشینکف دیده می‌شود».
سپس می‌پرسد: «هر چند نیروهای جان بر کف نظام با همت و تلاش به‌مقابله با این سرانگشتان نفاق، از جان خود مایه می‌گذارند، اما آیا این کافیست؟ این‌که مجموعه آقای علوی (وزیر محترم اطلاعات) با کارهای شبانه‌روزی خود برخی توابین منافقین مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین و… را استخدام کرده، با انرژی‌گذاری کلان و البته تأمین مالی، توابین را به رویارویی روانی با خود منافقین می‌کشاند، بسیار عالیست؛ اما آیا کافیست؟ این‌که آقای اسماعیلی خبر دستگیری دو دانشجوی نخبه منافق صنعتی شریف را اعلام می‌کند بسیار قابل قدردانی است، اما کافیست؟ کافی نیست به همان علت که در نهایت خود مقام معظم رهبری زنگ‌های خطر اندیشه التقاطی را به صدا درآوردند. کافی نیست، چون در کف جامعه می‌بینیم که چطور جوانان ما در ابعاد هزار هزار در تور شوم کاریزمای رجوی گرفتار شده، از یک دانشجوی درسخوان تبدیل به یک تخریبگر با مالیخولیای سلاح و بمب می‌شوند».
این به‌روشنی زمینه‌سازی برای اعدامها و دست به کار شدن دیپلمات‌تروریستها در عملیات تروریستی بعدی، مشابه ویلپنت و آلبانی است. اسم بردن از برخی مزدوران (شامل خدابنده و مصداقی و یغمایی) نیز حاکی از تمام‌سوز شدن آنان در برنامه‌های ارتباط مستقیم در سیمای آزادی و بیانیهٔ زندانیان سیاسی از بند رسته در مورد ایرج مصداقی است که مزدوران را به سکهٔ یک پول و برگ سوخته تبدیل کرده است. از این‌رو از خشم‌وکین به خود می‌پیچند و به‌نحو احمقانه‌ای با مطرح کردن این‌که رژیم به کمک مجاهدین آمده و برای آنها دسته گل فرستاده است و یا این‌که کار، کار خودشان است، بیهوده می‌کوشند آب رفته را به جوی برگردانند.
لجن‌پراکنی مصداقی علیه آقای مهدی سامع نیز دردی را دوا نمی‌کند و تازگی ندارد و از خرداد۱۳۹۵ با شرکت یک شکنجه‌گر ساواک به نام پرویز معتمد جریان داشته است.
هم‌چنانکه در بیانیه ۴۰۷ زندانی سیاسی آمده است: «توهین به کلیه ارزشهای مقاومت مردم ایران از شهیدان و زندگان، فقط برازنده اعوان و انصار رژیم آخوندی» و «در راستای اهداف وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و مزدوری برای آن» است.
شورای ملی مقاومت
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم
۱۳ خرداد۹۹ (۲ ژوئن۲۰۲۰)
سند۱
سند۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر