«۴۳ سال زندگی ام در کشوری اشغال شده توسط جماعتی تندرو که
آرمانی ترین اهداف خود را در قتل و کشتار مخالفان منافع سیاسی و اقتصادی خود می بینند،
گذشت.
زیر یوغ فرقه
ای لاشخور صفت که از بدو انقلابی که با فریب وعده آب و نان و برق مجانی از مردم
غصب کردند و با ظاهر و پوشش نام جمهوری، بواقع یکی از سخت ترین دیکتاتوری های تاریخ
ایران را بنام خود ثبت نمودند. زندانی و شکنجه کردند، در بیدادگاه انقلاب، احکام
اعدام و کشتار صادر و اجرا نمودند.
اما بلاشک
عاملان این جنایات این برهه از تاریخ، مجموعه ی خاص و منحصر به فردی هستند که بی هیچ
شک و شبهه ای یک منبع خشم و عداوت علیه نوع بشریت محسوب می گردند و حال در اقدامی
بی سابقه و شرم آور در پی پاکسازی مدارک جنایات ۴ دهه گذشته ی خویش به گورستان ها
نیز یورش می برند و در پی ناپدیدسازی قربانیان جنایات خود هستند. جنایاتی که نمی
توان از انها اظهار بی اطلاعی کرد.
فی الحال که
در سالن سیاسی واحد ۴ در زندان قزل حصار و در کنار هفت تن از همبندیانی که در صف
اجرای احکام اعدام این روسیاهان نوع بشر هستند، به سر می برم، سؤالاتی در ذهنم
متبادر می شوند!
در معنای تاریک
خانه آورده اند اتاقی است تاریک برای ظاهر کردن عکس.
به سلول های
انفرادی قبل از اجرای حکم اعدام هم تاریکخانه می گویند. این در لغت نامه ها نیامده
است. اشتراک هر دو معنا در تاریکی است و اثری که در آن ثبت می شود. هنگامی که
زندانی محکوم به اعدام به تاریکخانه می رود دیگر آن کسی نمی شود که پیش تر بوده
است و این همبندیان دو هفته را در این حالت سپری کردند. چرا و به کدامین گناه!؟
و حال حتی
مزار این مبارزان هم در مقابل این تجاوزات در امان نیستند و گمان می کنند با تخریب
مزار زندانیان سیاسی می توانند از زیر بار حقیقت و کارنامه ننگین شان خلاصی یابند…
حمید حاج جعفر
کاشانی»
@jaragheghiyam1

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر