سوال اینست: آیا در سراسر تاریخ بشر
میتوان نمونهای یافت که یک جنبش یا سازمان سیاسی-اجتماعی چنین مدتی طولانی، آن
هم زیر شدیدترین فشارهای مگاتُنی، همچنان پایدار و استوار باقی مانده باشد؟
پُتک و تَبر استبداد، تیر و درفش
استعمار، قتلعامها، تهمتها، سانسورهای خفهکننده، شلاق و شکنجههای قرون وسطایی…
اینها نه استعاره و نه اغراق شاعرانه است، بلکه واقعیتی است که بر این سازمان رفته
است. دهها بار تلاش کردند آن را در هم بشکنند، صدها بار خواستند از حافظه تاریخی
مردم حذفش کنند، اما هر بار خود را بازآفرید و ققنوسوار از زیر خاکسترش دوباره
برخاست و پر کشید..
پرسش بنیادین اینجاست: راز این ایستادگی
چیست؟ چرا بسیاری از جریانها و احزاب سیاسی در طوفان حوادث نابود شدند، اما این
سازمان همچنان ایستاده است؟ چرا در برابر چنین هجمههای رذیلانه، بهجای فروپاشی،
به پایداری و استمرار دست یافته است؟
شاید پاسخ را باید در چند عامل جست:
۱- رهبری آگاه و فداکار که
توانسته سازمان را از گردنههای مرگبار عبور دهد.
۲- انسجام ایدئولوژیک و جمعی
که فردیت را به سود جمع و آرمان کنار میزند.
۳- ارتباط پیوسته با خواستها
و دردهای جامعه، بهویژه آزادی، عدالت و رهایی.
۴- فرهنگ مقاومت و بازآفرینی
که هر ضربه را به فرصتی برای تولدی دوباره بدل کرده است.
این پرسش همچنان برای تاریخ باز
خواهد ماند: چرا همه از پا افتادند، اما این یکی با وجود تمامی ضربات، همچنان ایستاده
است؟
@jaragheghiyam1

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر